جنگ ایران و عراق از دیدگاه موازنه‏‌ی قوا

مولف
طهمورث غلامی , نجمیه پوراسمعیلی
مترجم
ندارد
مالک
مجله سیاست دفاعی
موضوع
نگرش های تاکتیکی
زبان
فارسی
شماره
86
شابک
ندارد
تاریخ انتشار
۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۳
محل انتشار
مجله سیاست دفاعی
ناشر
مجله سیاست دفاعی

چکیده(لبه فعال)

انقلاب اسلامی ایران به دلیل طرح ایده‎های نو، توانست به شکل قابل‌ملاحظه‌ای محیط بیرونی خود را متأثر کند. واکنش‎های منفی و مخرب محیط منطقه‎ای و بین‎المللی به انقلاب اسلامی ایران به بهترین شکل فراملی بودن آن را نشان داد. بارزترین شکل واکنش محیط بیرونی به انقلاب اسلامی، حمله‎ی عراق به ایران در یک جنگ نیابتی به نیابت از دول منطقه‎ای و فرا منطقه‎ای بود. بنابراین، نگارندگان برای روشن شدن این موضوع و ابعاد آن، با سؤال «چرا حمله‎ی عراق به ایران آغاز و با حمایت دولت‎های منطقه‎ای و فرا منطقه‌ای و سکوت و منفعل بودن مجامع بین‎المللی همراه شد؟ به‌عبارت‌دیگر، چه عاملی تجاوز عراق به ایران، ائتلاف نانوشته‎ی دولت‎های منطقه‎ای و فرا منطقه‌ای را در حمایت از عراق توجیه می‏کند؟» و فرضیه‎ی «انقلاب اسلامی ایران به دلیل این‎که در بافت خود حامل ایده‎ی بسیار قدرتمند اسلام سیاسی بود و جامعه‎ی عراق به‎طور خاص و منطقه به‎طور عام در مقابل ایده‎ی اسلام سیاسی آسیب‎پذیر بود و زمینه‎ی پذیرش آن توسط جوامع مسلمان وجود داشت. بر این اساس، ایده‎ی اسلام سیاسی توانست توازن قدرت موجود میان ایران و عراق از یک‌سو و اشکال توزیع قدرت در سطح منطقه‎ای و فرا منطقه‌ای را از سوی دیگر برهم بزند؛ بنابراین، با واکنش منفی محیط بیرونی به‎منظور حفظ توازن قدرت و وضع موجود در سطح منطقه‎ای و فرا منطقه‌ای مواجه شد»؛ با بهره‎گیری تلفیقی از روش تاریخی و تحلیلی، آن‌ها را موردبررسی و آزمون قرار می‎دهند

 

کلمات کلیدیانقلاب اسلامی، اسلام سیاسی، ساختار قدرت، سطح منطقه‎ای، سطح بین‎المللی

انقلاب اسلامی ایران به دلیل طرح ایده‎های نو، توانست به شکل قابل‌ملاحظه‌ای محیط بیرونی خود را متأثر کند. واکنش‎های منفی و مخرب محیط منطقه‎ای و بین‎المللی به انقلاب اسلامی ایران به بهترین شکل فراملی بودن آن را نشان داد. بارزترین شکل واکنش محیط بیرونی به انقلاب اسلامی، حمله‎ی عراق به ایران در یک جنگ نیابتی به نیابت از دول منطقه‎ای و فرا منطقه‎ای بود. بنابراین، نگارندگان برای روشن شدن این موضوع و ابعاد آن، با سؤال «چرا حمله‎ی عراق به ایران آغاز و با حمایت دولت‎های منطقه‎ای و فرا منطقه‌ای و سکوت و منفعل بودن مجامع بین‎المللی همراه شد؟ به‌عبارت‌دیگر، چه عاملی تجاوز عراق به ایران، ائتلاف نانوشته‎ی دولت‎های منطقه‎ای و فرا منطقه‌ای را در حمایت از عراق توجیه می‏کند؟» و فرضیه‎ی «انقلاب اسلامی ایران به دلیل این‎که در بافت خود حامل ایده‎ی بسیار قدرتمند اسلام سیاسی بود و جامعه‎ی عراق به‎طور خاص و منطقه به‎طور عام در مقابل ایده‎ی اسلام سیاسی آسیب‎پذیر بود و زمینه‎ی پذیرش آن توسط جوامع مسلمان وجود داشت. بر این اساس، ایده‎ی اسلام سیاسی توانست توازن قدرت موجود میان ایران و عراق از یک‌سو و اشکال توزیع قدرت در سطح منطقه‎ای و فرا منطقه‌ای را از سوی دیگر برهم بزند؛ بنابراین، با واکنش منفی محیط بیرونی به‎منظور حفظ توازن قدرت و وضع موجود در سطح منطقه‎ای و فرا منطقه‌ای مواجه شد»؛ با بهره‎گیری تلفیقی از روش تاریخی و تحلیلی، آن‌ها را موردبررسی و آزمون قرار می‎دهند

 

کلمات کلیدیانقلاب اسلامی، اسلام سیاسی، ساختار قدرت، سطح منطقه‎ای، سطح بین‎المللی

انقلاب اسلامی ایران به دلیل طرح ایده‎های نو، توانست به شکل قابل‌ملاحظه‌ای محیط بیرونی خود را متأثر کند. واکنش‎های منفی و مخرب محیط منطقه‎ای و بین‎المللی به انقلاب اسلامی ایران به بهترین شکل فراملی بودن آن را نشان داد. بارزترین شکل واکنش محیط بیرونی به انقلاب اسلامی، حمله‎ی عراق به ایران در یک جنگ نیابتی به نیابت از دول منطقه‎ای و فرا منطقه‎ای بود. بنابراین، نگارندگان برای روشن شدن این موضوع و ابعاد آن، با سؤال «چرا حمله‎ی عراق به ایران آغاز و با حمایت دولت‎های منطقه‎ای و فرا منطقه‌ای و سکوت و منفعل بودن مجامع بین‎المللی همراه شد؟ به‌عبارت‌دیگر، چه عاملی تجاوز عراق به ایران، ائتلاف نانوشته‎ی دولت‎های منطقه‎ای و فرا منطقه‌ای را در حمایت از عراق توجیه می‏کند؟» و فرضیه‎ی «انقلاب اسلامی ایران به دلیل این‎که در بافت خود حامل ایده‎ی بسیار قدرتمند اسلام سیاسی بود و جامعه‎ی عراق به‎طور خاص و منطقه به‎طور عام در مقابل ایده‎ی اسلام سیاسی آسیب‎پذیر بود و زمینه‎ی پذیرش آن توسط جوامع مسلمان وجود داشت. بر این اساس، ایده‎ی اسلام سیاسی توانست توازن قدرت موجود میان ایران و عراق از یک‌سو و اشکال توزیع قدرت در سطح منطقه‎ای و فرا منطقه‌ای را از سوی دیگر برهم بزند؛ بنابراین، با واکنش منفی محیط بیرونی به‎منظور حفظ توازن قدرت و وضع موجود در سطح منطقه‎ای و فرا منطقه‌ای مواجه شد»؛ با بهره‎گیری تلفیقی از روش تاریخی و تحلیلی، آن‌ها را موردبررسی و آزمون قرار می‎دهند

 

کلمات کلیدیانقلاب اسلامی، اسلام سیاسی، ساختار قدرت، سطح منطقه‎ای، سطح بین‎المللی

دولت ایران تا قبل از وقوع انقلاب اسلامی ایران، با قرار گرفتن در بلوک غرب مناسبات نزدیک اقتصادی، سیاسی و نظامی با دولت‌های بلوک غرب و مشخصاً ایالات‌متحده برقرار کرده بود.  ایران متأثر از این جهت‌گیری در عرصه‌ی بین‌المللی، در سطح منطقه‌ای و نیز با آن دسته از دولت‌های عربی که در بلوک غرب قرار داشتند، دارای روابط خوبی بود. از طرفی به‌تناسب بهبود در روابط ایران با شوروی، روابطش با آن دسته از دولت‌های منطقه‌ای که در بلوک شرق قرار داشتند نیز بهبود می‌یافت. درواقع، به دلیل این‌که ساختار نظام دوقطبی عامل اصلی شکل‌دهنده به کم و کیف تعاملات و مناسبات در خرده نظام‌های منطقه‌ای بود، روابط ایران نیز با دولت‌های واقع در مجاور و محیط پیرامونی خود تابعی از روابط این کشور با آمریکا و شوروی به‌عنوان رهبر دو بلوک شرق و غرب بود. پس در دوره‌ی قبل از انقلاب اسلامی ایران، مهم‌ترین مؤلفه‌ی خارجی شکل‌دهنده به رفتار ایران در سیاست خارجی نوع تعامل آن با ساختار قدرت در نظام بین‌الملل بود.  با وقوع انقلاب اسلامی ایران و خروج نظام سیاسی جدید از بلوک غرب و شرق و در پیش گرفتن سیاست خارجی "نه شرقی و نه غربی"، وضعیت کاملاً متفاوت شد. در دوره‌ی قبل از انقلاب اسلامی ایران اگر ساختار قدرت در محیط بیرونی (عرصه‌ی بین‌المللی و منطقه‌ای) به‌عنوان یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های شکل‌دهنده به سیاست خارجی ایران موردتوجه دولت ایران بود، بعد از وقوع انقلاب اسلامی ایران با در پیش گرفتن سیاست استقلال از شرق و غرب به این مؤلفه هیچ توجهی نشد و در عوض آنچه که موردتوجه قرار گرفت، ماهیت انقلاب اسلامی و مبانی فراملی بودن آن بود.  به‌عبارت‌دیگر، از دیدگاه دولتمردان جدید ضرورتی نداشت که جمهوری اسلامی ایران تعاملات خود را با دنیای خارج برحسب نوع تعاملات و مناسبات حاکم بر دنیا که آن را ناعادلانه  می‌دانست و به آن اعتراض داشت، تنظیم کند.  هدف این بود که تعاملات حاکم بر دنیا تغییر کند و نه این‌که خود را با آن تطبیق دهد. ازاین‌رو، آنچه که در تنظیم سیاست خارجی دولت جمهوری اسلامی ایران به جد موردتوجه قرار گرفت، ماهیت فراملی بودن و اسلامی بودن انقلاب ایران بود.

 

بر همین مبنا بود که ایران نه‌تنها سیاست نه شرقی و نه غربی را در پیش گرفت، بلکه حتی به نظم برآمده از مناسبات شرق و غرب در هر دو سطح منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای اعتراض داشت و بهترین جایگزین آن را نظم مبتنی بر مبانی اسلامی می‌دانست و خواسته‌ی اصلی جمهوری اسلامی ایران در عرصه‌ی خارجی تحقق نظم اسلامی و به هم ریختن نظم ناعادلانه‌ی موجود عنوان شد.  در اینجا طبق ادبیات سیاسی می‌توان جمهوری اسلامی ایران را یک بازیگر تجدیدنظرطلب نسبت به وضع موجود تعریف کرد.  تجدیدنظرطلبی جمهوری اسلامی ایران به وضع موجود در عرصه‌ی منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای به جمهوری اسلامی ایران این اجازه را نمی‌داد که مانند دوران پهلوی دوم خود را در یکی از دو بلوک جای دهد و خود را با شرایط موجود تطبیق دهد.  ازاین‌رو، باید گفت که مطابق با مبانی اسلامی انقلاب اسلامی ایران، وضع موجود ناعادلانه و می‌بایست تغییر کند و نه این‌که به‌عنوان یک وضعیت پایدار و اجتناب‌ناپذیر پنداشته شود و تلاش شود که با تنظیم سیاست خارجی بر مبنای آن، جمهوری اسلامی خود را با آن تطبیق دهد و هماهنگ کند.  جمهوری اسلامی ایران با تکیه‌بر اسلام سیاسی و قائل بودن به این‌که اسلام سیاسی با استقبال گسترده‌ی ملت‌ها مواجه خواهد شد، با تأکید بر شیوه‌های مسالمت‌آمیز به دنبال دگرگونی در محیط بیرونی خود بود.


اعتراض جمهوری اسلامی ایران به ماهیت ناعادلانه‌ی قدرت در عرصه‌ی بین‌المللی و خواهان تغییر نظم سیاسی جدید، با واکنش منفی محیط بیرونی که طالب حفظ وضع موجود بودند، مواجه شد.  ازاین‌رو، این نظام سیاسی جدید از فردای انقلاب اسلامی ایران، با موج گسترده‌ای از تبلیغات و تحرکات منفی از جانب محیط بیرونی در دو عرصه‌ی منطقه‌ای و بین‌المللی مواجه شد. بارزترین شکل منفی این واکنش، حمله ری عراق به ایران در 31 شهریور 1359 یعنی کم‌تر از هشت ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران بود. حمله‌ی عراق به ایران صرفاً یک بعد قضیه بود، ابعاد دیگر قضیه حمایت‌های منطقه‌ای از عراق و سکوت مبتنی بر رضایت قدرت‌های فرا منطقه‌ای و در موارد زیادی حمایت آن‌ها از عراق بود. سؤالی که در این مقاله نگارندگان قصد بررسی آن را دارد، این است که چرا حمله‌ی عراق به ایران آغاز و با حمایت دولت‌های منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای و سکوت و منفعل بودن مجامع بین‌المللی همراه شد؟ به‌عبارت‌دیگر، چه عاملی تجاوز عراق به ایران، ائتلاف نانوشته‌ی دولت‌های منطقه‌ای  و فرا منطقه‌ای را در حمایت از عراق توجیه می‌کند؟ در پاسخ به این سؤال فرضیه‌ای که مورد آزمون قرار می‌گیرد، این است که انقلاب اسلامی ایران به دلیل اینکه در بافت خود حامل ایده‌ی بسیار قدرتمند اسلام سیاسی بود و جامعه‌ی عراق به‌طور خاص و منطقه به‌طور عام در مقابل ایده‌ی اسلام سیاسی آسیب‌پذیر بود و زمینه‌ی پذیرش آن توسط جوامع مسلمان وجود داشت و بدین خاطر، ایده‌ی اسلام سیاسی توانست توازن قدرت موجود میان ایران و عراق از یک‌سو و اشکال توزیع قدرت در سطح منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای را بر هم بزند؛ بنابراین، با واکنش منفی محیط بیرونی به‌منظور حفظ توازن قدرت و وضع موجود در سطح منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای مواجه شد. نگارندگان، این فرضیه را با بهره‌گیری تلفیقی از روش تاریخی و تحلیلی موردبررسی و آزمون قرار می‌دهند.

 

این نوشتار در چند بخش سازمان‌دهی شده است: در ابتدا به بحثی نظری درباره‌ی موازنه‌ی قوا پرداخته می‌شود.  در این بخش به بررسی نظریه‌ی موازنه‌ی قدرت در رئالیسم سنتی، نظریه‌ی مجموعه امنیت منطقه‌ای باری بوزان و نظریه‌ی موازنه‌ی قدرت از دیدگاه نئورئالیسم به‌منظور تبین و تحلیل سه وجه یا بعد جنگ ایران و عراق- به ترتیب بعد روابط ایران و عراق، بعد منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای – پرداخته می‌شود.  در بخش دوم اصلی‌ترین محور انقلاب اسلامی ایران یعنی اسلام سیاسی و تأثیرات آن بر محیط بیرونی موردبحث و بررسی قرار می‌گیرد.  بر مبنای مباحث مطرح‌شده در دو بخش قبلی در بخش سوم، سه بعد یادشده از جنگ ایران و عراق مورد تحلیل قرار می‌گیرد. در پایان نیز نگارندگان نتیجه‌گیری خود را از بحث ارائه می‌دهند.