عمليات كربلا‌ي پنج: پيروزي استرتتژيك - تحليل استراتژيك‌

مولف
حسين علايي‌
مترجم
ندارد
مالک
مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس
موضوع
بررسی ساختارهای دفاعی
زبان
فارسی
شماره
شماره ی نوزده
شابک
ندارد
تاریخ انتشار
۳۰ بهمن ۱۳۸۵
محل انتشار
مجله نگین ایران
ناشر
مجله نگین ایران

بيست سال از انجام عمليات كربلاي5 و نيز حدود هجده سال از پايان جنگ تحميلي مي‌گذرد. اكنون فرصت مناسبي است تا مسائل جنگ از ابعاد گوناگون مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار گيرد. در اين‌گونه بررسي‌ها ضمن بحث پيرامون پيروزي‌ها، رشادت‌ها، شجاعت‌ها و فداكاري‌هاي بسيار مهم و غرور آفرين ضروري است ساير مسائل اساسي جنگ شامل: شرايط دشمن، فشارهاي وارد شده بر رزمندگان اسلام، مردم و كشور و ... در هر عمليات به صورت جداگانه و نيز با هم، مورد توجه و ارزيابي قرار گيرد تا وقايع جنگ به صورت جامع‌تر و واضح‌تر براي همگان روشن شود. تا كنون بيشتر به جلوه‌هاي حماسي جنگ پرداخته شده و كمتر ابعاد گوناگون هر عمليات به شكل تحليلي مورد برررسي،ارزيابي و تجزيه و تحليل قرار گرفته است. در اين نوشته سعي شده است به نقاط قوت و ضعف در فرآيند تصميم‌گيري تا اجراي عمليات كربلاي5 و نيز مشكلات و شرايط سخت آن دوران نگاهي هر چند مختصر افكنده شود.‌

مقدمه:

بيست سال از انجام عمليات كربلاي5 و نيز حدود هجده سال از پايان جنگ تحميلي مي‌گذرد. اكنون فرصت مناسبي است تا مسائل جنگ از ابعاد گوناگون مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار گيرد. در اين‌گونه بررسي‌ها ضمن بحث پيرامون پيروزي‌ها، رشادت‌ها، شجاعت‌ها و فداكاري‌هاي بسيار مهم و غرور آفرين ضروري است ساير مسائل اساسي جنگ شامل: شرايط دشمن، فشارهاي وارد شده بر رزمندگان اسلام، مردم و كشور و ... در هر عمليات به صورت جداگانه و نيز با هم، مورد توجه و ارزيابي قرار گيرد تا وقايع جنگ به صورت جامع‌تر و واضح‌تر براي همگان روشن شود. تا كنون بيشتر به جلوه‌هاي حماسي جنگ پرداخته شده و كمتر ابعاد گوناگون هر عمليات به شكل تحليلي مورد برررسي،ارزيابي و تجزيه و تحليل قرار گرفته است. در اين نوشته سعي شده است به نقاط قوت و ضعف در فرآيند تصميم‌گيري تا اجراي عمليات كربلاي5 و نيز مشكلات و شرايط سخت آن دوران نگاهي هر چند مختصر افكنده شود.‌

نگاهي به رابطه ميان عمليات‌هاي كربلاي4 و 5

توان رزمي نيروهاي مسلح جمهوري‌ اسلامي ايران در دوران پاياني جنگ تحميلي، فقط امكان انجام يك عمليات بزرگ را در طول يك سال ميسر مي‌ساخت. هر ساله امكانات و تجهيزات لازم جمع‌آوري و نيروها بسيج مي‌شدند تا يك عمليات سرنوشت‌ساز تدارك ديده شود. در اواخر سال 1365 سپاه يك‌صد هزار نفري حضرت محمد(ص) از بسيجيان داوطلب مردمي براي انجام عمليات بزرگي عازم جبهه‌ها شدند.

در تاريخ 30/10/1365 عمليات سرنوشت‌ساز كربلاي4 در جنوب شهر خرمشهر - مقابل شهر آبادان و آن سوي جزيره مينو - براي تصرف جزيره‌ ام‌الرصاص و ابوالخصيب عراق -12 كيلومتري جنوب بصره - از طريق عبور از اروندرود انجام شد ولي به پيروزي و نتيجه مورد نظر نرسيد.

فرماندهي قرارگاه خاتم‌الانبيا(ص) - مركز عمليات سپاه پاسداران انقلاب اسلامي - دو هفته قبل از عمليات كربلاي چهار احساس كرده بود كه دشمن تا حدي از انجام اين عمليات مطلع شده است. وقتي يگان‌ها در شب عمليات براي شكستن خط اول دشمن دست به كار شدند، معلوم شد كه دشمن كاملاً هوشيار و مجهز و مهيا بوده و آماده رويارويي با رزمندگان اسلام است. فرمانده كل سپاه پس از اطمينان از اينكه ادامه عمليات و تهاجم، موفقيت چنداني نخواهد داشت - با وجود آنكه برخي از يگان‌ها توانسته بودند از اروندرود عبور كرده، خطوط اول دشمن را شكسته و تا حدودي پيشروي كرده و حتي قسمتي از منطقه ابوالخصيب را نيز تصرف كرده بودند - ادامه عمليات را متوقف كرد و در اوايل صبح روز اول عمليات به نيروها دستور بازگشت داد. تا غروب همه لشكرها و تيپ‌هاي تك كننده به مواضع قبلي خود بازگشتند. در واقع نشت اطلاعاتي، حضور جاسوس‌هاي دشمن در منطقه و اطلاعاتي كه دشمن از ماهواره‌هاي خارجي گرفته بود، از عمده عوامل عدم موفقيت در عمليات كربلاي4 بود. سردار احمد سوداگر معاون اطلاعات قرارگاه اصلي عمل كننده (قدس) - مي‌گويد: "من در حين عمليات كربلاي5 ‌‌كالكي را ‌‌از يكي از سنگرهاي دشمن در جزيره بوارين پيدا كردم و نشان فرمانده سپاه دادم و گفتم كه اين كالك، نقشه عمليات خودمان و مربوط به طرح عملياتي كربلاي4 مي‌باشد كه به زبان عربي نوشته شده است. در آن هنگام يكي از كالك‌هاي خودمان نيز همراهم بود و آن را در كنار كالك پيدا شده گذاشتم و ديدم بسيار شبيه به هم هستند. در كالك پيدا شده، نام همه لشكرها و يگان‌هاي عمل كننده سپاه در عمليات كربلاي4 نوشته شده بود. مفهوم يافتن آن كالك از سنگر دشمن اين بود كه در عمليات كربلاي4، فردي اطلاعات را برده و به ارتش بعثي داده است. البته بعداً معلوم شد كه اين كالك، نقشه مربوط به برنامه‌ريزي‌هاي دو دوره پيش از طراحي عمليات كربلاي4 است و سه ماه با تصميم نهايي و نقشه قطعي عمليات فاصله دارد."(1)‌

لازم به ذكر است كه براي شناسايي، برنامه‌ريزي و طراحي عمليات كربلاي4، و نيز براي بازسازي و تجهيز لشكرها و تيپ‌هاي سپاه بيش از هشت ماه وقت صرف شده بود تا آمادگي لازم براي اجراي عمليات به وجود آيد. پس از ناكامي در عمليات كربلاي4 تصميم گرفته شد كه با انجام اقداماتي به دشمن نشان داده شود كه عمليات اصلي سالانه ايران، همين نبرد بوده كه به شكست انجاميده است. البته همين‌طور هم بود و دشمن هم درست فهميده بود، ولي دشمن متوجه نشد كه ايران در صدد است كه از اين عدم موفقيت، به عنوان مقدمه‌اي براي يك پيروزي جديد در عمليات آينده استفاده كند. رسانه‌هاي تبليغاتي ايران هم در آن زمان، اين تلقي اشتباه دشمن را تقويت كردند و عمليات كربلاي4 را نبردي ‌خواندند كه ضربات مهلكي بر دشمن وارد كرده و آن را تهاجمي مهم و تعيين كننده به شمار ‌آوردند. سپاه در اين شرايط، بلافاصله خود را براي طراحي مجدد و اجراي عمليات در نيمي ديگر از منطقه عملياتي نبرد كربلاي 4- يعني محور شلمچه تا كانال ماهي - آماده كرد. در واقع مي‌توان گفت شايد اگر عمليات كربلاي4 موفق مي‌شد، عملياتي تحت عنوان كربلاي5 انجام نمي‌شد، عملياتي كه مرحله دوم و يا نيمه ديگر عمليات كربلاي4 بود.

كشور و شرايط سياسي - نظامي جنگ به يك عمليات بزرگ موفق نياز داشت تا هم دشمن را در موضع پدافندي نگه‌دارد و هم راه را براي تلاش‌هاي سياسي مسئولان كشور براي پايان دادن به جنگ تحميلي هموار كند. همچنين با انجام چنين عمليات بزرگي به تهاجمات دائمي دشمن در حمله به تأسيسات نفتي ايران و مردم بي‌پناه در شهرهاي مختلف كشور پاسخ محكمي داده مي‌شد.

با تجزيه و تحليلي كه صورت گرفت، در قرارگاه اين‌گونه جمع‌بندي شد كه:

 1- تصور رژيم صدام از عمليات كربلاي4، همان عمليات سالانه ايران بوده كه ناكام مانده است.

2 -با اطلاعات كسب شده از دشمن مشخص شد كه ارتش بعثي، فرماندهان خود را به مرخصي فرستاده و خيالش از ادامه نبرد راحت شده است.

 3- با توجه به اينكه دشمن تمامي قواي احتياط خود را در منطقه عملياتي كربلاي4 و در جنوب اروندرود مستقر كرده است چنانچه رزمندگان اسلام عمليات جديدي در منطقه شلمچه انجام دهند، انتقال نيروهاي دشمن به منطقه جديد درگيري، احتياج به زمان خواهد داشت براي اين جابه‌جايي دو هفته زمان پيش‌بيني مي‌شد در آن هنگام علائمي از جا‌به‌جايي نيروهاي دشمن به منطقه عملياتي كربلاي 5 - محور شلمچه - وجود نداشت.

فرمانده كل سپاه با توجه به جمع‌بندي فوق به اين نتيجه رسيد كه مي‌توان براي تصرف منطقه شلمچه و نفوذ به مواضع دشمن در شرق بصره عملياتي را با طراحي جديد برنامه‌ريزي و با سرعت اجرا نمود و اجازه تغيير شرايط را به دشمن نداد. بدين ترتيب عمليات كربلاي5 براي وارد كردن ضربات نظامي تعيين كننده به دشمن و انهدام قواي وي طرح‌ريزي گرديد.

چون اين عمليات در خاك دشمن انجام مي‌شد، تصور بر اين بود كه مي‌تواند سرنوشت‌ساز باشد و صدام را به پذيرش خواسته‌ها و شرايط ايران براي پايان بخشيدن به جنگ تحميلي وادار كند. طبيعتاً پذيرش شرايط ايران از سوي صدام به معني سقوط سياسي رژيم بعثي عراق به حساب مي‌آمد.

اهداف عمليات‌

هميشه پيش‌روي به سوي بصره از زمان طراحي عمليات بيت‌المقدس تا پايان عمليات كربلاي 5 -كه جنگ در خوزستان و جبهه جنوب به بن‌بست رسيد - جزء استراتژي نظامي ايران بوده است. هميشه رسيدن به دروازه‌هاي بصره براي ايران به عنوان "هدف استراتژيك جنگ" مطرح بوده است و پس از آنكه جنگ به خاك دشمن كشانده شد اين هدف، اهميت بيش‌تري پيدا كرد.

عمليات كربلاي5 يكي از سلسله نبردهايي بود كه براي پايان دادن به جنگ تحميلي، طراحي و اجرا شد. هدف اين عمليات، تصرف يكي از مناطق استراتژيك دشمن بود تا صدام را به نشستن در پاي ميز مذاكره مجبور كند و جنگ با برتري ايران خاتمه يابد.

نزديك شدن به شهر بصره - به عنوان دومين شهر بزرگ عراق - فشارهاي سياسي بزرگي را بر دشمن تحميل مي‌كرد. انهدام وسيع از ارتش بعثي با توجه به در اختيار داشتن شهر بندري فاو توسط ايران، جنوب عراق را با خطر جدي جداسازي مواجه مي‌ساخت. بنابراين هدف اصلي عمليات اين بود كه ايران بتواند با ايجاد فشار نظامي بر روي رژيم صدام، امتيازات سياسي مشخصي را به دست آورد تا ضمن احقاق حقوق ملت، تضميني براي صلح پايدار به دست آورد. در آن مقطع زماني عمليات نظامي موفق، اهرمي مؤثر براي وارد آوردن فشار در مذاكرات سياسي محسوب مي‌شد.

در آن دوران اين چنين ارزيابي مي‌شد كه با تصرف منطقه شلمچه و نزديك شدن به شهر بصره - به عنوان دومين شهر بزرگ عراق و مهم‌ترين مركز نفتي آن كشور - مي‌توان شرايطي را فراهم آورد تا امتيازات سياسي مناسبي از دشمن كسب شود. پيش‌روي در محور شلمچه - به دليل نزديكي آن به شهر بصره - موجب نگراني رژيم بعثي و درگير شدن بخش زيادي از ارتش آن در اين منطقه مي‌شد كه مي‌توانست تلفات مهمي را بر دشمن وارد سازد.

اهميت و سير طراحي عمليات‌

زمين منطقه عمليات كربلاي5 در شرق بصره داراي ارزش استراتژيكي زيادي مي‌باشد و شلمچه، كليد فتح بصره به شمار مي‌رفت. از نظر اهميت نظامي و سياسي يك كيلومتر پيش‌روي در محور شلمچه برابر با 10 كيلومتر پيش‌روي در نقاط ديگر - مانند محور فكه - ارزش داشت. زمين منطقه عمليات كربلاي5 از ارزش نظامي و سياسي فراواني برخوردار بود. ايران از تابستان 1361 تا اواخر سال 1365 عمليات‌هاي گوناگوني را در منطقه عمومي بصره انجام داد تا بتواند فشار تعيين كننده‌اي را بر رژيم صدام حسين وارد نمايد و جنگ را به سرانجام مطلوبي برساند.

عمليات رمضان در شرق بصره و در سال 1361، عمليات‌هاي خيبر و بدر در آب‌هاي هورالهويزه و جزاير جنوبي و شمالي مجنون در سال‌هاي 1362 و 1363، عمليات والفجر8 در جزيره فاو در سال 1364 و عمليات كربلاي5 در دي‌ماه 1365 همگي نبردهايي بوداند كه در اطراف منطقه بصره انجام شدند. البته دشمن هم به اهميت اين ناحيه واقف بود و همه تدابير لازم را براي دفاع مطمئن از اين منطقه انديشيده بود. به دليل آنكه از نظر دسترسي محور شلمچه نسبت به ساير مناطق به بصره نزديك‌تر بود، لذا اين محور مواصلاتي براي دشمن اهميت بيش‌تري داشت.

ارتش بعثي با به كارگيري توان مهندسي خود استحكامات بيش‌تري در آن ايجاد كرده و يگان‌هاي قوي‌تري را نيز براي پدافند آن محور به كار گرفته بود. تراكم يگان‌هاي دشمن در اين محور نسبت به ساير مناطق عملياتي بسيار بيشتر بود.

پس از پايان عمليات بدر در اواخر اسفند 1363 قرار شد كه سپاه و ارتش هر كدام جداي از يكديگر، عمليات‌هاي مستقلي را انجام دهند. تا قبل از آن عملاً سپاه و ارتش در قرارگاه‌هاي مشترك و در كنار يكديگر به اجراي عمليات مي‌پرداختند، ولي به دليل اختلاف ديدگاه‌هاي آنها استراتژي نظامي و نيز اجراي تاكتيك‌هاي متفاوت توسط طرفين، اين تغيير در مديريت جبهه‌ها و نحوه طراحي‌ عمليات‌ ايجاد گرديد.

البته در اين دوران ستادي كه بتواند اين دو سازمان را در صحنه عمليات در كنار يكديگر و با طرح عملياتي مشترك و مورد توافق طرفين، به كار گيرد نيز وجود نداشت. اجراي عمليات كربلاي5 از جمله نبردهايي بود كه مستقل از مديريت و يگان‌هاي تك‌ور ارتش، در دستور كار سپاه قرار گرفت.

وضعيت و شرايط جبهه‌ها قبل از عمليات كربلاي 5

 1- دشمن در اوج قدرت نظامي خود بود.

2- شوروي با تحويل هواپيماهاي مدرن ميگ 25 و سوخوي22 و اطلاعات ماهواره‌اي و امريكا با تحويل بال‌گردهاي ترابري، اعتبارات مالي، اطلاعات ماهواره‌اي و نيز بر عهده گرفتن امنيت عبور كشتي‌هاي حامل كالا به عراق از طريق خليج‌ فارس و فرانسه با تحويل هواپيماهاي ميراژ- ‌0002  1‌F و بمب‌هاي ليزري و ساير كشورهاي اروپايي از جمله آلمان با تحويل سلاح‌هاي شيميايي و كشورهاي عربي حاشيه خليج فارس نيز با دادن كمك‌هاي مالي وسيع، صدام را به صورت همه جانبه پشتيباني مي‌كردند.

 3- دشمن در اكثر جبهه‌هاي جنگ علاوه بر استفاده از انواع گازهاي خردل، در تركيب سلاح‌هاي شيميايي خود از گازهاي كشنده سيانور نيز استفاده مي‌كرد. افرادي كه در معرض اين گاز قرار مي‌گرفتند بلافاصله به شهادت مي‌رسيدند.

 4- دشمن جنگ شهرها را به عنوان اقدامي براي ايجاد فشار سنگين به مردم حامي رزمندگان، گسترش داده بود و حتي شهرهاي مركزي و دور ايران را نيز با حملات مداوم موشك‌هاي دوربرد و بمب‌باران هواپيماهاي خود مورد تهاجم قرار مي‌داد. فقط در يكي از بمباران‌هاي دشمن در شهر كرمانشاه، هفتاد دو نفر از مردم به شهادت رسيدند.

 5 - حملات هوايي دشمن به مراكز صنعتي، اقتصادي و نفتي ايران ادامه داشت و با كمك هواپيماهاي ميراژ فرانسوي، اطلاعات ماهواره‌اي امريكا و همكاري كشورهاي حاشيه جنوبي خليج ‌فارس حمله به نفت‌كش‌هاي حامل نفت ايران نيز تا تنگه هرمز صورت مي‌گرفت.

6-  ناوگان جنگي امريكا در خليج فارس به منظور ايجاد مسير امن براي هواپيماهاي عراقي كه از طريق خليج فارس به تأسيسات نفتي ايران حمله مي‌كردند، گسترش بي‌سابقه‌اي يافت.

7-  ماجراي مك‌فارلين از سوي برخي از افراد در رسانه‌هاي خارجي افشا شد و به ناچار،اين موضوع به صورت رسمي از سوي رئيس وقت مجلس شوراي اسلامي در تاريخ 13/8/1365- در تظاهرات مردم عليه امريكا در مقابل لانه جاسوسي - مطرح گرديد. اين اقدام در حدود دو ماه قبل از انجام عمليات كربلاي5، موجب سخت‌تر شدن موضع دولت امريكا در مقابل جمهوري اسلامي ايران شد.

 8- دعوت كويت - به عنوان يك كشور حامي صدام - از اتحاد جماهير شوروي براي اسكورت نفت‌كش‌هايش منجر به باز شدن پاي ابرقدرت‌ها و ناوگان‌هاي خارجي به صورت گسترده در خليج فارس شد. پس از مدتي همين درخواست نيز از امريكا صورت گرفت و امريكا هم به مرور ناوگان پنجم دريايي خود را در خليج فارس مستقر كرد.

 9- به دنبال طراحي استراتژي "دفاع متحرك" ارتش بعثي، حملات مختلفي در سراسر جبهه‌هاي جنگ و در طول هزار كيلومتر عليه خطوط دفاعي خودي از حاج عمران و پيرانشهر - در شمالي‌ترين نقطه نبرد - تا جنوبي‌ترين منطقه - فاو - اجرا گرديد.

10-  سپاه هم در قالب عمليات‌هاي "والفجر" جبهه‌ها را فعال نگه داشته بود و دو تا سه عمليات هم به نام "فتح" در شهر كركوك عراق و نقاط ديگر خاك دشمن انجام داد.

 11- سپاه قبل از انجام عمليات كربلاي5، نيروي زميني خود را تشكيل داد. سپاه براي اولين بار با عنوان نيروي زميني ، عمليات كربلاي5 را انجام داد.

علاوه بر اين، يگان‌هاي سپاه در چند نقطه مهم ديگر از جمله جزاير مجنون و شلمچه هم در حال شناسايي براي ارزيابي امكان حمله از آن نقاط عليه دشمن بودند. همچنين در منطقه دهلران، هور و هر منطقه‌اي كه قابليت انجام عمليات محدود را داشت نيز تحركات محدودي تحت عنوان عمليات‌هاي كوچك "قدس" و "عاشورا" از سوي لشكرها و تيپ‌هاي سپاه صورت مي‌گرفت.

 12- كسري شديد بودجه دولت باعث وارد شدن فشار اقتصادي بر مردم مي‌شد، اگر چه دولت تلاش‌هاي فراواني براي دور نگه‌ داشتن آثار اقتصادي جنگ از زندگي مردم انجام مي‌داد.

 13 -كاهش درآمدهاي نفتي به دليل كاهش قيمت نفت و نيز كاهش توليد نفت ايران به طوري كه صادرات نفت به حدود يك ميليون بشكه در روز كاهش يافت. گفته مي‌شود درآمدهاي نفتي ايران در آن سال به هفت ميليارد دلار كاهش يافت.

14- به دليل تحريم تسليحاتي ايران، امكان خريدهاي نظامي و تهيه نيازمندي‌هاي جبهه‌هاي نبرد مقدور نيست.

 15- دو وزرات‌خانه دفاع و سپاه مسئول پشتيباني از جنگ هستند، آنها كه اگرچه توسعه صنايع نظامي و توليد موشك‌هاي تا برد 150 كيلومتر را به ارمغان آورده‌اند اما تعارضاتي را نيز بر جاي گذاشته‌اند.

16-  فشار اقتصادي و تحريم تسليحاتي ايران از سوي امريكا و اروپا روزبه‌روز تشديد مي‌شود.

با توجه به نكات فوق، انجام يك عمليات مهم در جبهه‌هاي جنگ زميني ضرورتي اجتناب‌ناپذير بود تا ايران بتواند در پاسخ به شرارت‌ها و تلاش‌هاي پيوسته دشمن براي گسترش جنگ در دريا و شهرها، اعلام نمايد: سرنوشت جنگ در جبهه‌هاي زميني تعيين مي‌شود و نه در رويارويي با غير‌نظاميان و ...

وضعيت اضطراري كشور به لحاظ اقتصادي‌

دولت در سال 1365 براي مهار بحران‌هاي ناشي از جنگ، يك برنامه كوتاه‌ ‌مدت تهيه كرده بود. در سال 1366 هم برنامه محرمانه‌اي از سوي سازمان برنامه و بودجه تهيه شد كه چنانچه امريكا در حمايت از صدام به ايران حمله كرد چگونه معيشت مردم تنظيم، تأمين و اداره گردد.

دولت تلاش مي‌كرد تا آسيب‌هاي موجود در حوزه معيشتي مردم و اقتصاد ايران را به حداقل برساند. در آن زمان به دليل فقدان منابع كافي، بحث توسعه اقتصادي در كشور مطرح نبود. شرايط اقتصادي و درآمدي در سال 1366 نسبت به سال 1365 بدتر شده بود.

درآمدهاي نفتي در سال 1365 به شدت سقوط كرد و ارز در اختيار دولت به حداقل رسيد. كالاهاي اساسي و مصرفي مردم و مواد اوليه كارخانجات همه از خارج از كشور وارد مي‌شدند. از مهم‌ترين مباحث سازمان برنامه و بودجه در اين سال، درآمدهاي ارزي كشور و نحوه تأمين مواد غذايي و مواد اوليه براي واحدهاي صنعتي و جلوگيري از بيكاري ناشي از تعطيلي آن واحدها بود. تمام اقتصاد كشور در حال خوابيدن بود. در آن زمان وضعيت به حدي بغرنج شده بودكه دولت مجبور شد حتي لوازم بهداشتي - شوينده مثل صابون و شامپو را كوپني كند. در وزارت بهداشت اين موضوع مطرح گرديد كه برخي از بيماري‌ها كه بر اساس مدارك سازمان بهداشت جهاني در ايران از بين رفته بود، برخي بيماري‌ها به دليل كمبود مواد و لوازم بهداشتي در حال شيوع هستند. اين موضوع به ويژه از اين جهت يكي از نگراني‌هاي دولت وقت بود كه بيماري‌هاي مزبور قبلاً از بين رفته بودند. چگونگي تأمين گندم، روغن و نيازهاي اوليه كارخانه‌ها از دغدغه‌هاي مهم دولت بود.

سال 1365 از بدترين سال‌ها از نظر درآمدهاي ارزي كشور بود، زيرا از يك سو قيمت نفت به زير هفت دلار كاهش يافت و از سوي ديگر تأسيسات صادرات نفت ايران مورد هجوم هوايي دشمن قرار مي‌گرفت و لذا درآمد كشور به حدود هفت ميليارد دلار رسيد.(2)‌

دولت در سال بعد در قالب طرحي به نام "بحران" فقط به دنبال تأمين خورد و خوراك و معيشت مردم بود و بقيه منابع را صرف جنگ و نيازهاي آن مي‌كرد. بحث سرمايه‌گذاري، واردات، صادرات و توسعه كاملاً بي‌معنا بود. منابع به دو قسمت تقسيم شده بودند: يك قسمت براي خورد و خوراك و زنده ماندن مردم و بخشي براي اداره جنگ.

سازمان برنامه و بودجه در همين سال متوجه شد كه با برنامه بحران هم ادامه جنگ امكان‌پذير نيست. مسئولان به اين نتيجه رسيدند كه ديگر هيچ سازگاري بين منابع و ادامه جنگ وجود ندارد، چون جنگ منابع مي‌خواهد.

آقاي روغني زنجاني در سال 1365 نامه‌اي دستي براي آقاي ميرحسين موسوي - نخست‌وزير وقت - نوشت و در آن استدلال كرد كه جنگ را نمي‌توانيم ادامه دهيم. ايشان نوشته بود كه ما دو راه‌حل در پيش‌ رو داريم: يا جنگ را تمام كنيم و نظام را حفظ كنيم و يا اينكه جنگ را با اهدافي كه تعريف كرده‌ايم ادامه دهيم كه نتيجه آن فروپاشي نظام و قهرمانانه كنار رفتن است. اين نامه توسط آقاي ميرحسين موسوي به رويت آقاي هاشمي رفسنجاني - فرمانده جنگ - رسيد نامه‌اي كه بعدها در سال 1367 تكميل‌تر شد و خدمت امام خميني(ره) تقديم گرديد و ايشان پس از دريافت اين نامه، آتش‌بس را پذيرفتند.

بررسي ديدگاه‌هاي گوناگون در مورد اداره جنگ‌

مسئولين مختلف سياسي، اقتصادي و نظامي كشور در سال 1365 ديدگاه‌هاي گوناگوني راجع به نحوه اداره جنگ داشتند كه به صورت ذير جمع‌بندي مي‌شود:

1- مسئولين اقتصادي معتقد بودند درآمدهاي كشور - اعم از درآمدهاي نفتي و توليدي - توان اداره جنگ را با توجه به تخريب‌هاي روزافزون آن ندارد.

2- مسئولين سياسي كشور فكر مي‌كردند كه بايد با كسب امتيازاتي از صدام، جنگ را به سرانجامي مطلوب رسانده و با افتخار و سربلندي آن را به پايان برسانند. آنها لازمه اين كار را انجام يك عمليات بزرگ، سرنوشت‌ساز مي‌دانستند تا بتوان با فشار نظامي، از رژيم صدام حسين امتياز كسب كرد و يا اينكه دنيا را وادار به پذيرش خواسته‌هاي ايران نموده و نيز از عدم بروز جنگي مجدد، اطمينان حاصل نمود.

 3- مسئولين ارتش جمهوري اسلامي ايران احساس مي‌كردند كه امكان انجام عمليات تهاجمي براي آنها به دليل نداشتن نيروهاي بسيجي داوطلب و نيز نوع سازمان‌دهي نيروي زميني ارتش - كه با اتكا به پشتيباني آتش، قادر به جنگيدن هستند - وجود ندارد. با توجه به اختلاف ديدگاه آنها با سپاه در مورد تاكتيك‌ها و انتخاب زمين مناسب براي عمليات، انتظار انجام عمليات سرنوشت‌ساز از سوي آنها متصور نبود.

 4- مسئولين سپاه معتقد بودند با تعيين "استراتژي نظامي تا سقوط صدام" مي‌بايد استراتژي "جنگ كشور را تغيير داد. آنها همچنين معتقد بودند مي‌توان عمليات بزرگ و سرنوشت‌سازي را انجام داد تا استراتژي جنگ با يك پيروزي" به ثمر برسد. آنها فكر مي‌كردند كه صدام كسي نيست كه از سوي حاميان خود اجازه داشته باشد در مقابل ايران تسليم شود. البته موفقيت در هر دو استراتژي،مستلزم تأمين نيازمندي‌هاي سخت‌افزاري جنگ بود كه يا از طريق واگذاري تسليحات ارتش، يا از طريق تجهيز صنايع داخلي كشور براي توليد نيازمندي‌هاي تسليحاتي جنگ و يا از طريق خريد خارجي قابل تأمين بود. البته با توجه به تحريم تسليحاتي ايران، تأمين نيازمندي‌ها از خارج از كشور كار مشكلي به نظر مي‌رسيد

با تحليل ديدگاه‌هاي فوق مي‌توان نتيجه گرفت كه مسئولين مختلف كشور در آن زمان نتوانسته بودند به يك هم‌دلي و هم‌نظري در مورد تعيين استراتژي واحد براي چگونگي ادامه نبرد و نيز روش پايان دادن به جنگ برسند و استراتژي غالب كه "جنگ جنگ تا يك پيروزي" بود با انجام عمليات بزرگ و سرنوشت‌ساز دنبال مي‌شده است. بديهي است انجام عمليات كربلاي5 در راستاي اين استراتژي قابل تحليل مي‌باشد.

عمليات فريب قبل از آغاز حمله‌

اقدام‌هاي صورت گرفته قبل از اجراي عمليات كربلاي5 براي فريب دشمن را مي‌توان به صورت خلاصه چنين بيان كرد:

 1- با اينكه عمليات كربلاي5 در نيمي از منطقه عملياتي كربلاي4 انجام مي‌شد و معمولاً در نام‌گذاري عمليات‌هاي سابق، اين نوع عمليات به عنوان مرحله دوم و ادامه عمليات گذشته تلقي مي‌گرديد ولي اين بار شيوه قبلي در نام‌گذاري عمليات‌هاكنار گذاشته شد و اين مرحله به عنوان يك عمليات جديد و با اهداف مشخص، مطرح و نام‌گذاري گرديد.

 2 -  با انتقال يگان‌هاي شركت كننده در عمليات كربلاي4 به پشت جبهه و به عقبه‌ها چنين وانمود شد كه همچون ساير عمليات‌هاي بزرگ اجرا شده در گذشته، اين نيروها به عقب بازگشته و به مرخصي و استراحت رفته‌اند و عمليات پايان پذيرفته است. البته تجهيزات سنگين يگان‌ها در مواضع پيش از عمليات باقي ماند. بلافاصله پس از عقب‌نشيني نيروها از خطوط عمليات كربلاي4، به آنها اعلام شد كه به عقبه‌هاي يگاني خود در اهواز بازگردند يعني حدود 150 كيلومتر از منطقه عملياتي دور شوند. اين اقدام، تكميل كننده عمليات فريب دشمن بود.

 3- با تبليغات وسيع راديو، تلويزيون و رسانه‌ها به دشمن نشان داده شد كه عمليات كربلاي4 همان عمليات سالانه ايران است كه ناكام مانده و به پايان رسيده است.

با توجه به اينكه يگان‌ها پس از پايان هر عملياتي نياز به بازسازي و تجهيز دوباره دارند، لذا دشمن چنين تصور نمود كه تا چند ماه ديگر تهاجمي از سوي رزمندگان اسلام صورت نخواهد گرفت.

علاوه بر اقدامات فوق در ساير جبهه‌ها نيز فعاليت‌هايي براي تكميل عمليات فريب دشمن صورت گرفت:

1- تشكيل سه قرارگاه عملياتي در هور، فاو و سومار براي انحراف ذهنيت دشمن از منطقه عمليات آتي سپاه.

2- باز كردن معابر دشمن در خطوط پدافندي منطقه فاو براي نشان سمت تك جديد ايران به دشمن، به منظور انحراف ذهن يگان‌هاي وي.

3 -تعويض نيروهاي پدافندي در فاو با نيروهاي تازه نفس به عنوان علامتي از احتمال انجام عمليات جديد در اين منطقه.

 4 -آماده‌باش واحدهاي توپخانه و ادوات خودي در منطقه فاو به منظور به اشتباه انداختن دشمن.

مفروضات عمليات‌

 1- اميد به موفقيت و پيروزي آن تضمين شده باشد.

 2- اجراي عمليات از نظر نظامي و سياسي ارزش‌مند باشد.

 3- از استعداد آماده شده براي عمليات كربلاي4 در عمليات جديد استفاده شود.

 4- فاصله زماني آن با عمليات كربلاي4 بسيار كوتاه باشد تا عمليات با سرعت انجام شود.

 5 -  نياز به جا‌به‌جايي و نقل و انتقال يگان‌ها به منطقه ديگر نباشد و از بسترسازي‌ها و آمادگي‌هاي ايجاد شده براي عمليات كربلاي4 كمال استفاده بشود.

 6- عمليات جديد به عنوان يك عمليات بزرگ و سرنوشت‌ساز تلقي گردد.

 7- به اقدامات مهندسي جديد و زمان‌بر نياز نباشد.

 8- راه‌كار مهم و اساسي ديگري غير از اين منطقه براي عمليات بزرگ در جبهه جنوب وجود نداشته باشد.

 9- دشمن در آن غافل‌گير شود.

ويژگي‌ها و مشكلات عمليات‌

 1 -محدوديت زمين منطقه عمليات و كم بودن وسعت آن كه موجب موثر بودن آتش‌هاي دشمن بر روي منطقه تصرف شده و نيروهاي رزمنده مي‌گرديد.

 2- محدوديت عقبه جهت تدارك نيروها در حين نبرد.

 3- از نظر شدت درگيري و تصميم طرفين براي موفقيت، يكي از بزرگ‌ترين نبردهاي دوران دفاع مقدس محسوب مي‌گرديد.

 4- يگان‌هاي تك‌كننده در اين عمليات فقط از سپاه پاسداران انقلاب اسلامي بودند و قرار بود ارتش به صورت مستقل در جاي ديگري عمليات انجام دهد. يعني استقلال كامل سازمان سپاه از سازمان ارتش در طراحي و اجراي عمليات مستقل لحاظ شده بود.

 5- دشمن در آن زمان از استراتژي نظامي پدافندي استفاده مي‌كرد در اين استراتژي از زمين به عنوان يك عامل اساسي براي ممانعت و جلوگيري از تك رزمندگان اسلام استفاده مي‌شد. دشمن زمين اين منطقه را در مدت بيش از چهار سال با موانع، استحكامات، مواضع دفاعي و ميادين مين فراوان به عنوان يكي از مولفه‌هاي مؤثر در پدافند موفق، پوشانده بود.

 6- درون منطقه عملياتي نيز با عوارض طبيعي و مصنوعي فراواني از جمله آب‌گرفتگي‌ها، نهرها، كانال‌ها و خاك‌ريزها پوشانده شده بود كه مانع عمده‌اي براي پيش‌روي نيروها محسوب مي‌گرديد.

 7- دشمن از استحكامات منحصر به فردي در محور شلمچه برخوردار بود.به دليل اينكه اين مسير، معبر وصولي بصره بود انجام عمليات در آن، جزء مشكل‌ترين نبردهاي جبهه‌هاي جنگ از نظر موانع، آرايش دفاعي و ميادين مين به حساب مي‌آمد. گسترده‌ترين ميادين مين و موانع دشمن در سراسر جبهه‌هاي جنگ در اين منطقه وجود داشت. از اين رو كارشناسان نظامي اين محور را غيرقابل نفوذ و انجام اين عمليات را كاري عظيم و سترگ مي‌دانستند.

استحكامات و موانع دشمن عبارت‌اند از:

7/ 1- مواضع هلالي شكل: در درون هر يك از آنها يك دسته تانك مي‌توانست موضع گرفته و با امنيت خاطر تيراندازي نمايد. اطراف اين استحكامات نيز با سيم‌هاي خاردار و ميادين مين پوشانده شده بود. قطر هر موضع هلالي شكل 300 تا 400 متر و ارتفاع آن به 5 تا 6 متر مي‌رسيد. سطح فوقاني دژهاي هلالي شكل هم 3 متر عرض داشت كه در آن يك كانال مواصلاتي جهت تردد نيروها احداث گرديده بود و مواضع تيربار و سكوهاي تانك نيز در آن تعبيه شده بود. در پشت اين مواضع براي تردد و استقرار تانك‌ها فضاي مناسبي احداث شده بود و تانك مي‌توانست با قرار گرفتن در روي مواضع مشخص شده، كل منطقه درگيري را زير پوشش گلوله مستقيم و تيربار قرار دهد. با توجه به احداث جاده، استحكامات ايجاد شده و هوشياري و حساسيت دائمي دشمن نسبت به تحركات نظامي ايران، شكستن خطوط دفاعي منطقه شلمچه و عبور از اين مواضع مستحكم و پيچيده، غير‌قابل تصور تلقي مي‌شد.

7/2 -ايجاد منطقه آب‌گرفتگي در شمال منطقه عمليات با كمك رها كردن آب در زمين آن به منظور جلوگيري از عمليات نيروهاي پياده ايران.

7/3- موانع مختلف از جمله سيم خاردار و ميدان‌هاي مختلف مين با عمق حدود 800 متر در خط مقدم جبهه شلمچه به طوري كه عبور هر‌گونه نيروي پياده را غيرممكن مي‌ساخت.

7/4- دژهاي متعدد شمالي - جنوبي به عنوان مانع‌هاي اصلي در عبور عمده قواي سپاه اسلام.

اولين خط پدافندي دشمن دژي به ارتفاع 4 متر و عرض 15 متر بود. در ميانه اين دژ و در طول آن كانالي وجود داشت كه در يك سمت آن، سنگرهاي بتوني و در سمت مقابل آن، سنگرهاي ديده‌باني و تيربار و زاغه مهمات وجود داشت. تعدادي سنگر تانك نيز در اين قسمت احداث شده بود كه موجب تسلط دشمن بر منطقه شلمچه مي‌گرديد.

7/ 5 - سنگرهاي كمين براي محافظت از موانع، ميادين مين و استحكامات ايجاد شده در بين ساير موانع موجب تكميل سيستم موانع دفاعي دشمن مي‌گرديد.

7/6- دومين خط دشمن به فاصله 100 متر از خط اول و به موازات آن احداث شده بود. اين خط، سيل‌بندي به عرض 5/2 و به ارتفاع 4 متر بود كه داراي مواضع پياده، كانال مواصلاتي و مواضع تانك بود.

7/ 7- خط‌هاي سوم، چهارم و پنجم دفاعي دشمن نيز تا نهر دوعيجي و نهر جاسم با همين شكل و با پيچيدگي بيشتر، آرايش دفاعي دشمن را تشكيل مي‌دادند.

7/ 8- رده ششم و هفتم هم شامل كانال زوجي و مثلثي‌هاي غرب كانال زوجي بود. به علاوه كانال ماهي و پاسگاه بوبيان نيز از استحكامات قابل توجهي برخوردار بودند. دشمن همچنين تعدادي دكل بلند ديده‌باني هم در غرب اروندرود داشت كه هرگونه تردد نيروهاي خود را زير نظر و كنترل داشتند.

دشمن در خط اول خود سلاح‌هاي ضدهوايي و تعداد زيادي تانك مستقر كرده بود كه به ترتيب براي هدف‌هاي زميني و به منظور جلوگيري از نفوذ رزمندگان اسلام از آنها استفاده مي‌كرد. در جلوي خط اول نيز موانع عظيمي از سيم‌هاي خاردار، تله‌هاي انفجاري، كانال، ميدان‌هاي وسيع مين و سنگرهاي بتني وجود داشتند. همچنين سنگرهاي استراق سمع و سنگرهاي كمين نيز در جلوي خط اصلي قرار داشتند. در مقابل دژها تا ده رديف موانع گوناگون درست كرده بود كه فاصله هر دو مانع با هم، 20 تا 30 متر بود. عرض آب‌گرفتگي 300 تا 400 متر بود كه به عنوان يك مانع اصلي به حساب مي‌آمد. در زير آب‌‌گرفتگي هم مين كاشته شده بود تا عبور هر نوع نيروي پياده غيرممكن گردد.

استعداد دشمن‌

در مجموع 86 تيپ دشمن شامل 62 تيپ پياده، 11 تيپ زرهي، 8 تيپ مكانيزه و 5 تيپ نيروي مخصوص در طول عمليات كربلاي5 وارد اين منطقه شدند. قبل از آغاز عمليات حدود 8 تيپ دشمن به پدافند از اين منطقه مشغول بودند و لشكر11 پياده مأموريت دفاع از منطقه شلمچه را بر عهده داشت.

سپاه سوم به فرماندهي سپهبد طالع خليل الدوري مسئوليت منطقه را بر عهده داشت كه سپاه هفتم هم به كمك مي‌كرد. بعداً واحدهاي كماندويي سپاه‌هاي دوم و پنجم از مناطق كوهستاني و سپاه چهارم براي كمك به اين سپاه‌ها اعزام شدند. در اين عمليات فرمانده سپاه سوم به دليل شكست بركنار شد. در مجموع دشمن 20 پاتك عليه مواضع رزمندگان اسلام انجام داد كه سنگين‌ترين آنها در محور درياچه ماهي بود.

استعداد و توان سپاه پاسداران براي انجام عمليات‌

300 گردان 500 نفره براي عمليات كربلاي4 پاي كار آمده بودند كه تنها 40 گردان آن به كار گرفته شدند. حدود90 %‌ ا‌ز اين نيروها با آمادگي كامل براي عمليات كربلاي5 در اختيار قرارگاه مركزي عمليات بودند. در مجموع سپاه كمتر از 30 يگان خود را در اين عمليات به كار گرفت.

در اين عمليات سه قرارگاه كربلا، قدس و نجف و 16 لشكر و 6 تيپ از سپاه پاسداران انقلاب اسلامي حضور داشتند.

تاكتيك سپاه در عمليات كربلاي5

لشكر57 ابوالفضل(ع) كه از نيروهاي استان لرستان تشكيل شده و براي جنگ در مناطق كوهستاني و تصرف ارتفاعات صعب‌العبور سازمان‌دهي شده و متخصص عمليات ويژه در ارتفاعات بود، در عمليات كربلاي4 توانست در منطقه آب‌گرفتگي پنج ضلعي در شمال شلمچه، نيروهاي خود را به جاي حمله از شرق به غرب - كه شكل آرايش نظامي خود دشمن بود - از شمال به جنوب حركت دهد؛ يعني برخلاف جهت مواضع و خطوط دفاعي دشمن حركت كرد و از منطقه آب‌گرفتگي به سمت شلمچه پيش‌روي و د‌ژ مرزي را تصرف نمود. اين تاكتيك لشكر57 ابوالفضل(ع) به فرماندهي سردار ابوالفضل نوري توانست پاشنه آشيل جبهه شلمچه را آشكار نمايد. از سوي ديگر رزمندگان لشكر19 فجر هم توانستند به بخش‌هايي از منطقه پنج ضلعي وارد شوند كه با پاتك شديد دشمن در همان شب عمليات مواجه شدند. ولي مسير ورود به پنج ضلعي و نحوه شكستن خط اول دشمن با حمله لشكر19 فجر به منطقه دشمن مشخص شد. تاكتيك عمليات كربلاي5 هم بر اساس اين نقطه ضعف دشمن طراحي و برنامه‌ريزي شد و قرار شد كه تمام يگان‌هاي شركت كننده در عمليات از اين دروازه، به عمق مواضع دشمن نفوذ نمايند.

از آنجايي كه اين معبر بسيار محدود بود فرماندهي كل سپاه تصميم گرفت با دو قرارگاه وارد عمليات شود و نيروها به جاي اينكه به صورت دشت‌بان عمل نمايند، يگان‌هاي قرارگاه كربلا در جلو قرار گرفته و يگان‌هاي قرارگاه نجف از پشت سر قرارگاه كربلا وارد عمل شده و منطقه درگيري را گسترش دهند. لازم به ذكر است كه كل مساحت منطقه آب‌گرفتگي پنج ضلعي، د‌ژ كشف شده و نوك كانال ماهيگيري در حدود 12 كيلومتر مربع - ابعادي در حدود 34كيلومتر - بود. محدوديت منطقه تعيين شده براي شكستن خط اول دشمن با تراكم انبوه يگان‌هاي عمل كننده تناسبي نداشت، ولي چاره‌اي هم به جز انتخاب اين راه‌كار نبود.

تاكتيك‌ يگان‌هاي سپاه را مي‌توان اين‌گونه جمع‌بندي نمود:

 1- اتخاذ تدابير مناسب براي اجتناب از مواجهه با استحكامات حجيم، متنوع و گسترده دشمن و پرهيز از انجام تك جبهه‌اي و تهاجم به مواضع سخت دشمن در شرق شلمچه. دشمن فكر مي‌كرد كه سمت تك اصلي رزمندگان اسلام از شرق شلمچه انجام خواهد شد.

 2- حمله به دشمن از سمت آب‌گرفتگي و پنج ضلعي - از شمال به جنوب و درست عمود بر جهت مواضع آرايش دشمن - يعني حمله به دشمن از منطقه مورد اعتماد و اطمينان وي و منطقه‌اي كه قبلاً در آن نبردي اتفاق نيفتاده بود و لذا دشمن نسبت به آن حساسيتي نداشت.

3- تلاش براي باز كردن جاده شلمچه از طريق پشت خطوط جبهه دشمن به منظور پشتيباني گسترده از نيروهاي خط مقدم.

مانور عمليات‌

با استفاده از آخرين اطلاعات به دست آمده از عمليات كربلاي4 و شناسايي‌هاي انجام شده آن طراحان و فرماندهان عملياتي سپاه توانستند بيش از 19 راه‌كار از درون منطقه آب‌گرفتگي پنج ضلعي - در شمال محور شلمچه - براي نفوذ به جبهه دشمن در شرق بصره، ارائه نمايند. يكي از مشكلات عبور از آب‌گرفتگي پنج ضلعي، عدم امكان تردد با قايق از درون آن به دليل وجود جاده‌اي كه در وسط آن 20 سانتي‌متر زير آب قرار داشت، بود. اين جاده قبلاً با كمك نيروهاي اطلاعات و عمليات شناسايي شده بود و قرار شد در آغاز تهاجم، غواص‌ها در نقاط معيني اين جاده را بشكافند و راه‌هايي را از درون آن براي عبور قايق‌ها باز نمايند. نقاط شكافته شده جاده را مي‌بايد علامت‌گذاري مي‌كردند. 19 معبر ذكر شده در 12 روز فاصله بين دو عمليات كربلاي4 و 5 شناسايي شد و مورد استفاده قرار گرفتند.

از سوي ديگر براي عبور از اين آب‌گرفتگي، تعداد 100 دستگاه نفربر زرهي خشايار كه مي‌توانست به راحتي از آب‌گرفتگي عبور كند تهيه شد. تعميرات مورد نياز آنها انجام و طي اين چند روز براي استفاده در عمليات آماده شدند. البته تعداد 500 دستگاه از اين نفربرها بود مورد نياز كه در اختيار قرار نگرفتند.

عمليات كربلاي5‌ در غافل‌گيري دشمن انجام شد. در حين عمليات و پس از به اسارت درآمدن تعدادي از نيروهاي دشمن مشخص شد كه برخي از فرماندهان ارتش بعثي چند روز پيش از آغاز اين عمليات، به مرخصي رفته بودند و برخي ديگر هم فرصت رساندن خود به قرارگاه مربوطه در شب عمليات را نيافتند. حتي برخي از فرماندهان گردان‌هاي دشمن فرصت پوشيدن لباس نظامي خود را نيز نيافتند و با لباس شخصي به اسارت درآمدند. آنها مي‌گفتند ما در خانه بوديم كه به ما خبر دادند كه بصره در تهديد است و ابلاغ كردند كه خود را سريعاً به منطقه عملياتي برسانيم، لذا فرصت آماده شدن پيدا نكرديم.

در دو روز اول به دليل عدم آمادگي نيروهاي دشمن، نبرد به خوبي جلو مي‌رفت ولي از روز سوم به بعد آرام آرام، جنگ سختي از سوي دشمن، عليه رزمندگان اسلام شكل گرفت، به ‌طوري كه در روز هفتم ارتش بعثي با تمام قدرت و توان خود تلاش كرد تا تمام مناطق تصرف شده را بازپس بگيرد. رزمندگان اسلام تا اين لحظه توانستند با عبور از محور شلمچه خود را به 15 كيلومتري شهر بصره برسانند و با عبور از كانال ماهي‌گيري، در جنوب آن خط پدافندي تشكيل دهند.

در اين شرايط شهر بصره و تأسيسات نظامي آن زير برد آتش توپخانه كوتاه برد ايران قرار گرفت. از روز هفتم نبرد، پاتك‌هاي سنگين و بسيار شديدي از سوي دشمن آغاز شد. اين پاتك‌ها تا 20 شبانه‌روز ادامه يافت و تقريباً هيچ نقطه‌اي از شلمچه و منطقه نبرد نبود كه مورد اصابت آتش توپخانه و ادوات دشمن واقع نشده باشد. رزمندگان سپاه اسلام توانستند كه تا خط نهر جاسم - كه آخرين رده دفاعي ارتش بعثي در منطقه عمليات بود - مرحله به مرحله پيش‌روي كنند و در نهايت به دليل كمبود يگان پياده و نيروي زرهي امكان اينكه رزمندگان اسلام گام‌هاي بلندتري در پيروزي بردارند ميسر نشد.

وزير دفاع وقت عراق - عدنان خيرالله - در مصاحبه‌اي تلويزيوني در زمان انجام پاتك‌ها اعلام كرد كه مواضع ايران با 2000 قبضه توپخانه سنگين زير آتش قرار دارد ولي همچنان ايراني‌ها منطقه تصرف شده را در دست دارند. البته صدام هم حرف او را ‌اين‌گونه توجيه كرد كه ايران قصد تصرف شهر بصره را دارد ولي ارتش بعثي توانسته است با اين آتش‌ها آنها را ‌از ادامه پيش‌روي باز دارد؛ بنابراين عدم پيش‌روي بيشتر ايرانيان، خود يك پيروزي بزرگ است. در اين زمان شايع شده بود كه كارشناسان شوروي و فرانسه در قرارگاه‌هاي فرماندهي ارتش بعثي حضور يافته و فرماندهان صدام را هدايت مي‌كنند.

بعد از 20 روز پاتك مداوم، وقتي دشمن نتوانست منطقه را از تصرف رزمندگان اسلام خارج كند و اين منطقه پس از يك مقاومت سرسختانه در اختيار ايران باقي ماند، فضاي منطقه آرام شد. رزمندگان اسلام نيز توانستند پس از دو هفته از آرامش منطقه، عمليات ديگري را تحت عنوان كربلاي8 ‌طراحي و اجرا كنند و با استفاده از قواي زرهي خود دو كيلومتر ديگر در همين منطقه پيش‌روي نمايند و خطوط عملياتي كربلاي5 را تكميل نمايند. اين اولين باري بود كه سپاه از نيروي زرهي خود براي تك عليه دشمن استفاده مي‌كرد.

ارتش بعثي در عمليات كربلاي5 هر چه در توان داشت عليه رزمندگان اسلام به كار گرفت و از 180 تيپ موجود خود در آن زمان، 110 تيپ - يعني حدود دو سوم استعداد ارتش خود - را وارد منطقه نبرد كرد. به‌ طوري كه 350 اسير گرفته شده در اين عمليات مربوط به 110 يگان و تيپ مختلف ارتش بعثي بودند. مي‌توان گفت كه شديد‌ترين و گسترده‌ترين نبردها در ميان 90 عمليات‌ در طول دوران دفاع مقدس، عمليات كربلاي5 است.

شدت آتش دشمن در حين پاتك‌ها به حدي بود كه هيچ شيئي بر روي زمين سالم نماند. مقدار گازهاي ناشي از پرتاب گلوله‌ها در فضاي جبهه به حدي زياد بود كه تنفس را براي رزمندگان مشكل مي‌ساخت.

اين عمليات نشان دهنده انعطاف‌پذيري سازمان سپاه و اوج خلاقيت و جسارت تصميم‌گيري اين نهاد در شرايط بحراني و پذيرش ريسك زياد بود و در ميان ناباوري و غافل‌گيري ارتش بعثي آغاز شد. با اينكه جهت تك، مخالف جهت آرايش دفاعي ارتش بعثي بود ولي نبرد سخت و شديدي به وقوع پيوست و از آنجا كه هر گام پيش‌روي در اين زمين، يك قدم به پيش‌روي سوي بصره به شمار مي‌رفت‌ لذا ارتش بعثي با تمام توان به مقابله با آن پرداخت.

تاكتيك‌هاي جنگي دشمن در حين اجراي عمليات‌

 1- انجام پاتك‌هاي پيوسته 10 روزه در روزهاي آغازين نبرد كه از پيش‌روي نيروهاي ايراني جلوگيري كرد. رزمندگان اسلام طي اين مدت موفق به تثبيت مواضع تصرفي شده بودند. رزمندگان اسلام در اين عمليات، ميدان نبرد بسيار سختي را آزمايش كردند. به دليل آتش بسيار سنگين دشمن، شرايط جبهه به گونه‌اي شده بود كه اكثر فرماندهان سپاه از اصابت تركش استقبال مي‌كردند تا از فشارهاي دشمن خلاص شوند.

 2- تشكيل مواضع پدافندي جديد در حين عمليات و احداث كانال‌هاي پشت سر هم به منظور مقابله با ادامه پيش‌روي يگان‌هاي سپاه.

3- تهاجم مجدد به خطوط دفاعي رزمندگان اسلام در منطقه كربلاي5 و انجام آفند متكي بر خطوط پدافندي احداث شده.

نتايج و پي‌آمدهاي عمليات‌

 1- انهدام وسيع بخش زيادي از ارتش بعثي.

 2 -شكسته شدن مستحكم‌ترين پر مانع‌ترين و پيچيده‌ترين خطوط دفاعي دشمن در شلمچه و در شرق بصره و تا عمق 10 كيلومتري خاك دشمن.

 3- نزديك‌تر شدن به بصره به عنوان دومين شهر مهم عراق و حضور در اطراف آن.

 4 -شروع بحث در شوراي امنيت سازمان ملل ايجاد مقدمات صدور قطع‌نامه‌اي كه تا حدي خواسته‌هاي ايران را نيز ملحوظ نمايد، تا راهي براي برقراري آتش‌بس و پايان بخشيدن به جنگ فراهم شود. لازم به ذكر است كه پس از گذشت حدود پنج ماه از اين عمليات، قطع‌نامه 598 تصويب شد.

5- به بن‌بست رسيدن انجام عمليات بزرگ در جبهه‌هاي جنوب.

6- تصميم به قطع صدور نفت ايران از سوي صدام و امريكا با گسترده كردن حمله‌هاي هوايي و موشكي به اسكله‌ها و پايانه‌هاي نفتي ايران به منظور از بين بردن پشتوانه مالي ايران.

 7- عدم تلقي از پيروزي عمليات كربلاي5 به عنوان يك پيروزي سرنوشت‌ساز آني.

 8- عمليات كربلاي5 نشان داد كه ايران مي‌تواند در سخت‌ترين شرايط، مشكل‌ترين جبهه‌ها و از پيچيده‌ترين موانع عبور كرده و به سوي اهداف مورد نظر پيش‌روي نمايد. در اين عمليات، بصره كاملاً در آستانه سقوط قرار گرفت. سپاه پس از اين عمليات به اين نتيجه رسيد كه براي انجام عمليات بزرگ و سرنوشت‌ساز نياز به تجهيزات جديدي دارد كه بخش‌عمده‌اي از اين تجهيزات در ارتش موجود است. بنابراين بعد از عمليات كربلاي5 آقايان محسن رفيق‌دوست و غلامعلي رشيد خدمت امام خميني رسيدند و درخواست تجهيزات مورد نياز را از ارتش نمودند كه امام هم موافقت فرمودند ولي عملاً واگذار نشد.

 9 -انهدام 7 فروند بال‌گرد دشمن.

 10- آزادسازي 155 كيلومتر مربع از اراضي ايران و عراق: جزاير بوارين، فياض و ام‌الرصاص و منطقه شلمچه و شهرك دوعيجي، رودخانه دوعيجي و نهر جاسم.

 11- اسارت 2655 نفر اسير عراقي شامل چهل افسر ارشد، چهل افسر جزء و 600 درجه‌دار.‌

 12-‌ حفظ برتري نظامي ايران در برابر دشمن.

 13- عمليات كربلاي5 بر زمين‌گير شدن واحدها و لشكرهاي بيشتر سپاه در خطوط دفاعي افزود و به دليل نياز به پدافند در سرزمين‌هاي تصرف شده در جريان عمليات كربلاي5 و ساير نقاط قبلاً تصرف شده مثل فاو، خيبر و ... امكان آزاد شدن لشكرهاي سپاه براي آفند مؤثر كمتر شد و لذا توان يگان‌هاي سپاه در خطوط مختلف جبهه تقسيم شد. مثلاً از يك لشكر، يك تيپ آن در فاو، يك تيپ آن در شلمچه و تيپ ديگر در حلبچه مي‌جنگيد. لذا به دليل گسترش بيش از حد نيروها، توانايي انجام آفند از سوي لشكرهاي سپاه كاهش يافت.

14- انهدام كامل 55 تيپ، انهدام پنجاه درصد 67 تيپ، انهدام و آسيب ديدن 870 دستگاه تانك، 180 قبضه توپخانه صحرايي و 1000 دستگاه خودرو و انهدام و آسيب ديدن 45 فروند هواپيما.

 15- به غنيمت گرفته شدن 230 دستگاه تانك، 20 قبضه توپ، 200 دستگاه خودرو 100 دستگاه وسايل مهندسي و 100 قبضه توپ ضدهوايي.

 16 -كشته و زخمي شدن 90000 نفر از دشمن.

اين عمليات بار ديگر موازنه قوا را به نفع ايران تغيير داد. شكسته شدن خطوط بسيار مستحكم دفاعي دشمن در شلمچه كه آن را به "خط بارلو" تشبيه كرده بودند، حاكي از نتيجه بخش نبودن ارسال تسليحات پيش‌رفته براي رژيم صدام و نيز در اختيار قرار دادن اطلاعات نظامي ايران به ارتش بعثي بود و علامت ناكامي سياست امريكا و كشورهاي عربي در جلوگيري از شكست ارتش صدام بود. به ويژه آنكه انجام اين عمليات حدود يك سال بعد از عمليات تصرف فاو از سوي ايران، مشخص ساخت كه قدرت و اقتدار رزمندگان اسلام مي‌تواند جبهه دشمن را در هر شرايطي مورد تهاجم قرار دهد و بر قدرت سلاح، قدرت آتش و قدرت اطلاعات دشمن فايق آيد و موازنه را به نفع ايران تغيير دهد. عمليات كربلاي5 زنگ‌هاي سقوط بصره را به صدا درآورد. برخي از تحليل‌گران غربي معتقد بودند كه يك حمله بزرگ ديگر مي‌تواند شيرازه ارتش صدام را به هم ريخته و جنگ را پيروز‌مندانه به نفع ايران خاتمه دهد. تحليل‌گران پنتاگون - كه معمولاً عزم، اراده و ابتكار ايراني‌ها را در مقابل موانع عظيم دشمن كمتر از آنچه هست ارزيابي مي‌كردند - ديگر احتمال پيروزي بزرگ‌تر ايران را رد نمي‌كردند و اين با سياست امريكا در آن زمان، "جنگ بدون برنده و بازنده" هم‌خواني نداشت. امريكا پيروزي ايران را در جنگ تحميلي يك فاجعه بزرگ مي‌دانست و اين نگراني موجب ‌شد كه كمك‌هاي بيش‌تري را در اختيار رژيم صدام حسين قرار دهد و مانع پيش‌روي بيشتر رزمندگان اسلام گردد.

از آنجا كه پس از عمليات كربلاي5 و سقوط خط دفاعي شلمچه، عبور از ساير خطوط دفاعي ارتش بعثي در نقاط جبهه‌ها كار دشواري به نظر نمي‌رسيد لذا قدرت‌هاي بزرگ به اين نتيجه رسيدند كه پيروزي نظامي ايران بر رژيم صدام حسين كاري دور از دسترس نيست. بنابراين از يك سو به سمت شوراي امنيت سازمان ملل رفتند تا با صدور قطع‌نامه‌اي - كه حداقل خواسته‌هاي ايران را در برداشته باشد - از احتمال پيروزي قاطع ايران و نابودي رژيم صدام حسين جلوگيري نمايند و از سوي ديگر امريكا بر حضور نظامي خويش در خليج ‌فارس افزود تا با گشودن جبهه دريا به روي جمهوري اسلامي ايران، عملاً از پيروزي نظامي ايران بر صدام جلوگيري نمايد. سياست امريكا اين بود كه ايران برنده نشود و صدام هم بازنده نگردد.

شهداي عمليات‌

در اين عمليات 350 نفر از فرماندهان رده‌هاي مختلف سپاه پاسداران انقلاب اسلامي از جمله حسين خرازي - فرمانده دلاور و كم نظير لشكر14 امام حسين(ع) كه قبلاً در عمليات خيبر و در منطقه طلائيه دست راستش را در راه خدواند داده بود - و نيز حجت‌الاسلام و المسلمين شيخ عبدالله ميثمي - مسئول دفتر نمايندگي امام در قرارگاه خاتم‌الانبيا(ص) - به شهادت رسيدند.

علل موفقيت عمليات‌

1- غافل‌گيري استراتژيك دشمن: دشمن امكان انجام عمليات در اين منطقه را به دليل اجراي عمليات كربلاي4 و نيز استحكامات فوق‌العاده قوي خود در محور شلمچه غيرممكن مي‌دانست. يعني دشمن در "تفكر و در زمان" غافل‌گير شد، اگرچه دشمن قبل از شروع عمليات در برخي از مناطق - مثل پنج‌ ضلعي - آماده‌باش50  % اعلام كرده بود.

 2 - سرعت در آماده شدن براي انجام عمليات: دقيقاً دو هفته پس از ناكامي در عمليات كربلاي4 اين عمليات انجام شد. زماني كمتر از يك ماه براي كسب آمادگي رزمندگان اسلام براي انجام عمليات جديد ضروري بود، زيرا ارتش بعثي پس از اين مدت مي‌توانست بلافاصله نقاط ضعف خود را بپوشاند و ايران را از دست‌يابي به منطقه شلمچه محروم كند.

 3-  استفاده از موفقيت عمليات كربلاي4 با توجه به شكسته شدن خط دشمن در پنج ضلعي در جريان عمليات كربلاي4 توسط لشكر 57 ابوالفضل(ع) - كه خداوند راه ورود به شلمچه را به رزمندگان اسلام نشان داد - از راه‌كار موفق مذكور استفاده شد. انجام عمليات كربلاي4 اين حسن بزرگ را داشت كه مشخص شد دشمن در منطقه كربلاي5 داراي نقطه ضعف بزرگي است. عراق در اين منطقه داراي دژي بود كه به صورت شمالي - جنوبي امتداد داشت. اين دژ به موازات مرز و دقيقاً در امتداد خطوط مرزي احداث شده بود. زمان احداث اين دژ به قبل از سال 1357 برمي‌گردد كه عراق آن را در قالب استحكامات هلالي شكل براي مقابله با هر گونه تعرض احتمالي ساخته بود و موجب استفاده از ابتكاري تازه در تاكتيك عمليات كربلاي5 گرديد.

 4- استفاده از حجم سنگين آتش‌ها به صورت متمركز.

5 -استفاده از كانال پرورش ماهي براي محور اصلي تك.

استراتژي نظامي دشمن پس از عمليات‌

 1- حفظ عمده قواي خود در جبهه جنوب و تجزيه نكردن قواي خود و منتقل نكردن آنها به جبهه‌هاي غرب.

2- برنامه‌ريزي براي باز پس‌گيري سرزمين‌هاي تصرف شده از سوي ايران از جمله: فاو، جزاير مجنون، شلمچه و حلبچه.

3- گسترش جنگ نفت‌كش‌ها در خليج فارس با كمك برخي از كشورهاي پشتيبان صدام - از جمله عربستان و امريكا - به طوري كه در يك مورد جنگنده‌هاي ‌51‌F عربستان به دو فروند فانتوم ‌4‌F نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران در آسمان خليج فارس حمله كرده و آنها را سرنگون نمودند.

 4- حمله به سكوها، اسكله‌ها و جزاير نفتي ايران و تلاش براي قطع صادرات نفت ايران از طريق عمليات نظامي، بمباران‌هاي هوايي و پرتاب موشك‌هاي ضدكشتي و بمب‌هاي ليزري دقيق.

 5 - استفاده وسيع از حضور ناوگان نظامي امريكا در خليج فارس و حركت امن هواپيماهاي دشمن در آسمان منطقه در حضور ناوهاي جنگي امريكا و حمله از آن طريق به تأسيسات نفتي ايران و شدت بخشيدن به جنگ نفت‌كش‌ها از سوي دشمن.

6- تغيير تاكتيك‌هاي جنگي و انجام عمليات در نقطه‌اي خارج از منطقه عمليات ايران. مثلاً در جريان عمليات والفجر10 و پس از تصرف حلبچه توسط قواي ايران، دشمن عمده قواي خود را عليه نيروهاي ايراني به كار نگرفت، بلكه آنها را در جبهه جنوب حفظ نموده و به سراغ باز پس‌گيري مثلث فاو رفت.

 7- وسعت بخشيدن به جنگ شهرها و انجام اقدامات خلاف مقررات بين‌المللي بدون نگراني از عواقب آن.

 8- حملات هوايي و موشكي به مراكز اقتصادي و نفتي جمهوري اسلامي در خليج فارس.

9- فعال شدن ناوگان‌ نظامي امريكا در خليج فارس و حمله آنها به قايق‌هاي تندروي سپاه با استفاده از بال‌گردهاي آپاچي و درگير شدن با واحدهاي شناور سپاه در كنار جزيره فارسي.

 10 -استفاده وسيع‌تر از سلاح‌هاي شيميايي و گسترش حمله با گازهاي شيميايي به غيرنظاميان.

واكنش‌هاي خودي پس از عمليات در برابر برنامه‌هاي دشمن‌

 1- فعال شدن نيروي دريايي سپاه در عمليات مقابله به مثل در خليج فارس به ‌طوري كه ظرف مدت اندكي حدود دوازده كشتي نفت‌كش و تجاري مربوط به كشورهاي حامي صدام در مقابله با حمله هواپيماهاي بعثي به نفت‌كش‌هاي عازم بنادر ايران، مورد تهاجم قرار گرفت.

 2- حمله به كشتي تجاري حامل پرچم شوروي در مقابله با تجهيز ارتش صدام از سوي شوروي.

 3- بر روي مين رفتن كشتي مارشال چخوف روسي كه ناوگان نظامي شوروي آن را اسكورت مي‌كرد.

 4- برخورد كشتي بريجتون در 2/5/1366 با مين‌هاي سرگردان كه براي اولين بار به طور رسمي از سوي 11 فروند ناو جنگي امريكايي اسكورت مي‌گرديد و به سمت بندر احمدي كويت در حركت بود.

5- تغيير استراتژي نظامي ايران و انتقال تمركز حملات از جبهه‌هاي جنوب به غرب كشور و انجام عمليات كربلاي10 در تاريخ 25/1/1366 در محور ماووت و تغيير تاكتيك در ابتكار ايران به منظور دست‌يابي به اهداف مهم عراق در اين منطقه و نيز كمك به تجزيه نيروهاي دشمن و انتقال بخشي از نيروهاي مستقر در جبهه‌هاي جنوب به سمت شمال، براي سبك‌تر شدن تراكم دشمن در جنوب كه البته عراق با عدم انتقال نيروهايش از اين موضوع سود جست.

بعد از عمليات كربلاي5 ديگر منطقه مناسبي در جبهه‌هاي جنوب براي استفاده از ابتكارات جديد و تصرف منطقه وجود نداشت؛ زيرا رزمندگان اسلام از منطقه شبه جزيره آبادان تا منطقه هور را عمليات كرده بودند و ديگر زمين مناسبي براي به كارگيري آن عليه دشمن وجود نداشت. و اگر قرار بود عملياتي در اين مناطق صورت گيرد رزمندگان اسلام به جاي تك احاطه‌اي و دور زدن دشمن، مجبور بودند كه از تك جبهه‌اي استفاده كنند كه در اين صورت، موفقيت عمليات زير سؤال مي‌رفت سپاه از عمليات‌هاي رمضان و والفجر مقدماتي به اين نتيجه رسيده بود كه به هيچ وجه نبايد در جايي جنگيد كه به جز تك جبهه‌اي، راه‌كار ديگري وجود نداشته باشد. اين امكان در تك احاطه‌اي براي رزمندگان اسلام وجود داشت تا به جاي رو در رويي مستقيم با دشمن بتوانند به صورت احاطه‌اي و دور زدن و قيچي كردن نيروهاي دشمن، وارد درگيري و نبرد با وي شوند. وقتي عمليات كربلاي5 به پايان رسيد، با مطالعه زمين‌هاي جبهه‌ جنوب مشخص شد كه ديگر هيچ زمين قابل استفاده‌اي براي انجام تك احاطه‌اي وجود ندارد و اين به معناي بن‌بست در جنگ و عدم امكان نبرد رو در روي با دشمن بود.

اقدامات نظام بين‌الملل عليه جمهوري اسلامي ايران‌

در راستاي سياست امريكايي "جنگ بدون برنده و بازنده" تصميمات و اقدامات بين‌‌المللي زير براي جلوگيري از پيروزي ايران در جنگ صورت گرفت:

1- فشار به ايران در خليج فارس براي قطع صدور نفت ايران با كمك حضور ناوگان نظامي امريكا در خليج فارس.

 2 -واگذاري تسليحات پيشرفته براي افزايش برد عملياتي نيرو هوايي عراق از جمله واگذاري هواپيماهاي ميراژ‌2000-1F و بمب‌هاي ليزري براي عمليات در خليج فارس تا تنگه هرمز.

 3- عدم اجازه به ايران براي مقابله به مثل با كمك‌ ناوهاي امريكايي در خليج ‌فارس.

 4- تحويل هواپيما و موشك‌هايي به صدام كه بتواند تا عمق ايران را هدف قرار دهد و جنگ شهرها را توسعه دهد و از جمله بتواند تهران را مورد حمله قرار دهد.

 5 -پايين آوردن قيمت نفت به كمتر از ده دلار و كاهش شديد منابع تأمين كننده نيازهاي جنگ.

 6- اعمال شرايط سخت در مسير صادرات نفت ايران و نخريدن نفت آن كه موجب شد كسري بودجه دولت به حدود 50%  برسد.

 7- تقويت نظامي بيشتر صدام از سوي امريكا، شوروي و فرانسه.

 8- شكل‌گيري اتحادي نانوشته به سود صدام و اعلان غيررسمي جنگ از سوي ناوگان نظامي امريكا در خليج فارس عليه ايران با همكاري شوروي و فرانسه.

جمع‌بندي‌

عمليات كربلاي5 كه هم‌زمان با سالگرد قيام مردم قم عليه رژيم شاهنشاهي و با رمز يا فاطمه زهرا(س) آغاز شد، مهم‌ترين عمليات در سال 1365 بود كه ضربه بسيار مهلكي بر استعداد و توان رزمي رو به افزايش ارتش بعثي صدام وارد آورد.

پيروزي رزمندگان اسلام در اين عمليات با توجه به امكاناتي كه در اختيار داشتند و نيز با توجه به توان نظامي عظيمي كه دشمن از آن برخوردار بود، غير قابل باور و يك پيروزي استراتژيك به شمار مي‌آمد. البته اين عمليات هم پر هزينه و هم پر تلفات بود به طوري كه گفته مي‌شود كه در اين عمليات حدود 30 هزار نفر به شهادت رسيده و يا زخمي شدند.

اجراي عمليات كربلاي5 نشان داد كه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي قدرت اتخاذ ابتكار عمل مناسب در شرايط سخت را در اختيار دارد و مي‌تواند از خلاقيت فرماندهان خود براي شكستن خطوط مستحكم دشمن استفاده كند، انعطاف لازم را در سازمان خود براي انجام عملياتي ويژه و پيچيده به وجود آورد و از پذيرش ريسك در شرايط ضرورت ابايي نداشته باشد. از سوي ديگر اين عمليات نشان داد كه عمده توانايي دشمن در كسب پشتيباني‌هاي قدرت‌هاي شيطاني و سلطه‌گر نهفته است و راه رسيدن به پيروزي توكل بر خداي بزرگ، نترسيدن از دشمن و اميد به نصرت الهي است و به تعبير امام خميني(ره): "نصرت كنيد خدا را نصرت كند شما را".‌

 

 

منابع:

1-‌ مصاحبه با پايگاه اينترنتي بازتاب، هفته دفاع مقدس، سال .1385‌

‌ برابر گزارشات موجود 270 گردان نيرو وجود داشت كه 40 گردان آن به كار گرفته شد.‌

2- مصاحبه آقاي روغني زنجاني با روزنامه ايران مورخ‌