بررسی افسردگی در گروهی از اسرای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران

مولف
رضا کرمی‌نیا، سیدحسین سلیمی، محمد مجدیان
مترجم
ندارد
مالک
دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله (عج)
موضوع
مباحث پزشکی و درمانی
زبان
فارسی
شماره
9 (3)
شابک
ندارد
تاریخ انتشار
۰۱ مهر ۱۳۸۶
محل انتشار
طب نظامی
ناشر
طب نظامی

مقدمه: اسارت به عنوان یکی از پراسترس‌ترین رویدادهای زندگی است که تحول و دگرگونی های عمیق روانی - اجتماعی و جسمانی را برای فرد به دنبال دارد.

 

هدف تحقیق حاضر بررسی میزان افسردگی در آزادگان است. فرضیه اصلی در این تحقیق بررسی رابطه میزان افسردگی در بین آزادگان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و نیز رابطه آن با اضطراب، خصومت و جسمانی‌سازی است.

 

مواد و روش‌ها: مطالعه حاضر از نوع توصیفی است. تعداد ۱۲۹ نفر از آزادگان شهر اصفهان که در اسارت رژیم عراق در طی جنگ تحمیلی بوده‌اند، سه ماه پس از آزادی در این تحقیق شرکت کرده‌اند. آزادگان پرسشنامه‌های شامل اطلاعات دموگرافیک، آزمون افسردگی بک و زیر مقیاس افسردگی از آزمون 90-SCL  را تکمیل کردند.


نتایج: نتایج نشان می‌دهند که اسرا در طی دوران اسارت رنج و محرومیت‌های متعدد محیطی، روانی و جسمانی را تحمل کرده و شاهد شکنجه همرزمان خود بوده و یا خود شکنجه شده‌اند. نتایج نشان می‌دهند که در بدو ورود آزادگان به میهن اسلامی اکثریت آزادگان فاقد افسردگی بوده و تنها 26درصد آنان از افسردگی رنج می‌بردند.

 

بحث: انتظار می‌رود با گذشت زمان مشکلات روان‌شناختی آزادگان به دلیل محرومیت‌های دوران اسارت افزایش یابد. به علاوه یافته‌ها نشان دادند که بین افسردگی، اضطراب، خصومت و مشکلات جسمانی‌سازی در آزادگان افسرده رابطه معنادار وجود دارد.


واژه‌های کلیدی: اسرای جنگ، افسردگی، اضطراب، خصومت و جسمانی‌سازی.

گرفتار شدن در دست دشمن به شکل اسیر و سلب آزادی و شروع زندگی همراه با فشار و ابهام برای مدت زمانی غیر معلوم پرفشارترین و رنج آور ترین دوران زندگی یک رزمنده است. راندل و اورسانو در گزارش نسبتاً مفصلی که پیرامون اسیران جنگی منتشر نموده‌اند، بر این نکته تاکید دارند که اسارت یکی از شدیدترین حوادث زندگی انسان به شمار می‌آید. اسیر آزادی خویش را از دست رفته و خود را در چنگال دشمن گرفتار یافته، و هیچ راه گریز دیگری ندارد. در ابتدای اسارت دل کندن از همه تعلقات فردی مثل جدایی از خانواده، دوستان و وطن، عدم اطلاع از آینده و نحوه برخورد دشمن، موجب می‌شود که در اولین مرحله فشار چنان فوق‌العاده جلوه نماید که تعادل روانی فرد را دچار آشفتگی کند. راندل و اورسانو مراحل اسارت را شامل سه مرحله قبلی، طول دوران اسارت و بعد از اسارت ذکر نموده‌اند. اولین مرحله، دلهره نام دارد که از لحظه اول برخورد دشمن با اسیر آغاز می‌شود. در این مرحله عدم اطلاع از نحوه برخورد دشمن با اسیر، زندگی انفرادی، شکنجه شدن و فشارهای شدید جسمی و محیطی از قبیل محرومیت از غذا و مکان و لباس می‌باشد. مرحله دوم دوران یکنواخت اسارت آغاز می‌شود. از عوامل فشارافزای جسمی و روانی این مرحله می‌توان محرومیت‌های مداوم غذایی، شکنجه و کتک خوردن به بهانه‌های واهی، نامانوس بودن افراد در محیط زندان، بهم ریختگی برنامه‌های منظم زندگی گذشته و ابهام و بلاتکلیفی دراز مدت را برشمرد. در صورتی که فرد نتواند الگوی مشخص زندگی در اسارت و سازگاری با محیط را اتخاذ، و فشار داخلی اردوگاه را تحمل کند، هر کدام از این مراحل کافی است تا او را در جهت فرو پاشی روانی سوق دهد. مرحله سوم، آزادی اسیر پس از سال‌ها فشار و تحمل سختی‌ها است. نگرش فرد به آزادی خودش، حمایت‌های اجتماعی و اطلاع از اخبار ناگوار از قبیل مرگ دوستان، وابستگان، فرزند یا همسر، تغییر شرائط اجتماعی، موارد عمده‌ای است که هنگام آزاد شدن اسیر زمینه بروز اختلالات روانی، ناسازگاری اجتماعی و افسردگی را می‌تواند برای او فراهم کند.


ناسازگاری اجتماعی پس از آزادی و افسردگی از واکنش‌های اساسی در آزادگان محسوب می‌شود. ناسازگاری اجتماعی ممکن است با اضطراب خصومت همراه شود و در درجات مختلف بروز نماید. افسردگی اختلالی است که خصوصیت عمده آن تغییر خلق و خوی است و احساس غمگینی از نامیدی خفیف تا احساس یأس شدید را شامل می‌شود. همچنین تغییرات مشخصی در رفتار، نگرش، تفکر کارآیی و اعمال فیزیولوژیک مثل احساس سستی، فقدان و ناتوانی در تصمیم‌گیری، بی‌توجه به ظاهر و لباس، علائم جسمانی نظیر بی‌اشتهایی، یبوست، اختلال خواب، ناتوانی در حل مشکلات، فقدان معنادر زندگی، بی‌حوصلگی از نشانه‌های افسردگی هستند.

 

علوی و باقری ایجاد قرنطینه به منظور سازگاری اسرا را قبل از بازگشت اسرا به خانواده آنها را ضروری می‌دانند. نور بالا و محمدی در بررسی اسرای مراجعه کننده به درمانگاه دریافتند که کسالت بیماران بستری تدریجی و اختلال شایع در مراجعین، اختلال سازگاری بود. در بررسی اسرای آزاد شده از طریق 90-SCL  توسط کلون مشخص شد که افسردگی به همراه 90-SCL به میزان زیادی در افراد وجود دارد. راندل و اورسانو در پژوهشی روی اسرای جنگی ویتنام نشان دادند که افسردگی، اقدام به خودکشی، مشکلات ارتباطی و شغلی از بیشترین مشکلات رایج بین اسرا محسوب می‌شود. این دو معتقدند که آزادی همانند دوران اسارت ممکن است فشارهای روانی زیادی را بر اسرا تحمیل نماید. حمایت‌های خانوادگی و اجتماعی و یا فقدان آنها در کاهش یا ایجاد چنین مشکلاتی مؤثرند. فرانکلی معتقد است سه دوره واکنش روحی برای اسیر پدید می‌آید اوایل ورود به زندان، دوران اسارت و سرانجام هنگام رهایی. نشانه بارز دوره اول، شوک روحی است. نشانه دوره دوم، بیدردی، بی‌حسی و خونسردی است. در این دوره، زندانی به مرحله مرگ احساسات می‌رسد. در چنین حالتی او از محیط بیزار می‌شود، همه چیز در نظرش بی‌ارزش جلوه می‌کند. در مرحله سوم یا مرحله آزادی، اگر زندانی به هنگام آزادی با شرایط غیره منتظره‌ای مواجه شود، دچار اختلال می‌گردد که معمولاً مانع تطابق مجدد آنها با جامعه و پذیرش مسئولیت‌های قبلی آنها می‌شود. نظری و همکاران شیوع افسردگی در جامعه عادی (شهر تهران) را برابر با 22.5 درصد گزارش کردند. در تحقیقی دیگر، میزان افسردگی در افراد بهنجار ۴۰٪ گزارش شد. معتمدی و همکاران شیوع افسردگی در پناهندگان افغانی مقیم اردوگاه بردسیر کرمان برابر با ۵۳٪ گزارش نمودند. جعفری نژاد و همکاران نیز میزان افسردگی خفیف و متوسط و شدید را در مراجعین به بیمارستان ارتش در شهر تهران به ترتیب برابر با 24درصد، 24درصد و 41درصد مشاهده کردند. دنت و همکاران در مطالعه ای روی ۱۴۵ اسیران جنگی نشان دادند که این اسیران بیشتر افسرده بودند و شکایات جسمانی بیشتری داشتند.

 

مطالعات انجام شده درباره گروگان‌ها و زندانی جنگی نشان می‌دهد بی‌تفاوتی و افسردگی در بین آنها شایع است. سلیه این گونه واکنش‌ها را واکنش‌های تطابق عمومی می‌خواند. این واکنش‌ها شامل: ۱) مرحله آگاهی از خطر، ۲) مرحله مقاومت، و ۳) مرحله فرسودگی یا خستگی مفرط می‌داند. در مرحله آگاهی، اسیر در حالتی از شوک، ناباوری و نگرانی فرو می‌رود. در این مرحله، برانگیختگی نمایان می‌گردد و درد، گناه و شرم از احساسات اصلی، محسوب می‌شوند.در مرحله مقاومت اسیر می‌کوشد تغییرات مرحله قبل را جبران، و با فشار روحی ناشی از آن مقابله کند. چنانچه اسیر نتواند با وضع موجود تطابق یابد و راه حلی برای مقابله با آن بجوید، مرحله سوم، یعنی مرحله فرسودگی آغاز می‌شود. مرحله فرسودگی از بسیاری جهات شبیه مرحله اول است. شوک و نگرانی دوباره پدیدار می‌شود و اضمحلال روانی و جسمی برای اسیر رخ می‌دهد. فشارها و مشکلات توانایی روحی او را تضعیف می‌کند و موجب اختلال روحی و جسمی می‌گردد. در مطالعات نوربالا و نریمانی و صباغ و همکاران  مشخص شد، رنج‌ها و محرومیت‌های دوران اسارت با افزایش مشکلات روان‌شناختی آنان پس از آزادی رابطه معنادار داشت.

 

تحقیقات نشان می‌دهند که اسیران جنگ، مجموعه‌ای از مشکلات روان‌شناختی و روانپزشکی مانند حواس پرتی، فقدان علایق جنسی، ترس از بازگشت به وطن، جدایی از واقعیت، اضطراب، اختلالات سایکونوروتیک، تحریک پذیری، کناره‌گیری، خصومت، فقدان عزت نفس، انزواطلبی، افسردگی شدید ، اختلال 90 -SCL، اقدام به خودکشی را نشان می‌دادند. در بررسی‌های متعدد در مورد مشکلات روانی اجتماعی آزادگان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران مشخص شد که اغلب نمونه‌ها بطور معنادار قبل و بعد از اسارت دارای افسردگی، اضطراب و خصومت، اختلال 90 -SCL ، ترس مرضی و گرایش‌های روان‌پریشی بودند. عدم توجه به مشکلات روانی و نیازهای درمان جسمی زمینه نارضایتی و شدت افسردگی را موجب شده است. میزان خصومت در اسیرانی که مدت بیشتری را در اسارت گذارنده بودند با کاهش همراه بود. بررسی زندانیان جنگ جهانی دوم نشان داد که عوامل اصلی استرس در این گروه عبارت بودند از بدرفتاری، شکنجه جسمانی و روحی، تنبیه‌های انفرادی و سلول‌های تک‌نفره، بازجویی، و تهدید. در پژوهش حاضر هدف اصلی، رابطه میزان افسردگی در بین آزادگان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و نیز رابطه آن با اضطراب، خصومت و جسمانی‌سازی است.

 

 

علاقه‌مندان برای مطالعه کامل این مقاله می‌توانند به فایل PDF مراجعه نمایند.