بررسی مواضع و عملکرد پاکستان در جنگ عراق با ایران
- مولف
- سید مسعود موسوی
- مترجم
- ندارد
- مالک
- مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس
- موضوع
- روابط بین الملل
- زبان
- فارسی
- شماره
- 33
- شابک
- ندارد
- تاریخ انتشار
- ۳۱ مرداد ۱۳۸۹
- محل انتشار
- مجله نگین ایران
- ناشر
- مجله نگین ایران
چكيده
جنگ تحميلي عراق عليه ايران از رويدادهاي منطقهاي پر اهميتي بود كه كشورهاي همسايه را تحت تأثير قرار داد. پاكستان از جمله كشورهايي بود كه از اين جنگ تأثير پذيرفت. دولت پاكستان سياستهاي متفاوتي را در مراحل مختلف جنگ عراق و ايران در پيش گرفت. در مقاله حاضر، مواضع و عملكرد حكومت پاكستان در قبال اين جنگ و نقشي كه اين كشور در جريان اين جنگ ايفا نموده با توجه مولفههاي تأثيرگذار بر تصميمات اين كشور مورد بررسي قرار گرفته است.
واژههاي كليدي: جنگ سرد، بحران كشمير، شوراي همكاري خليج فارس، جنگ ايران و عراق، سياست خارجي پاكستان
بررسي مواضع و عملكرد پاكستان
در جنگ عراق با ايران
سيد مسعود موسوي*
چكيده
جنگ تحميلي عراق عليه ايران از رويدادهاي منطقهاي پر اهميتي بود كه كشورهاي همسايه را تحت تأثير قرار داد. پاكستان از جمله كشورهايي بود كه از اين جنگ تأثير پذيرفت. دولت پاكستان سياستهاي متفاوتي را در مراحل مختلف جنگ عراق و ايران در پيش گرفت. در مقاله حاضر، مواضع و عملكرد حكومت پاكستان در قبال اين جنگ و نقشي كه اين كشور در جريان اين جنگ ايفا نموده با توجه مولفههاي تأثيرگذار بر تصميمات اين كشور مورد بررسي قرار گرفته است.
واژههاي كليدي: جنگ سرد، بحران كشمير، شوراي همكاري خليج فارس، جنگ ايران و عراق، سياست خارجي پاكستان.
مقدمه
پاكستان با مساحتي برابر با 796095 كيلومتر مربع از كشورهاي مهم و تأثيرگذار منطقه جنوب آسياست. اين كشور از جنوب با درياي عمان، از شرق با هندوستان، از شمال با چين و از غرب با افغانستان و ايران همسايه است. 97 درصد جمعيت پاكستان مسلمان هستند كه در اين ميان77 درصد اهل تسنن و 20 درصد نيز از اهل تشيع هستند. نظام سياسي كشور پاكستان، جمهوري اسلامي و زبان رسمي اين كشور زبان اردو است. (فرزيننيا، 1376: 7)
پاكستان از بدو استقلال، به لحاظ وضعيت ژئوپليتيكي و مجاورت با منطقه استراتژيكي همچون خليج فارس و همسايگي با كشورهايي چون هند، افغانستان و ايران، چه در دوره جنگ سرد و چه پس از آن همواره مورد توجه قدرتهاي منطقهاي و جهاني بوده است. تحولات مناطق پيراموني، همواره در سطوح مختلف بر امنيت و منافع ملي اين كشور تأثير گذاشته است. جنگ هشت ساله ايران و عراق را از جمله اين تحولات ميتوان قلمداد كرد. اين جنگ در ابعاد گوناگون، پيامدهاي در خور توجهي براي پاكستان به دنبال داشت.
پاكستان به دليل داشتن مرزهاي طولاني با ايران و روابط نزديكي كه با اين كشور داشت ناخواسته از پيامدهاي مثبت و منفي اين جنگ تأثير پذيرفت. از سوي ديگر عراق نيز به عنوان يك كشور عربي، در سياست خارجي پاكستان از جايگاه مهمي برخوردار بود.
با وجود اينكه تأليفات مهم و درخور توجهي درباره نقش و عملكرد كشورهاي مهم منطقه در جريان جنگ تحميلي عراق عليه جمهوري اسلامي ايران به نگارش درآمده، اما تاكنون درباره نقش و عملكرد پاكستان در جريان جنگ عراق عليه ايران، تحقيق مشخصي در داخل يا خارج از كشور به نگارش در نيامده و منابع مختلف به صورت پراكنده اشاراتي را در زمينه داشتهاند. اين در حالي است كه پاكستان از جمله كشورهايي بود كه نقش مهمي را در جريان اين جنگ ايفا كرد. با توجه به جايگاه مهمي كه پاكستان در سياست خارجي كشورمان در شرايط كنوني برخوردار است، جا دارد چگونگي برخورد اين كشور با جنگ ايران و عراق با نگاه علمي مورد بررسي قرار گيرد.
مقاله حاضر با يك نگاه تحليلي به دنبال پاسخگويي به اين پرسش مهم است كه مواضع دولت پاكستان در قبال جنگ ايران و عراق تا چه حد متأثر از روابط نزديكش با ايران بوده است؟ آيا در سايه روابط تاريخي نزديكي كه از بدو استقلال بين پاكستان و ايران به وجود آمد؛ در جنگ تحميلي، پاكستان ناگزير به حمايت از ايران پرداخت؟ در برابر اين پرسشها، اين فرضيه براي مولف مطرح است كه استراتژي دولت پاكستان در دوره جنگ، همچون كشور تركيه، با يك نگاه واقعگرايانه در چارچوب تأمين هر چه بيشتر منافع ملياش استوار بود؛ به گونهاي كه بيشترين سود و كمترين هزينه را براي اين كشور به دنبال داشته باشد. در اين راستا، اين كشور ديپلماسي بسيار پيچيده و در عين حال موفقي را چه در سطح روابط دو جانبه با طرفين درگير جنگ و نيز در سطح منطقهاي و جهاني در پيش گرفت كه در نوع خود جالب توجه است.
اين تحقيق در قالب سه بخش جداگانه سازماندهي شده و براساس مدل كتابخانهاي به نگارش در آمده است. بخش نخست، تاريخچه روابط پاكستان با كشورهاي ايران و عراق را مورد بررسي قرار ميدهد. در بخش دوم، رويكردها و اهداف سياست خارجي پاكستان در دوره مورد بحث، بررسي شده و در قسمت سوم، عملكرد پاكستان در جريان جنگ ايران و عراق مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته است.
پيشينه روابط خارجي ايران و پاكستان
روابط ايران و پاكستان از سابقهاي طولاني برخوردار است. روابط دوستانه دو كشور در ميراث مشترك دو كشور ريشه دارد. ميراث مشتركي كه طيف وسيعي از مسائل فرهنگي، زباني و مذهبي را در بر ميگيرد. از نظر قومي و نژادي، مردم ايران و پاكستان هردو از تبار آريايي هستند. از نظر زباني، زبان فارسي تأثيرات گستردهاي بر زبان اردو داشته و از نظر جغرافيايي نيز ايران و منطقهاي كه اكنون پاكستان نام دارد در طول تاريخ، تحت فرمانروايي امپراتوريهاي واحدي بودهاند. همه اين عوامل باعث شده تا از آغاز استقلال پاكستان، ايران و پاكستان روابط دوستانه عميقي با يكديگر داشته باشند (واعظي، در دست چاپ:4).
روابط دو كشور طي چند دهه گذشته فراز و نشيبهاي زيادي را پشت سر گذاشته است. در اين سالها متغيرهاي مختلفي اين روابط را تحت تأثير قرار داده است. در اولين مراحل برقراري رابطه، دو كشور از مسائل امنيتي مشتركي برخوردار بودند و از اينرو نيازهاي امنيتي مشترك خود را با اتحاد زير پرچم آمريكا در دوران جنگ سرد مرتفع ميساختند. در مرحله بعد دلسردي دو كشور از اتحاد امنيتي به رهبري آمريكا آنها را به سمت همكاري مشترك اقتصادي چند جانبه در سطح منطقهاي سوق داد (واعظي, در دست چاپ:4). در دهه 1970 نياز امنيتي پاكستان آن را به ايران وابسته ساخت و در اواخر دهه 70 هر دو كشور دچار ناآراميهاي داخلي بودند كه اين ناآراميها در پاكستان منجر به برقراري حكومت نظامي و در ايران منجر به انقلاب اسلامي شد. (168:2004Ali Khan, )
براي بررسي تحولات روابط ايران و پاكستان ناگزير بايد روابط دو كشور را به دو دوره قبل و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي تقسيم كرد. ماهيت و نوع روابط دو كشور در چارچوب هر يك از اين دورهها كاملاً متفاوت است. در ذيل به طور خلاصه تحول روابط دو كشور در دوره پهلوي مورد بررسي قرار ميگيرد.
روابط ايران و پاكستان در دوره پهلوي
اهميت سياسي و استراتژيك پاكستان براي ايران از همان آغاز تجزيه هند در سال 1947 آغاز شد. ايران اولين كشوري بود كه پاكستان را به رسميت شناخت و سفارت ايران در كراچي( پايتخت اوليه پاكستان) در 24 اكتبر 1947 افتتاح شد.(زندي, 1384: 65) لياقت علي خان، نخست وزير پاكستان، در ماه مي 1949 از ايران ديدار كرد. محمدرضا پهلوي، شاه ايران نيز اولين رئيس دولتي بود كه در مارس 1950 از پاكستان ديدار كرد و در همان ماه، يك پيمان دوستي بين دو كشور به امضا رسيد. (174 :2004Ali Khan, )
چارچوب همكاري دو كشور را طي اين دوره در قالب چند محور ميتوان بيان كرد:
الف) حضور در پيمانهاي منطقهاي: همسايگي با شوروي، بيم از گسترش كمونيسم و همچنين تأمين نيازهاي نظامي، در نهايت دو كشور را به همكاري امنيتي با ايالات متحده ترغيب كرد. بر همين اساس، ايران و پاكستان در سال 1955 به عضويت پيمان بغداد درآمدند. نخستين پايههاي پيمان بغداد با انعقاد پيمان 8 مادهاي همكاري متقابل و دفاع مشترك بين تركيه و عراق، در 24 فوريه 1955، به وجود آمد. انگلستان در 4 آوريل 1955 و پاكستان در 22 سپتامبر 1955 به پيمان مذكور پيوستند و سرانجام ايران نيز در 11 اكتبر 1955 به پيمان بغداد پيوست (علي بابايي، 1375: 88). اين پيمان با هدف سدبندي و جلوگيري از رخنه اتحاد شوروي به آسياي جنوبي و غرب به وجود آمده بود. عضويت دو كشور در اين سازمان به تقويت روحيه همكاري بين آنها كمك كرد و باعث شد تا آنها به عنوان اعضاي جهان اسلام در سالهاي بعد مواضع مشتركي را اتخاذ نمايند. از جمله اين مواضع مشترك ميتوان به حمايت از مصر در جريان بحران كانال سوئز و محكوم كردن تجاوز فرانسه، انگليس و اسراييل به اين كشور و حمايت از اعراب در مقابل اسراييل در جنگ 1967 اشاره كرد (واعظي، در دست چاپ:3). پيمان بغداد در واقع دامنه جنگ سرد را به خاورميانه كشانيد. دولت عراق چند روز پس از كودتاي 14 ژوئيه، اسناد سري پيمان بغداد را با يك هواپيماي مخصوص به قاهره فرستاد تا مورد بهرهبرداري دولت مصر قرار گيرد و نيز از پيمان بغداد خارج شد، لذا دولتهاي عضو به ناچار تصميم گرفتند مقر پيمان را به آنكارا منتقل سازند و نام آن را به <سازمان پيمان مركزي> (سنتو) تغيير دادند (علي بابايي، 1375: 95). عليرغم نقش غير قابل انكاري كه اين سازمان در تقويت همكاري بين كشورهاي عضو داشت از آنجا كه اين سازمان تنها با هدف مقابله با شوروي بوجود آمده بود و اقدامي در جهت رفع ساير نيازها و مسائل امنيتي اعضا صورت نداد اين مسأله باعث دلسردي كشورهاي عضو شد و اين امر زمينه تشكيل سازمان همكاري منطقهاي براي توسعه (آر.سي.دي) را توسط سه عضو مهم سنتو يعني تركيه، ايران و پاكستان فراهم كرد. سه كشور در جولاي 1964 آر.سي.دي را به عنوان چارچوبي براي همكاري هاي اقتصادي، فني، بانكي و... تشكيل دادند(واعظي، در دست چاپ:4). اين سازمان در مجموع از سال1964 تا سال 1979 عملكرد موفقي داشت. هرچند دامنه همكاريهاي اقتصادي و تجاري در قالب اين سازمان چندان زياد نبود، اما ايجاد اين سازمان، يك قدم مهم در زمينهسازي همكاريهاي دو كشور شد. به خصوص كه اين سازمان زمينه شكلگيري سازمان همكاريهاي اقتصادي (اكو) را در سال 1985 فراهم كرد. (25:2010 ,zMontazeran and Mumta)
ب) روابط سياسي و نظامي: با پيدايش پاكستان به عنوان يك دولت مستقل، هند مجاورت سرزميني خود با ايران را كه قرنها از آن برخوردار بود از دست داد. در واقع ميتوان گفت پاكستان نه تنها به لحاظ جغرافيايي بين ايران و هند پديدار شد بلكه به يكي از عوامل اثرگذار و تعيينكننده در روابط ايران و هند تبديل شد. (527:2004Alam, )
يكي از مهمترين گامها در تاريخ روابط ايران و پاكستان، حل اختلافات مرزي و تعيين مرزهاي نامشخص دو كشور در سال 1958بود كه باعث شد روابط دوستانه بين آنها در سالهاي بعد نيز تداوم پيدا كند. (288 :1995(Chopra, كميسيون مشترك مرز ايران و پاكستان در سال 1956 تشكيل شد. براساس نظرات كارشناسي اين كميسيون، موافقتنامه تعيين حدود مرزي بين دو كشور در 6 ماه مي 1958 به امضاء رسيد. امضاء اين موافقتنامه باعث شد اختلافي درخصوص مرزهاي ايران و پاكستان وجود نداشته باشد. (27 :2010 ,zMontazeran and Mumta)
از جمله مهمترين مسائل سياسي بين دو كشور در اين مقطع، تلاش شاه ايران براي ميانجيگري بين افغانستان و پاكستان بود. در اثر اين تلاشها، روابط ديپلماتيك دو كشور كه به دليل اختلاف بر سر مساله پشتونستان و نيز حمايت دولت افغانستان از شوروي در اعتراض به عضويت پاكستان در پيمان سنتو به حالت تعليق در آمده بود؛ نهايتاً در سال 1963 با ميانجيگري شاه ايران و مذاكراتي كه بين طرفين در تهران برگزار شد به حالت عادي در آمد (واعظي, در دست چاپ:5).
جديترين آزمون روابط دوستانه بين دو كشور در خلال سالهاي 1965 و1971 و در جريان جنگهاي پاكستان و هند بر سر كشمير اتفاق افتاد. ايران تنها كشور مسلماني بود كه در داخل و خارج از سازمان ملل به طور همه جانبه از پاكستان حمايت كرد. حكومت وقت ايران علاوه بر حمايت لفظي و محكوم كردن تجاوز هند به كشمير، در زمينههاي مالي و تجهيزات نظامي نيز به طور گسترده پاكستان را مورد حمايت قرار داد. (528 :2004(Alam, در اين راستا، ايران با ارسال امكانات پزشكي، پرستار و يك محموله نفتي پنج هزار تني به عنوان هديه به ياري دولت پاكستان شتافت. همچنين گفته ميشود پس از تعليق كمكهاي نظامي ايالات متحده به پاكستان، ايران با خريد 90 فروند جت جنگي 89F- صبري از آلمان غربي، آنها را به پاكستان تحويل داد. (224-223:2000(Mahmood, پس از استقرار آتش بس نيز، ايران با استقبال از موافقتنامه سيملا، خواهان تخليه هرچه سريعتر مناطق جنگي از نيروهاي هندي شد و دو طرف را به مذاكره و حل اختلافات دعوت كرد. علاوه بر اين، ايران براي بازسازي مناطق جنگ زده نيز به پاكستان كمك مالي اعطا كرد (واعظي، در دست چاپ : 6).
در دهه 1970 و در جريان بروز جنبش استقلال طلبي در منطقه بلوچستان پاكستان، دولت ايران بار ديگر به كمك دولت پاكستان برخاست و با ارسال كمكهاي نظامي از جمله ار سال هليكوپترهاي نظامي نقش مؤثري در سركوبي اين جنبش ايفا كرد. (واعظي، در دست چاپ : 7)
با وجود اين، در طول دهه 1970، ايران و پاكستان سرگرم كشمكش براي تأمين امنيت خود بودند. در اوايل اين دهه، ايران شروع به افزايش فعاليت و حضور در خليج فارس كرد در حالي كه اين دوره با نفي قدرت و موقعيت پاكستان در جنوب آسيا از سوي هند همراه بود.(529 :2004Alam, )
روابط ايران و پاكستان در اواسط دهه 1970 به سردي گراييد. مهمترين علت سردي روابط دو كشور، گرايش پاكستان به برقراري روابط گسترده با كشورهاي عربي خليج فارس بود. اين در حالي بود كه روابط ايران با كشورهاي اين منطقه به دليل اختلاف بر سر مساله بحرين و جزاير سه گانه تنب بزرگ و كوچك و ابوموسي به شدت تيره شده بود. (529 :2004(Alam, در مقابل، پاكستان نيز نزديكي روزافزون ايران به هند را كه با سفر اينديريا گاندي در 1974 به ايران صورت گرفته بود، در تضاد با امنيت و منافع خود و در واقع توازن استراتژيك عليه خود ميدانست. با وجود اين، تيرگي در روابط دو كشور ديري نپاييد و با سفر ذوالفقار علي بوتو به ايران در سال 1974 و سفر محمدرضا پهلوي به پاكستان در فوريه 1975 روابط دوستانه مجدداً برقرار شد (واعظي, در دست چاپ: 6).
در سال هاي واپسين حكومت پهلوي در ايران، ايران در جهت ميانجيگري براي بهبود روابط پاكستان با شوروي، هند و افغانستان و متقابلاً پاكستان در جهت بهبود روابط ايران با كشورهاي خاورميانه تلاش كردند (واعظي، در دست چاپ: 6).
پس از كودتاي نظامي در پاكستان و روي كار آمدن ژنرال ضياءالحق، وي تلاش كرد تا روابط دوستانه با ايران را ادامه دهد و درخصوص مسائل افغانستان پس از روي كار آمدن حكومت طرفدار شوروي تبادل نظر نمايد. در اين اثنا با وقوع انقلاب اسلامي در ايران، فصل جديدي در روابط دو كشور ايجاد شد كه در بخش بعد به آن ميپردازيم.
ج) روابط اقتصادي: اقتصاد پاكستان، يك اقتصاد ضعيف مبتني بر بخش كشاورزي است. در حالي كه اقتصاد ميتواند يكي از زمينههاي مهم و اثرگذار در روابط بين ايران و پاكستان باشد اما رابطه دو كشور عموماً از مسائل سياسي و امنيتي متأثر بوده است. با وجود اينكه ايران و پاكستان، دو كشور همسايه و داراي مرز مشترك هستند، سطح همكاري هاي اقتصادي آنها در دوره مورد بحث ناچيز بود. هرچند روابط تجاري هند با ايران بسيار گستردهتر از روابط تجاري پاكستان و ايران بود اما پاكستان از نظر سياسي براي ايران اهميت بيشتري داشت. (530 :2004Alam, )
گفته ميشود يكي از دلايل اين مهم، عدم شناخت دو كشور از منابع، امكانات و ظرفيتهاي يكديگر بوده است. نظر به اينكه، پاكستان يك كشور در حال رشد بوده و منابع انرژي چنداني را در اختيار ندارد، از اينرو اين كشور نگاه ويژهاي به ايران به عنوان يكي از منابع مهم انرژي داشته است. روابط اقتصادي دو كشور در دوره پهلوي عمدتاً در چارچوب پيمان آر.سي.دي صورت ميگرفت. ميزان تجارت بين دو كشور نسبتاً پايين بود و موازنه تجاري به سود ايران سنگيني ميكرد. موارد اصلي تجارت بين ايران و پاكستان، منسوجات، محصولات كشاورزي و فراوردههاي نفتي را شامل ميشد. موضوع مهم در روابط دو كشور در اين دوره، اعطاي وام از سوي ايران به پاكستان بود. براساس اسناد موجود، در دوره حكومت پهلوي، يك فقره وام 500ميليون دلاري و يك وام 35 ميليون دلاري به پاكستان پرداخت شده است. (وزارت بازرگاني, 1364: 75) دولت ايران همچنين ضمانت وام 300ميليون دلاري سيتي بانك آمريكا به پاكستان را برعهده گرفت (وزارت بازرگاني, 1364: 76). به جز اين، ايران وامي را به مبلغ 13 ميليون دلار براي تأسيس دو كارخانه نساجي در منطقه بلوچستان پاكستان اعطا كرد كه 51 درصد از سهام اين كارخانهها متعلق به دولت ايران بود. (وزارت بازرگاني, 1364: 77)
پيشينه روابط پاكستان و عراق
هر دو كشور عراق و پاكستان از كشورهايي هستند كه تاريخ شكلگيري آنها به عنوان يك كشور مستقل، نسبت به ديگر كشورهاي منطقه از قدمت كمتري برخوردار است. روابط ديپلماتيك بين دو كشور در سال 1947 آغاز شد. (2010(Wikipedia, عراق نخستين كشور عرب بود كه استقلال پاكستان را به رسميت شناخت. (2010(Wikipedia, روابط عراق و پاكستان را ميتوان به دو دوره مشخص ذيل تقسيم كرد:
1) دوره عضويت دو كشور در پيمان بغداد و اتحاد آنها در مقابله با گسترش كمونيسم،
2) دوره خروج عراق از اين پيمان و برقراي روابط نزديك با كشورهاي حامي بلوك شرق نظير مصر و سوريه.
در مقطع نخست، تحت تأثير اراده حاكم بر جهان دو قطبي، روابط نزديكي بين دو كشور وجود داشت و سطح روابط سياسي و اقتصادي بين آنها در حد مطلوبي بود. هر دو كشور در قالب بلوكبندي دوره جنگ سرد در چارچوب بلوك غرب قرار داشتند. اين وضعيت تا زمان كودتاي قاسم و تغيير استراتژي سياست خارجي عراق و خروج اين كشور از پيمان بغداد و گسترش روابط آن با اتحاد جماهير شوروي ادامه داشت. در اين دوره و در جريان جنگ پاكستان و هند بر سر كشمير، دولت عراق به حمايت از اين كشور در مقابل هند برخاست. اما در دوره دوم با توجه به اينكه پاكستان و عراق در بلوكهاي متفاوت قدرت جهاني قرار داشتند سطح روابط آنها تنزل پيدا كرد.
از بدو شكلگيري روابط عراق و پاكستان، بخشي از استراتژي سياست خارجي اين كشور در قبال پاكستان، تحت تأثير رقابت قدرتهاي جهاني و نيز رقابت قدرتهاي منطقهاي بوده است. به عنوان مثال فاكتور رقابت با ايران، يكي فاكتور مهمي در روابط عراق با پاكستان محسوب ميشد. دولتمردان عراقي با توجه به رقابت و چالش تاريخي كه از بدو شكلگيري با ايران داشتهاند، با توجه به مرزهاي طولاني زميني ايران با پاكستان، همواره در اين انديشه بودهاند كه بخشي از تمركز سياسي حكومت ايران را به همسايه شرقياش معطوف سازند. نمود بارز اين سياست، حمايت عراق از جريانات جدايي طلب بلوچها در شرق ايران و پاكستان بوده است. در اين زمينه، در دهه 1970 دولت پاكستان از نقشه مشترك شوروي و عراق براي ايجاد شورش جداييطلبانه بلوچهاي اين كشور پرده برداشت. (28 :1987Gupta, )
با اين وجود، برخي اشتراكات بين دو كشور باعث شد كه روابط آنها همچنان تداوم پيدا كند. عراق و پاكستان به عنوان دو كشور اسلامي، از پتانسيل زيادي براي گسترش روابط برخوردار بودند. عراق به عنوان يك كشور صادركننده نفت با اقتصاد روبهرشد، از جاذبه اقتصادي بالايي براي حل بخشي از مشكلات اقتصادي پاكستان برخوردار بود. در اقتصاد پاكستان، صدور نيروي كار اين كشور به كشورهاي نفتي ثروتمند منطقه و درآمد قابل توجهي كه از اين راه عايد اين كشور ميشود بسيار اهميت دارد. از اينرو حضور نيروي كار پاكستاني در عراق ميتوانست كمك مؤثري به اقتصاد اين كشور باشد. در آن دوره، هر دو كشور در موضع مشتركي در حمايت از آرمان فلسطين و مبارزه با اسرائيل بودند و هر دو كشور از جمله كشورهاي پيشرو اسلامي در اين زمينه محسوب ميشدند. استراتژي پاكستان در خصوص عراق، تابعي از استراتژي اين كشور در قبال كشورهاي عرب و به ويژه كشورهاي عرب حوزه خليجفارس بود.
بررسي مواضع پاكستان در قبال جنگ عراق عليه ايران
بروز جنگ بين دو كشور همسايه، خواه ناخواه فرصتها و تهديداتي را متوجه كشورهاي ثالث ميكند. اصليترين الگويي كه كشورها در اين مواقع از آن پيروي ميكنند الگوي تأمين حداكثري منافع ملي است. منافع كشورها گاه در اعلام و حفظ بيطرفي وگاهي نيز در جانبداري از يكي از طرفين درگير در جنگ تأمين ميگردد. جنگ عراق با ايران نيز از اين قاعده مستثني نيست. اين جنگ به مدت هشت سال يكي از حساسترين و مهمترين مناطق جهان را تحت تأثير قرار داد. كشورهاي همسايه ايران و عراق و نيز كشورهاي منطقه و فرامنطقه، فراخور منافعي كه داشتند درقبال اين جنگ به موضعگيري پرداختند. در طي اين جنگ با توجه به اينكه عراق يك كشورعرب بود و نيز با توجه به اينكه پيروزي انقلاب اسلامي ايران نظم حاكم بر منطقه را به چالش كشيده بود، اكثر كشورهاي عربي و قدرتهاي جهاني به حمايت از عراق پرداختند. در ميان كشورهاي منطقه، تركيه و پاكستان از معدود كشورهايي بودند كه موضع مستقلي را در قبال اين جنگ اتخاذ كردند. استراتژي اين دو كشور در قبال جنگ عراق و ايران، حفظ بيطرفي در كنار بهرهبرداري از فرصتهاي ايجاد شده در سايه اين جنگ بود. اين جنگ به لحاظ اقتصادي دستاوردهاي زيادي را براي اين دو كشور به همراه داشت.
پاكستان با توجه به هممرز بودن با ايران و روابط نزديكي كه با اين كشور داشت؛ در جريان جنگ تحميلي، سياست پيچيدهاي را در پيش گرفت. براي تحليل دقيق سياست خارجي پاكستان در قبال جنگ ضرورتاً بايد در وهله نخست، رويكردهاي حاكم بر سياست خارجي اين كشور را بشناسيم.
رويكردها و اهداف حاكم بر سياست خارجي پاكستان
1) تقويت امنيت و حفظ تماميت سرزميني: اولين اصل مهم در سياست خارجي پاكستان به حوزه راهبرد امنيتي و منافع حياتي1 اين كشور باز ميگردد. حفظ تماميت سرزميني يكي از چهار مفهوم كليدي دولتهاي ملي است. اين اصل قاعدهاي است كه هيچ كشور ديگري نميتواند در مورد آن مصالحه و سازش نمايد. در خصوص پاكستان اين اصل داراي دو وجه كليدي است: يكي مسئله انسجام دروني و ديگري مسئله كشمير (غراياق زندي، 1384: 27).
محيط دروني پاكستان از چند خرده فرهنگ مجزا تشكيل شده كه اين خرده فرهنگها در نواحي جغرافيايي متفاوتي ساكن هستند. در اين راستا ميتوان از ناحيه پنجاب، ناحيه سند و مهاجرين، ناحيه بلوچستان، ناحيه سرحد، ناحيه كشمير و مناطق شمالي و ناحيه سرائيكي نام برد (بهشتي، 1380: 19).
پاكستان كشوري چند مليتي، چند فرهنگي، چند زباني و چند فرقهاي است و تنها وجه مشترك مردم پاكستان، اسلام و سرزمين است. مردم پاكستان از يك سو مسلمان و از سوي ديگر تحت تأثير قوميت خود هستند و از جانب سوم، هويت ناحيهاي دارند. اختلافات قومي در اين كشور به گونهاي است كه تمايل براي خودمختاري، شورش و جدايي در ميان مردم اين كشور بسيار قدرتمند است. (4-3 :2002(Hilali, .
مسأله كشمير براي پاكستان به عنوان يكي از جديترين عارضهها براي تماميت ارضي اين كشور پس از جدايي از هند محسوب ميشود. دولت پاكستان براساس نظريه دو دولت معتقد است چون اكثريت مردم منطقه كشمير در شبه قاره هند، مسلمان هستند از اينرو پاكستان به عنوان نماينده اصلي اين مردم محسوب ميشود، لذا اين منطقه بايد در اختيار پاكستان قرار داده شود. در مقابل هنديها مسأله كشمير را به سند الحاق ارجاع ميدهند كه به تمايل عمومي مردم كشمير براي پيوستن به هند اشاره دارد (غراياق زندي،1384: 29). تاكنون دو كشور چندين بار در سالهاي1948 و 1961 به خاطر كشمير با يكديگر به جنگ پرداختهاند و درگيري مرزي متعددي نيز به صورت پراكنده بين دو كشور اتفاق افتاده است. مسأله كشمير به اندازهاي براي پاكستان و هند اهميت دارد كه بسياري از كارشناسان بر اين باورند كه وقوع هر جنگي در آينده بين دو كشور به خاطر كشمير خواهد بود (آرنت،1379: 50).
2) جذب منابع خارجي براي توسعه اقتصادي و تجاري: پاكستان از اقتصاد نابساماني برخوردار است. صادرات و واردات اين كشور با تراز منفي تجاري روبروست و از ساختارهاي اقتصادي و تجهيزات پيشرفته صنعتي و نيروي متخصص بيبهره مانده است. همچنين مخالفت نظاميان با كاهش چهل درصدي مخارج نظامي نسبت به هزينههاي عمومي، ممانعت زمينداران بزرگ از اصلاح ماليات كشاورزي، قطع كمكهاي اقتصادي آمريكا به اين كشور، عدم ثبات دولتها و وجود كشمكشهاي سياسي، به كاهش سرمايهگذاري داخلي و خارجي و افزايش بحران اقتصادي پاكستان كمك كرده است. حتي كشاورزي كه مهمترين بخش اقتصادي اين كشور است، به علت مكانيزه نبودن، فئودالي بودن، و تغييرات جوي نامناسب، پاسخگوي نيازهاي مصرفي پاكستان نيست به گونهاي كه اين كشور نيازمند واردات گندم است (فرزيننيا، 1376: 38).
پاكستان از بدو استقلال، از كشورهاي نيازمند بوده است. بيشتر كمكهاي خارجي به پاكستان از سوي كنسرسيومي مركب از آمريكا، فرانسه، انگلستان، ژاپن، كانادا، نروژ، سوئد، هلند و ايتاليا صورت ميگيرد. برنامه توسعه سازمان ملل، صندوق بينالمللي پول، بانك جهاني و نيز اتريش، بلغارستان، چين، دانمارك، فنلاند، روماني، روسيه، عربستان سعودي، امارات متحده عربي، قطر و ايران نيز در مقاطع مختلف كمكهايي را در اختيار دولتهاي پاكستان قرار دادهاند. از اين رو، ميتوان گفت پاكستان از كشورهاي مقروض جهان است. بدهي خارجي اين كشور در سال 1374 / 1995، بالغ بر 26 ميليارد دلار بوده است (فرزيننيا، 1376: 38).
3) همكاري با جهان اسلام: پس از استقلال پاكستان شرقي( بنگلادش) در سال 1974، به دلايل استراتژيك، توجه به دول اسلامي خاورميانه در اولويت سياستگذاري خارجي پاكستان قرار گرفت. اين استراتژي جديد دولت پاكستان با ارتقاي نقش كشورهاي اسلامي صادركننده نفت به دليل افزايش قيمت اين ماده و تأثيرگذاري مالي هرچه بيشتر اين كشورها در اقتصاد جهاني مصادف گرديد (بورك و زايرينگ، 1377: 425-426).
با مساعي دولت پاكستان درجريان كنفرانس وزراي خارجه كشورهاي اسلامي در كوالالامپور، طرح ايجاد بانك توسعه اسلامي با سرمايهاي معادل 2 ميليارد دلار كه عمدتاً توسط كشورهاي توليد كننده نفت تأمين شده بود به تصويب رسيد. (10-1 :1977Ministery of Forigen Affairs, )
سياست پاكستان براي توسعه روابط با كشورهاي اسلامي و اعتلاي جايگاه اين كشور در جهان اسلام عمدتاً بر نقشآفريني در سازمان كنفرانس اسلامي متمركز بود. در اين راستا، در جريان ششمين كنفرانس وزراي خارجه كشورهاي اسلامي كه در سال 1975 در شهر جده برگزار شد، پاكستان به عنوان رئيس كميته بيتالمقدس انتخاب شد و از سوي اين كشور طرحهايي با هدف تدوين استراتژي براي آزادسازي فلسطين و شهر بيتالمقدس ارائه شد (بورك و زايرينگ، 1377: 448-449).
سياست خاورميانهاي ذوالفقار علي بوتو نه تنها پيوندهاي فرهنگي و سياسي را بين پاكستان و اين كشورها مستحكم كرد بلكه باعث شد كمكهاي مالي و اقتصادي در خور توجهي از سوي كشورهاي اسلامي به پاكستان صورت بگيرد. جدول ذيل نشان دهنده بخشي از اين كمكهاي اعطايي ميباشد (بورك و زايرينگ، 1377: 451).
در خلال اين دوره، كشورهاي اسلامي به بزرگترين بازار صادراتي پاكستان تبديل شدند و سهم اين كشور از 21درصد تا يك سوم از واردات اين كشورها افزايش يافت (بورك و زايرينگ، 1377: 452).
4) رابطه با قدرتهاي بزرگ به ويژه ايالات متحده امريكا: در استراتژي سياست خارجي پاكستان، رابطه با قدرتهاي بزرگ از اهميت بسيار زيادي برخوردار است. اين كشور با توجه به چالش امنيتي كه با هند دارد ناگزير است براي حفظ توان رقابت با اين كشور، پشتيباني قدرتهاي بزرگ را داشته باشد. ايالات متحده آمريكا از جايگاه ويژهاي در سياست خارجي پاكستان برخوردار است. رقابت دو ابرقدرت در دوران جنگ سرد در منطقه آسياي جنوب غربي، هند را متحد شوروي و پاكستان را متحد آمريكا ساخت. با حمله شوروي به افغانستان و نيز وقوع انقلاب اسلامي در ايران، در سياست خارجي ايالات متحده هر چه بيشتر بر اهميت محوري و سوقالجيشي پاكستان افزوده شد. بر اين اساس، كمكهاي اقتصادي، سياسي و نظامي قابل توجهي از سوي آمريكا در اختيار دولتهاي پاكستان قرار گرفت.
اگرچه اعطاي اين كمكها با توجه به برخي تحولات داخلي و سياست خارجي پاكستان با نوساناتي همراه بوده اما براي حل مشكلات اقتصادي اين كشور بسيار حياتي و مهم بوده است (غراياق زندي,1384: 48).
به جز ايالات متحده آمريكا، در سياست خارجي پاكستان، رابطه با چين از اهميت راهبردي بسيار زيادي برخوردار بوده است. اگرچه چين همواره در مدار كشورهاي بلوك شرق قرار داشته اما به واسطه چالش و رقابتي كه با هند داشته و دارد، ميتوانست متحد مطمئني براي پاكستان باشد. سياستمداران پاكستاني به خوبي واقف بودهاند كه در صورت وقوع بحراني بين اين كشور و هند، نميتوانند بر حمايت همهجانبه آمريكا و غرب حساب بكنند. از اينرو، پس از جنگ 1965، روابط پاكستان با چين عليرغم مخالفتهايي كه آمريكاييها داشتند به شدت توسعه يافت و به تدريج چين به متحد سياسي و استراتژيك پاكستان تبديل گرديد (فرزيننيا،1376: 32).
5) ارتقا و تثبيت جايگاه پاكستان به عنوان يك قدرت منطقهاي: موقعيت ژئوپليتيك كشور پاكستان و تحولات سياسي - امنيتي مناطق پيراموني آن، ايفاي نقش فعال اين كشور به عنوان يك قدرت منطقهاي را ناگزير ساخته است. در سايه كشمكش سياسي - نظامي پاكستان با هند، اين كشور براي حفظ توازن قدرت نظامي بين دو كشور، بخش قابل ملاحظهاي از منابع اقتصاديش را براي افزايش كمي و كيفي نيروهاي نظامياش صرف كرد. در پرتو اين سياست، ارتش پاكستان به لحاظ آمادگي و نيز تعداد نيرو به يكي از قويترين نيروهاي نظامي در سطح منطقه تبديل شد. به دنبال اشغال نظامي افغانستان توسط ارتش شوروي و اوجگيري جنگ سرد بين دو ابرقدرت، پاكستان در كانون سياست منطقهاي و بينالمللي قرار گرفت. در واقع اين كشور به عنوان نخستين خاكريز غرب و متحدان منطقهاي آن در برابر شوروي به شمار ميرفت. كشورهاي منطقه و نيز ايالات متحده آمريكا از طريق پاكستان تلاش داشتند به مقابله با توسعهطلبي روسها بپردازند.
روابط پاكستان با جمهوري اسلامي ايران
وقوع انقلاب اسلامي در ايران مرحله جديدي را در روابط ايران و پاكستان رقم زد. پاكستان تنها كشور منطقه بود كه به نوعي با اين انقلاب همراهي نشان داد. با برداشت واقعگرايانهاي كه حكومت پاكستان از ماهيت تحولات داخلي ايران داشت عليرغم اينكه اين كشور روابطش را تا آخرين روز هاي حكومت پهلوي با اين رژيم حفظ كرد كه نمونه آن سفر ژنرال ضياالحق به ايران در سپتامبر 1978 بود؛ با اين وجود، وزير كابينه او خورشيد احمد آشكارا از انقلاب ايران حمايت كرد. هرچند كه برخي از مقامات پاكستاني به اين سياست اعتراض كردند . خورشيد احمد در 14 ژانويه 1978 با امام خميني(ره) در پاريس ديدار كرد. ملاقات وي به منظور رساندن اين پيام بود كه پاكستان آماده است روابط دوستانهاي را با رهبر اسلامي ايران برقرار كند. (531:2004Alam, )
پاكستان اولين كشوري بود كه جمهوري اسلامي ايران را در 21 بهمنماه 1357 به رسميت شناخت.(529 :2004(Alam, به منظور آغاز روابط سياسي و ارسال پيام ضياءالحق به امام خميني(ره) مبني بر اينكه روابط ايران و پاكستان براساس اسلام تداوم خواهد يافت، مشاور ضياءالحق در امور خارجي در مارس 1979 به تهران سفر كرد و با كريم سنجابي وزير خارجه دولت موقت و امام خميني ديدار كرد (واعظي, در دست چاپ، 7).
پيروزي انقلاب اسلامي همزمان با وقوع كودتاي نظامي در پاكستان و سقوط دولت ذوالفقار علي بوتو، موجب پايان همكارهاي سياسي - اقتصادي دو كشور در ائتلافهاي منطقهاي و شروع دور جديدي از رقابتهاي سياسي فيمابين دو كشور همسايه گرديد.
روابط ايران و پاكستان بعد از انقلاب عمدتاً متأثر از عوامل ذيل بوده است:
1. روابط ايران با هند
از بدو تأسيس پاكستان تا به امروز، مناسبات اين كشور با ايران همواره تحت تأثير معادلهاي قرار داشته كه هند در آن مهمترين مفروض شناخته ميشود. به عبارت ديگر، سياست خارجي پاكستان، تا حد زيادي تحت تأثير اختلاف با هند بر سر مسأله كشمير قرار دارد و برقراري رابطه با كشورها از سوي پاكستان، به دوري و نزديكي آنها به هند وابسته است. از سوي ديگر، ايران نيز در سياست خارجي خود هميشه بر سر دو راهي انتخاب پاكستان يا هند قرار داشته است. در مقابل، پاكستان با توجه به مشكلات ساختاري كه با هند دارد همواره براي همزيستي مسالمتآميز با هر رژيمي در ايران تلاش نموده است. در واقع، ايران براي پاكستان نوعي موازنه بسيار سنگين در قبال هندوستان است (نظيفكار و ديگران، 1382: 191). پاكستان در تحليل نهايي، ايران را عقبه استراتژيك خود ميداند. جبر جغرافيايي و پيوندهاي تاريخي و فرهنگي باعث شكلگيري اين برداشت در ذهن پاكستانيها شده است. پس از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، پاكستانيها اميدوار شدند همانگونه كه در دوره پهلوي، شاه ايران همواره جانب پاكستان را ميگرفت، نظام حكومتي جديد ايران نيز، اين بار از منظري ايدئولوژيك به حمايت كشور همسايه و مسلمان خود يعني پاكستان برخيزد.
2. روابط پاكستان با آمريكا
انقلاب اسلامي ايران در 1979 و حمله شوروي به افغانستان، ژئوپليتيك منطقه را كاملاً تغيير داد و يك بازي جديد در سطح منطقهاي آغاز شد جايي كه آمريكا ايران را از دست داد و شوروي افغانستان را بدست آورد. اين دو تحول، تغييرات اساسي در روابط ايران و پاكستان ايجاد كرد. آمريكا، مداخله شوروي در افغانستان را به عنوان بخشي از استراتژي پايدار مسكو براي تأمين مرزهاي جنوب غربي خود و افزايش نفوذ در خليج فارس و اقيانوس هند قلمداد ميكرد. (529 :2004Alam, )
حمله شوروي به افغانستان يك تقارن منافع استراتژيك را بين پاكستان و آمريكا ايجاد كرد. بعد از فاصلهاي كه پس از ذوالفقار علي بوتو بين دو كشور اتفاق افتاد، اهميت پاكستان در محاسبات استراتژيك آمريكا به دليل از دست رفتن ايران، افزايش يافت. (529 :2004Alam, )
پس از پيروزي انقلاب اسلامي، اشغال سفارت آمريكا توسط دانشجويان پيرو خط امام، به قطع روابط ايران با آمريكا منجر شد. ايران به عنوان يك دولت انقلابي، از متحد نزديك آمريكا به چالشگر اساسي وضع موجود در منطقه خليج فارس تبديل شد. (529 :2004(Alam, اين در حالي بود كه پاكستان با كمك آمريكا به خط مقدم ائتلاف تحت رهبري آمريكا بر ضد حمله شوروي در افغانستان تبديل شده بود. از سرگيري مجدد همكاري دفاعي با آمريكا يكي از دستاوردهاي مهم اين وضعيت، براي رژيم نظامي ضياءالحق بود. (29 :1987Gupta, )
اين يك واقعيت است كه رابطه نزديك آمريكا با پاكستان، همواره يك فاكتور مهم در روابط پاكستان با ايران بوده است. آمريكا در حالي كه دوست پاكستان است دشمن و اصليترين تهديد براي امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران نيز محسوب ميگردد. از اينرو، پاكستان تحت تأثير روابطش با ايالات متحده، نميتواند دامنه مناسباتش را با ج.ا.ايران تا هر سطحي كه علاقمند است گسترش دهد. به عبارت ديگر "عامل آمريكا" مانع از توسعه مناسبات ايران و پاكستان است. (533 :2004(Alam, با اين وجود، پاكستان كاملاً به ماهيت استراتژيك روابطش با ايران واقف است لذا به گونهاي رفتار ميكند كه بتواند تعادل را در روابطش با اين دو كشور حفظ كند.
3. فرقهگرايي در پاكستان
جامعه پاكستان داراي فرقههاي مختلفي است كه هر يك داراي ايدهها و تعصبات قومي و برداشتهاي مذهبي هستند كه روز به روز بر دامنه شكاف آنها افزوده ميشود.
يكي از كشورهايي كه به شدت از انقلاب اسلامي ايران ملهم گرديد كشور پاكستان بود. مردم پاكستان با آغوش باز از انقلاب اسلامي ايران استقبال نمودند و در اين ميان، شيعيان پاكستان بيش از هر گروه ديگري پذيراي انقلاب ايران گرديدند. بيش از 25 درصد مردم اين كشور را شيعيان تشكيل ميدهند .
(12 :1995(Ahmar, انقلاب اسلامي ايران يك نوع انسجام دروني و خود باوري را در شيعيان بوجود آورد. از تأثيرات بارز انقلاب اسلامي در پاكستان، سياسي- تشكيلاتي شدن شيعيان پاكستان بود. يكي از اساسيترين دستاوردهاي انقلاب در پاكستان، تأسيس نهضت اجراي فقه جعفري در 24 فروردين 1358 بود. اين سازمان مهمترين تشكيلات شيعي در پاكستان بود كه هدف اوليه آن بازيابي حقوق شيعيان بود (فاطمي، 1386).
با نفوذ انديشههاي انقلابي شيعي در پاكستان، كشورهايي مانند عربستان سعودي با كمك بعضي كشورها به فكر ايجاد گروه تروريستي بنام سپاه صحابه براي مقابله با گسترش و نفوذ هر چه بيشتر انقلاب اسلامي در پاكستان و واكنش در برابر نهضت جعفريه افتادند. به دليل حمايت قاطعانه نهضت جعفريه از شيعيان پاكستان و انقلاب اسلامي ايران، اين حزب و حاميان آن همواره هدف اصلي فرقه گرايان و عاملان آنها بودهاند (فاطمي، 1386). عليرغم اينكه ضياءالحق اوليّن زمامداري بود كه پيروزي انقلاب اسلامي را تبريك گفت و نظام انقلابي ايران را به رسميت شناخت، اما به تبع تشديد برخوردهاي فرقهاي، نقش سياسي شيعيان در دولت ضياالحق كاهش يافت و زمينه گرايش او به صف مخالفين انقلاب اسلامي هموار شد. (29 :1995(Ahmar, به اين ترتيب دور تازهاي از تشديد برخوردهاي فرقهاي عليه شيعيان آغاز شد كه اين بار برخوردها بسيار شديد و سازمان يافتهتر بود. تا اين زمان معدود برخوردهاي شيعه و سني فقط در ايام محرم در بين پارهاي افراط و تفريط و برخوردهاي خرافي برخي شيعيان و يا تنگنظريهاي بعضي فرق اهل سنت صورت ميگرفت. اما از آن پس، اين برخوردها به شكل كاملاً سازمان يافته صورت ميگرفت و سازماني عريض و طويل و برخوردار از كمكهاي بيدريغ امريكا و عربستان سعودي به مبارزه با شيعيان و حمله به منافع ج.ا.ايران در پاكستان مبادرت كردند (امرايي، 1383: 249).
اگرچه به ظاهر اين مساله مشكل داخلي پاكستان بود اما از آنجا كه منجر به كشته شدن برخي شهروندان ايراني و از جمله ديپلماتهاي ايران شد بر روابط دو كشور اثر گذاشت.
4. اشغال افغانستان توسط شوروي
روز 27دسامبر سال 1979 ميلادي نيروهاي ارتش شوروي به خاك افغانستان حملهور شدند (روزنامه اطلاعات، 20/5/1362). اشغال افغانستان به وسيله شوروي، رقابت شرق و غرب در اين كشور، جنگ و جهاد داخلي، كشتار شيعيان و آواره شدن ميليون ها نفر، مواد مخدر و ... از جمله مسائلي بودند كه امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران را تحت تأثير قرار داد؛ لذا اين كشور در جهت تأمين امنيت و منافع خود به ناچار در تحولات و مسائل افغانستان درگير شد. پاكستان نيز همچون ايران، از جنبههاي مختلف تحت تأثير مسائل افغانستان بود. روابط قومي پشتونهاي پاكستان با پشتونهاي افغانستان، سيل مهاجرين افغاني به اين كشور و نيز فعاليت گروههاي اسلامي طرفدار گروههاي جهادي در اين كشور، پاكستان را نيز به دخالت در مسئله افغانستان وادار ميكرد. ايران و پاكستان براي گسترش حوزه نفوذشان در افغانستان، رقابت تنگاتنگي داشتند كه در مواقع زيادي اين رقابت، به تيرگي روابطشان منجر شد. (33 :1995Ahmar, )
حوزه نفوذ ايران در افغانستان، عموماً به افغانهاي شيعه، تاجيكها و هزارهها كه به لحاظ مذهبي و نژادي با ايران نزديكتر بود محدود ميشد، در حالي كه حوزه نفوذ پاكستان، اهل سنت و نيز پشتونها را دربر ميگرفت (شفيعي، 1387).
قرابت زباني و فرهنگي تاجيكها و هزارهها با مردم ايران، در دوره اشغال افغانستان به وسيله روسها و جنگ داخلي افغانستان و ظهور طالبان كاملاً خود را نشان داد. شيعههاي هزاره و تاجيك حنفي مذهب، اكثريت قاطع جمعيت مهاجر افغانستاني به ايران را تشكيل ميدادند (شفيعي،1387).
با تهاجم شوروي به افغانستان، پاكستان بار ديگر روابط استراتژيك خود را با آمريكا گسترش داد. امري كه در آن زمان باعث تيرگي روابط ايران و پاكستان شد اما پس از آنكه دو كشور به منافع مشترك خود در بيرون راندن نيروهاي شوروي از افغانستان پي بردند تا حدي برطرف گشت. حمله شوروي به افغانستان منبع نگراني براي هر دو كشور بود اگرچه آنها اولويتهاي متفاوتي را در افغانستان دنبال مي كردند.
مولفههاي تأثيرگذار بر موضعگيري پاكستان در قبال جنگ عراق با ايران
موضع دولت پاكستان در قبال جنگ ايران و عراق تحت تأثير مولفههاي ذيل قرار داشت:
1) روابط نزديك پاكستان با آمريكا
به دنبال پيروزي انقلاب ايران و موج دشمني كه در روابط ايران و آمريكا به وجود آمد، اين كشور از تمام ابزارها براي ضربه زدن و تنبيه نظام اسلامي ايران بهره گرفت. جنگ عراق عليه ايران نيز يكي از راهبردهاي آمريكا براي سرنگوني نظام جمهوري اسلامي ايران بود.
با استقرار نظام جمهوري اسلامي در ايران، استراتژي ايالات متحده در منطقه خاورميانه و خليج فارس دچار تغيير شد. در استراتژي جد يد آمريكا، پاكستان نقش ويژهاي را عهدهدار شد. در چارچوب دكترين كارتر، ايالات متحده متعهد شد از كشورهاي عرب حوزه خليج فارس در برابر تهديد ايران يا هر كشور ديگري دفاع كند و نيروي واكنش سريع آمريكا براي دفاع از كشورهاي مزبور در منطقه خليج فارس مستقر شد. (28 :1987(Gupta, در موضوع اشغال افغانستان توسط ارتش شوروي، پاكستان به كشور خط مقدم براي مقابله با ارتش شوروي تبديل شد. در سايه ايفاي اين نقش، پاكستان از انواع كمكهاي اقتصادي و نظامي آمريكا و غرب برخوردار شد. ايالات متحده در نظر داشت رژيم نظامي پاكستان را به عنوان جايگزيني براي شاه ايران مطرح كند و برخي از كاركردهاي ايران قبل از انقلاب را در زمينه تأمين نظم و امنيت منطقه خليج فارس به اين كشور بسپارد. (30 :2010 , z(Montazeran and Mumta البته در اين زمينه موانعي نيز وجود داشت كه رقابت پاكستان با هند و جو ضد آمريكايي حاكم بر افكار عمومي پاكستان از اين جمله بود.
در جريان جنگ ايران و عراق و در شرايطي كه نيروهاي نظامي ايران پس از پيشرويهاي اوليه ارتش عراق، ابتكار عمل را در جبهههاي جنگ به دست گرفته و علاوه بر بازپس گرفتن مناطق اشغالي، جنگ را در خاك آن كشور دنبال ميكردند؛ دولتمردان آمريكايي درصدد بودند با كشاندن پاكستان به حلقه كشورهاي حامي عراق و تيره ساختن روابط اين كشور با ايران، نظام انقلابي ايران را از مرزهاي شرقي و غربياش تحت فشار قرار دهند. در اين راستا، بوش در 1984 در جريان ديدارش از پاكستان، طرحي را براي ضياالحق مطرح كرد كه آمريكا به پاكستان كمك ميكرد تا تعدادي از مجاهدين افغان را براي بيثبات كردن بلوچستان ايران تربيت كند. (529 :2004(Alam, ضياالحق اين طرح را قاطعانه در يك كنفرانس مطبوعاتي در لاهور و درست قبل از اينكه بوش پاكستان را ترك كند رد كرد كه اين موضوع ناراحتي رئيس جمهور آمريكا را سبب شد. (529 :2004(Alam, در بحبوحه جنگ و در شرايطي كه ارتش عراق در موضع ضعف قرار داشت و بندر فاو توسط نيروهاي ايران تصرف شده بود يك گروه از ناوگان آمريكا مركب از 5 كشتي جنگي و تعدادي زيردريايي، تحت فرماندهي ناو اتمي اينترپرايز در بندر كراچي پاكستان مستقر شدند. (29 :1995.(Chopra, ايالات متحده و متحدين منطقهاي آن نظير عربستان سعودي شديداً دولت پاكستان را تحت فشار قرار داده بودند تا در اين جنگ از عراق حمايت كند. لازم به يادآوري است پاكستان در مورد جنگ عراق با ايران برخلاف ديگر كشورها، از همان آغاز عراق را به عنوان تجاوزگر اعلام كرده بود (29 :1995(Chopra, عليرغم اين فشارها، دولت پاكستان كاملاً به اهميت استراتژيك روابطش با ايران آگاه بود. در اين رابطه دولت پاكستان سياست بسيار پيچيدهاي را در پيش گرفت تا بتواند روابطش را به نوعي با همه اين كشورها حفظ كند.
2) روابط پاكستان با كشورهاي حوزه خليج فارس
در دوره مورد بحث، برقراري روابط نزديك با كشورهاي عرب منطقه خليج فارس يك اصل مهم در استراتژي منطقهاي پاكستان بود. روابط پاكستان با عربستان سعودي و ديگر كشورهاي عرب منطقه خليج فارس، در سايه نقشي كه اين كشور در قبال اشغال افغانستان توسط ارتش شوروي ايفا ميكرد بسيار صميمانه و نزديك بود. در اين راستا، عربستان سعودي و ديگر كشورهاي عرب، كمكهاي مالي در خور توجهي را در اختيار دولت پاكستان قرار ميدادند. (32 :1995(Ahmar, اين كمكها عمدتاً براي پذيرايي از ميليونها پناهنده افغاني بود كه در پاكستان حضور داشتند و تجهيز و آموزش اين پناهندگان و نيز داوطلبان ديگري كه از كشورهاي اسلامي به پاكستان عازم ميشدند تا به مجاهدين افغاني بپيوندند، در اختيار دولت پاكستان قرار ميگرفت. (33 :1995(Ahmar, در اين راستا، با وامي كه از سوي عربستان سعودي در اختيار پاكستان قرار گرفت اين كشور توانست 40 فروند هواپيماي 16F- را از ايالات متحده خريداري كند. (33 :1995Ahmar, )
به جز مسئله افغانستان، مسئله ديگري كه روابط نزديك پاكستان با كشورهاي عرب خليج فارس را به دنبال داشت موضوع حضور نيروهاي نظامي پاكستان در اين كشورها بود. بيش از 30 هزار نفر از نظاميان پاكستاني در رده تخصصي در ارتش كشورهاي عربستان سعودي، امارات متحده عربي و عمان، تحت فرماندهي فرماندهان اين كشورها خدمت ميكردند. (530 :2004(Alam, وظيفه اصلي اين نيروها آموزش نحوه استفاده از سلاحهاي پيشرفتهاي بود كه كشورهاي ياد شده از آمريكا و غرب خريداري ميكردند. از اين تعداد نيرو، 20هزار نفر در عربستان سعودي و 10هزار نفر در امارات متحده و عمان خدمت ميكردند. (30 :1995(Chopra, حضور اين تعداد نيروي نظامي پاكستاني در اين كشورها در شرايطي كه دامنه و شدت جنگ ايران رو به تصاعد بود عامل مهمي بود كه پاكستان را با امنيت منطقه خليج فارس پيوند ميداد. در صورتي كه عربستان سعودي يا امارات متحده عربي به طرفداري از عراق، در جنگ مداخله ميكردند نيروهاي پاكستاني، تحت امر فرماندهان اين كشورها ناگزير از رويارويي نظامي با ارتش ايران ميشدند؛ وضعيتي كه اصلاً خوشايند دولتمردان و مردم پاكستان نبود و اين كشور را بر سر دو راهي سرنوشتسازي قرار ميداد.
3) بهرهبرداري از فرصتهاي اقتصادي ايجاد شده
جنگ تحميلي عراق عليه ايران، از بعد اقتصادي، فرصتهاي مطلوبي را در اختيار دولت پاكستان قرار داد. از سويي كشورهايي همچون آمريكا و كشورهاي عرب حامي عراق حاضر به اعطاي هرگونه كمك مالي و نظامي به پاكستان بودند تا اين كشور به نفع عراق در اين جنگ مداخله كند. از سوي ديگر دولت ايران نيز براي اينكه نظر مساعد پاكستان را داشته باشد يا حداقل مانع از گرايش آن به اردوگاه رقيب شود حاضر به دادن امتيازات اقتصادي به اين كشور بود. در شرايطي كه جنگ در جبهههاي نبرد و در خليج فارس روبه تصاعد بود و ايران از سوي آمريكا، شوروي و غرب مورد تحريم تسليحاتي قرار داشت؛ تركيه و پاكستان، عمدهترين كانالهاي ارتباطي اين كشور براي ارتباط با خارج از كشور بود.ند
4) افكار عمومي داخل پاكستان
با توجه به قرابت فرهنگي، تاريخي و مذهبي كه در طول تاريخ بين ايران و پاكستان وجود داشته، براي مردم پاكستان رابطه با ايران از اهميت زيادي برخوردار است. اين موضوع پس از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران تا حد زيادي تقويت شد. پيروزي انقلاب اسلامي ايران آثار عميقي در داخل پاكستان بهجاي گذاشت و مردم اين كشور، توجه و علاقهمندي خاصي نسبت به اين موضوع از خود نشان دادند. پيروزي يك نظام اسلامي در ايران با فرهنگ اسلامي مردم پاكستان همخواني داشت (محمد خرزهريي، 1389). انقلاب اسلامي ايران در بدو امر، كل جامعه پاكستان را تحت تأثير خود قرار داد. تحت تأثير اين تحول، ژنرال ضياءالحق ناگزير شد روند اسلامي كردن امور را، كه وعده آن را داده بود، سرعت بخشد (محمد خرزهريي، 1389). همچنين متفكراني چون علامه مودودي، رهبر جماعت اسلامي پاكستان، از انقلاب اسلامي حمايت نمود و آن را پديدهاي اميدبخش و رهاييبخش در جهت اجراي دستورات اسلام قلمداد كرد. ايشان در پاسخ به پرسشي پيرامون ديدگاهشان نسبت به انقلاب اسلامي ايران و امام خميني(ره) اعلام كرد: <انقلاب خميني يك انقلاب اسلامي است ... كليه مسلمانان به طور كلي و جنبش هاي آزادي بخش به طور اخص بايد از اين انقلاب حمايت كنند و در كليه زمينهها با آن همكاري كنند. (محمد خرزهريي، 1389).
درخصوص ميزان تأثيرگذاري انقلاب اسلامي بر جامعه پاكستان ميتوان به اين نكته اشاره كرد كه پس از اشغال سفارت امريكا در تهران، پاكستان دومين كشوري بود كه سفارت امريكا در آن مورد هجوم قرار گرفت (فاطمي، 1386). آنچه در پاكستان به فاصله كمي پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران رخ داد برخي را به اين باور رساند كه پاكستان، حلقه دوم انقلاب اسلامي است. شيرين هانتر در اينباره مينويسد:
<جاذبه ايران براي فعالان مسلمان و حتي آنهايي كه به طور اخص فعاليتي ندارند ولي مايلند كه جوامع و دولتها در راستاي اصول اسلامي حركت كنند بدين جهت است كه ايران تنها كشوري است كه در آن اسلام به طور رسمي اساس و ارگان جامعه و حكومت شده است و نتيجتاً بسياري از مسلمانان معتقدند كه حمايت از اين كشور وظيفه هر مسلماني است. بيانات ابوالاعلي مودودي منعكس كننده اين احساسات است.> (محمد خرزهريي، 1389)
نمونه ديگري از اين تأثير، اعتراض گسترده مردم، مطبوعات و احزاب پاكستاني به استقرار ناوهاي جنگي آمريكا در بندر كراچي در سالهاي پاياني جنگ تحميلي بود كه دولت وقت آن كشور را با محذورات فراواني مواجه كرد. (32: 1897Gupta, )
تحت تأثير پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، فعاليت جريانات و گروههاي شيعي پاكستان تشديد شد و بر وزن سياسي آنها در جامعه پاكستان تا حد زيادي افزوده شد به نحوي كه حكومت وقت عليرغم گرايشي كه به گروههاي سني مذهب داشت نميتوانست ديگر آنها را ناديده بگيرد. دولت پاكستان ناگزير بود در هر سياستي كه در قبال جنگ ايران و عراق اتخاذ ميكرد جايگاه قابل توجه جمهوري اسلامي ايران در افكار عمومي، به ويژه در نزد احزاب و گروههاي شيعي را در نظر بگيرد. (33 :1995Ahmar, )
عملكرد پاكستان در دوره جنگ تحميلي
با توجه به مولفههايي كه توضيح داده شد، عملكرد پاكستان را در قبال جنگ عراق عليه ايران ميتوان در سه مقطع جداگانه مورد تحليل قرار داد: الف) ميانجيگري براي پايان جنگ، ب) سكوت در برابر تحولات جنگ و ج) تلاش براي پايان جنگ.
الف) ميانجيگري براي پايان جنگ: وقوع جنگ بين عراق و ايران، اتفاق غيرمنتظرهاي بود كه دولتمردان پاكستاني را غافلگير كرد. جنگ بين عراق و ايران و حمله شوروي به افغانستان، پاكستان را در مسائل دو همسايه شمالي و غربياش درگير كرد. بالطبع ماهيت اين دو جنگ تفاوت اساسي با يكديگر داشت. در مقايسه بين اين دو جنگ، جنگ افغانستان براي دولتمردان پاكستاني پذيرفتنيتر بود و ميتوانست منافع كوتاه مدت و بلندمدت بيشتري را براي اين كشور داشته باشد. اما جنگ بين عراق و ايران، وضعيت غامضي را در برابر حكومت پاكستان قرار داد. پاكستان از يكسو روابط بسيار نزديك و دوستانهاي با جمهوري اسلامي ايران داشت و در رقابت استراتژيكي كه بين پاكستان و هند وجود داشت، پاكستان همواره در نظر داشت همراهي دولتهاي ايران را داشته باشد. از سوي ديگر در اين جنگ، عراق بعنوان يك كشور عرب از حمايت كشورهاي عرب و همچنين آمريكا و غرب برخوردار بود. پاكستان روابط راهبردي و گستردهاي با ايالات متحده داشت و روابط اين كشور با دول عرب منطقه نيز امتيازات اقتصادي بسياري براي پاكستان به همراه داشت. از اينرو، جنگ ايران و عراق اتفاق خوشايندي براي حكومت پاكستان نبود. از آغازين روزهاي جنگ، دولت پاكستان در مورد اين جنگ موضع بيطرفي اتخاذ كرد، هرچند كه دولتمردان اين كشور در محافل خصوصي و در ديدارهايي كه با مقامات جمهوري اسلامي ايران داشتند به نوعي بر متجاوز بودن رژيم عراق در جنگ اذعان ميكردند (اردستاني، 1382: 164). دولت پاكستان با مخالفت با طرح تحريم اقتصادي ايران به خاطر ماجراي اشغال سفارت آمريكا در تهران، نشان داد كه اهميت فراواني براي رابطه با ايران قائل است (محمد خرزهريي، 1389: 11). در اين مرحله، حكومت وقت پاكستان تلاش زايدالوصفي را براي ميانجيگري بين دو كشور جهت پايان دادن به جنگ بين دو كشور اسلامي انجام داد. در اين زمينه، دولت پاكستان از تمام توان ديپلماتيك داخلي و خارجي براي حل اين بحران بهره گرفت. ژنرال ضياءالحق، رئيس جمهور اين كشور، بارها همراه با برخي ديگر از رهبران كشورهاي اسلامي و در قالب كميته صلح سازمان كنفرانس اسلامي، به ايران و عراق سفر كرد تا موافقت رهبران دو كشور را براي پايان دادن به جنگ جلب كند (اردستاني،1382: 166). اين تلاشها هيچ نتيجهاي در برنداشت (فوزي، انصاري و لطفا... زادگان، 1365 :62). بهگونهاي كه وي در مصاحبه با روزنامه الشرق الاوسط به صراحت اعلام كرد: <رهبران دو كشور هيچ رغبتي براي پايان دادن به جنگ ندارند و در چنين شرايطي هرگونه اقدام براي ميانجيگري، بي نتيجه خواهد بود.> (نخعي، 1379: 64). كميته ميانجيگري از زمان تشكيل آن در سال 1981 در حدود هشت گردهمايي در سطح سران، برگزار كرد كه اين اجلاسها نتيجه خاصي را به دنبال نداشت. ضياءالحق معتقد بود جنگ عراق و ايران فقط به نفع اسرائيل و شوروي و دشمنان امت اسلامي ميباشد و اين جنگ باعث شده مسائل افغانستان و فلسطين تحتالشعاع قرار گيرد. در نهايت پس از تلاشهاي گوناگون ضياءالحق و عدم نتيجه قطعي از خاتمه جنگ، وي به ديدارهايش خاتمه داد و اعلام كرد هر وقت ايران و عراق آماده پذيرش درخواستها باشند با اشاره آنها آماده مسافرت بين طرفين و رفع اشكال خواهد بود (نخعي، 1379: 101). در كنار اين اقدامات، دولت پاكستان در بُعد ديپلماتيك تلاش ميكرد حساسيت كشورهاي عرب را نسبت به جمهوري اسلامي ايران كاهش دهد. در اين راستا وزير خارجه پاكستان در جريان كنفرانس طائف به دفاع از مواضع جمهور ي اسلامي پرداخت . (55:19951Chopra, )
در اين مقطع، دولت عراق اقداماتي را براي ايجاد ناآرامي در منطقه بلوچستان ايران انجام داد. هدف دولت صدام از اين اقدام، مشغول كردن بخشي از نيروهاي نظامي ايران در مرزهاي شرقي اين كشور بود (2010(Wikipedia: Iraqi support of Baloch rebels: در اين راستا اين كشور مقدار زيادي سلاح و مهمات، از طريق مرز پاكستان به منطقه بلوچستان ايران حمل كرد و در اختيار سران قبايل بلوچ قرار داد (لطفا... زادگان، 1373: 218).
ب) سكوت در برابر تحولات جنگ: پس از موج اوليه هجوم نظامي ارتش عراق به خاك ايران و شكلگيري هستههاي مقاومت مردمي در برابر اين تجاوز نظامي، به تدريج نيروهاي نظامي جمهوري اسلامي ايران با بازيابي موقعيت و كسب آمادگيهاي لازم، به مقابله با اين تجاوز نظامي پرداختند. با تغييراتي كه در ساختار نظامي ايران صورت گرفت و با افزايش قابليتهاي سپاه پاسداران و بسيج و با همراهي ارتش، نيروهاي نظامي ايران ابتكار عمل را در جبههها بدست گرفتند. در جريان عملياتهاي نظامي موفقيتآميزي كه توسط آنها طراحي و اجرا شد بخش بزرگي از مناطق اشغال شده از نيروهاي عراقي بازپسگرفته شد و در قالب استراتژي تنبيه متجاوز، جنگ در خاك عراق تداوم پيدا كرد. با شكستهاي پياپي ارتش عراق، موج حمايت كشورهاي حامي اين كشور نيز به ميزان قابل ملاحظهاي افزايش پيدا كرد. در اين راستا كشورهايي چون ايالات متحده، عربستان سعودي، كشورهاي عربي، كشورهاي اروپايي وحتي شوروي، حمايت همهجانبهاي را از عراق به عمل آوردند. با موفقيتهاي نظامي ايران، جامعه جهاني با حساسيت بيشتري تحولات جنگ عراق و ايران را مورد توجه قرار داد.
طبيعتاً هرچه ميگذشت حفظ موضع بيطرفي براي كشوري چون پاكستان سختتر ميشد. اين كشور با توجه به تعهدات نظامي خاصي كه نسبت به ايالات متحده داشت ناگزير بود در صورت لزوم با نيروهاي نظامي اين كشور در منطقه همكاري كند. همچنين با توجه به مراوادت نظامي قابل توجهي كه با كشورهاي عرب منطقه خليج فارس داشت نميتوانست نسبت به تهديدات امنيتي كه در نتيجه اين جنگ عليه امنيت اين كشورها شكل گرفته بود بيتفاوت باشد.
عليرغم تداوم جنگ عراق و ايران، پاكستان همچنان سعي در حفظ روابط خوبش با جمهوري اسلامي ايران داشت. در سال 1982 يك هيأت اقتصادي ايران به پاكستان سفر كرد و درباره خريد برخي كالاهاي مورد نياز از پاكستان، تزانزيت كالا از هند با استفاده از راهآهن پاكستان و اتصال راهآهن ايران به پاكستان با مقامات آن كشور مذاكره نمود. از اين بهبعد روابط دو كشور سير صعودي را طي نمود و با سفر دكتر ولايتي وزير امور خارجه در مارس 1982 به پاكستان و پس از آن سفر غلام اسحاقخان وزير دارايي پاكستان به ايران مناسبات به بالاترين سطح خود پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران رسيد (وزارت بازرگاني، 1364: 140). در اعلاميه مشتركي كه در پايان سفر دكتر ولايتي انتشار يافت طرفين اعلام كردند در مذاكرات انجام شده، مسائل بينالمللي و منطقهاي مورد علاقه دو كشور مورد بحث قرار گرفته و خواستار توسعه روابط اقتصادي و فرهنگي و سياسي بين دو كشورشدند. دولت پاكستان متعهد شد مجرمين (عادي و سياسي) فراري ايران را به اين كشور تحويل خواهد داد (وزارت بازرگاني، 1364: 141). در اوايل سال 1983 وزير كشور ايران از پاكستان بازديد نمود و بسياري از مسائل مرزي حل و فصل گرديد و قرار شد سالانه كمسيون مشتركي در اين مورد تشكيل شود. پس از آن، روابط دو كشور تا حدودي افت كرد كه درگيريهاي شيعه و سني در كراچي و ادعاي دخالت ايران در آن و گسترش روابط پاكستان با كشورهاي عربي در اين زمينه مؤثر بود. (2009(Malik, سفر وزير كشور و وزير خارجه پاكستان به ايران در سال 1984 تحركي در روابط دو كشور ايجاد كرد. از سوي ديگر كميسيون مشترك وزراي ايران و پاكستان در اواخر سال 1984 با شركت وزراي دارايي و امور اقتصادي دو كشور در اسلامآباد تشكيل شد و در خاتمه يك موافقتنامه درباره تشكيل رسمي كميسيون مشترك دو كشور و يك يادداشت تفاهم راجع به همكاري در زمينههاي تجاري، فني و علمي به امضاء رسيد (2010.(Embassy of the I.R.Iran, سال 1364 در راستاي گسترش همكاريهاي اقتصادي ميان كشورهاي ايران، پاكستان و تركيه، پيمان آر.سي.دي تحت عنوان سازمان همكاريهاي اقتصادي (اكو) بار ديگر احيا شد. در واقع، اهدافي كه براي اين سازمان در نظر گرفته شده بود همان اهداف پيمان آر.سي.دي بود. شكل گيري سازمان جديد در قالب اكو ميتوانست موقعيت ايران را در سطح منطقهاي افزايش داده و از مشكلات اعضا بكاهد (محمد خرزهريي، 1389). شوروي و آمريكا هركدام بر اساس منافع و ديدگاهايشان با توسعه اكو مخالف بودند. ايالات متحده در راستاي سياست مهار ايران و بدليل اينكه ايران در ميان كشورهاي آسياي مركزي و افغانستان داراي پيوند هاي تاريخي، قومي و زباني بود با پيشرفت سازمان اكو مخالف بود و در مقابل پيشرفت آن سنگاندازي ميكرد(محمد خرزهريي، 1389).
پاكستان هم زمان با حفظ روابطش با جمهوري اسلامي ايران، در تلاش بود روابطش را با كشورهاي عرب خليج فارس و نيز با ايالات متحده آمريكا حفظ كند. همانگونه كه گفته شد تعداد قابل توجهي از نيروهاي نظامي پاكستان در سه كشور عربستان، امارات متحده عربي و عمان حضور داشتند و اين امر، درآمد قابل توجهي براي دولت پاكستان داشت. ضمن اينكه رابطه با آمريكا نيز براي پاكستان امتيازات نظامي و اقتصادي زيادي را به همراه داشت. در اين مقطع دولت پاكستان به گونهاي رفتار ميكرد تا بتواند رضايت توا‡م تمام طرفهاي درگير را داشته باشد؛ اما اين موضعگيري دو پهلو نميتوانست تداوم داشته باشد و دولت پاكستان ناگزير بود در آينده و در صورت تداوم جنگ عراق با ايران، موضع روشني را در قبال اين جنگ اتخاذ كند. امري كه براي دولت و مردم پاكستان بسيار مهم بود.
ج) تلاش براي پايان جنگ: سالهاي پاياني جنگ عراق و ايران، مقطع حساسي براي امنيت كشورهاي منطقه خليج فارس بود. با گسترش جنگ به خليج فارس و حملاتي كه عليه نفتكشها و كشتيهاي تجاري صورت گرفت، تداوم جريان صدور نفت از اين منطقه با تهديد بزرگي روبه رو شد، موضوعي كه در نهايت، حضور ناوگان نظامي آمريكا و كشورهاي غربي در خليج فارس و رويارويي آمريكا و ايران را به دنبال داشت. با موج پيشروي نيروهاي نظامي ايران و عملياتهاي نظامي بزرگي كه از سوي ايران صورت ميگرفت شكست نظامي عراق دور از انتظار نبود. ازاينرو حاميان منطقهاي و فرامنطقهاي عراق، تمام امكاناتشان را براي كمك به رژيم صدام به كارگرفتند. در سايه سيل كمكهاي تسليحاتي، مالي و اطلاعاتي كه به رژيم عراق صورت گرفت ماشين جنگي اين كشور به سرعت احيا شد و جنگ عراق و ايران وارد مرحلهاي جديدي شد.
در اين شرايط، آمريكا و كشورهاي عرب منطقه و به ويژه عربستان سعودي، دولت پاكستان را تحت فشار قرار داده بودند تا اين كشور با قطع روابطش با جمهوري اسلامي ايران، به حمايت از عراق بپردازد (30 :1987.(Gupta, با وجود اينكه پيوستن به جناح كشورهاي مخالف با ايران ممكن بود براي پاكستان، امتيازات فراواني را به ارمغان داشته باشد اما دولتمردان پاكستاني كاملاً به اهميت استراتژيك روابطشان با ايران واقف بودند. پاكستان با توجه به تجربه تلخي كه در جريان جنگ با هند در زمينه برخورداري از حمايتهاي آمريكا داشت در اين شرايط نيز به وعدههايي كه از سوي اين كشور داده ميشد چندان خوشبين نبود. از سوي ديگر برخلاف كشورهايي چون عربستان و كشورهاي عرب حوزه خليج فارس، پاكستان داراي مرزهاي زميني طولاني با ايران بود و اگر روابطش با جمهوري اسلامي ايران دچار چالش ميشد با توجه به نفوذي كه جمهوري اسلامي ايران در بين گروههاي شيعي اين كشور داشت ممكن بود بحران داخلي گريبان اين كشور را بگيرد. (30 :1987(Gupta, به جز شيعيان، گرايش كل جامعه پاكستان نيز شديداً ضد آمريكايي بود و ممكن بود در صورت همكاري پاكستان با آمريكا، اعتراضات مردمي بالا بگيرد.
با توجه به تبليغاتي كه در اين زمينه از سوي رسانههاي منطقهاي و غربي صورت ميگرفت نخست وزير پاكستان طي يك مصاحبه ضمن تأكيد بر بيطرفي كشورش در جنگ ايران و عراق، ايفاي نقش پاكستان در خليج فارس در قبال دريافت تسهيلات از ايالات متحده را تكذيب كرد و اعلام كرد پاكستان به هيچ وجه در جنگ خليج فارس دخالت نخواهد كرد (انصاري و يزدانفام، تهران: 462). در اين شرايط، عليرغم فشارهاي موجود، دولت پاكستان تصميم به حفظ و گسترش روابطش با جمهوري اسلامي ايران گرفت. مهمترين اقدام در اين زمينه، موافقت پاكستان با استفاده ايران از بنادر كراچي و قاسم براي وارد كردن كالاهاي مورد نيازش بود. براساس موافقتنامهاي كه در اين زمينه منعقد شد مقرر شد جمهوري اسلامي ايران سالانه دو ميليون تن كالا از طريق اين دو بندر وارد كند. همچنين دو كشور توافق كردند يك سرويس قطار بين كويته و تهران برقرار شود و مذاكراتي براي تأسيس شركت كشتيراني مشترك بين ايران و پاكستان صورت گرفت. در واقع، اين توافقات بخشي از موافقتنامه دو كشور براي توسعه مبادلات تجاري به حجم 400 ميليون دلار در سال 1988 بود. طبق اين موافقتنامه، پاكستان در مقابل دريافت200دستگاه اتوبوس و روزانه 20 هزار بشكه نفت، توليدات كشاورزي و مصالح ساختماني به ايران صادر ميكرد (انصاري و يزدانفام، تهران: 283). در قالب توافقنامه امضا شده بين دو كشور، ايران بخشي از جنگندههاي جي7-اس و سلاحهاي سنگين ديگري را كه از چين و كره شمالي خريداري ميكرد از طريق پاكستان دريافت ميكرد (انصاري و يزدانفام، تهران: 347). در مقابل، ايران نيز بازپرداخت وامي را كه پاكستان در دوره پهلوي دريافت كرده بود تمديد كرد (فوزي، انصاري و لطفا... زادگان، 1364: 350).
در واكنش به اقدام دولت پاكستان در گسترش روابطش با جمهوري اسلامي ايران، دولت عربستان سعودي بخش زيادي از نظاميان پاكستاني شاغل در ارتش اين كشور را به كشورشان برگرداند و روابط دو كشور رو به سردي گذاشت (اردستاني، 1382 : 500).
بخشي از دلايل گسترش دامنه همكاريهاي پاكستان با جمهوري اسلامي به تيرگي روابط اين كشور با ايالات متحده، به دليل قاچاق مواد مخصوصي از آمريكا به پاكستان به منظور توليد سلاح هستهاي مربوط ميشد. دولت ايالات متحده پس از آگاهي از اين موضوع، تمام كمكهاي اقتصادي و نظامي خود به ارزش 2/4 ميليارد دلار را به پاكستان به حالت تعليق درآورد (روزنامه جمهوري اسلامي، 12/8/1366). اين امر موقعيت منحصر به فردي براي ايران به وجود آورد تا از اين موضع عليه ايالات متحده بهرهبرداري كند.
در اوايل سال 1986 آيت ا... خامنهاي، رئيس جمهور وقت ايران، از پاكستان ديدار نمود. در اين ديدار ضمن ملاقات با ضياءالحق در اجلاس شوراي عالي سازمان همكاري اقتصادي ايران، تركيه و پاكستان (اكو) كه در اسلامآباد گشايش يافت، شركت نمود. اين سفر نقطه عطفي در روابط ايران و پاكستان در دوره پس از انقلاب اسلامي به شمار ميآيد. در جريان اين سفر علاوه بر مذاكرات رسمي با مقامات پاكستاني، ملاقاتهايي نيز با علماء، مهاجران و مجاهدين افغاني در پاكستان و اساتيد زبان فارسي در آن كشور انجام شد.
علاوه بر اين تفاهمنامهاي در خصوص تشكيل كميته مرزي به امضاء رسيد. (2010(Embassy of the I.R.Iran, در سال 1986، 12 كانال شبكه مخابراتي جديد ماكروويو شهرهاي مختلف ايران و پاكستان آغاز بهكار كرد. در سال 1987 موافقتنامه همكاريهاي حمل و نقل جادهاي (ترانزيت) ميان دو كشور در اسلامآباد امضاء شد. در همان سال، پروازهاي خطوط هوايي پاكستان به ايران كه از سال 1980 قطع شده بود از سرگرفته شد (روابط سياسي پس از انقلاب اسلامي، 2010).
در جريان تيره شدن روابط ايران و فرانسه و وقوع جنگ سفارتخانهها بين دوكشور و قطع روابط سياسي بين آنها، پاكستان به عنوان حافظ منافع جمهوري اسلامي ايران و ايتاليا به عنوان حافظ منافع فرانسه در ايران تعيين شدند (يزدانفام، 1387: 11).
با تصويب قطعنامه 598، دولت پاكستان تلاش كرد جمهوري اسلامي ايران را براي پذيرش اين قطعنامه تشويق كند. ضياءالحق در ديدار با آقاي ولايتي پيشنهاد كرد ايران به طور جدي و با دقت بيشتري قطعنامه 598 را كه تا حدي خواستههاي جمهوري اسلامي ايران را نيز مورد توجه قرار داده، مورد بررسي قرار دهد (اردستاني، 1382: 294).
نتيجهگيري
از ابتداي شكلگيري پاكستان به عنوان كشوري مستقل، رابطه با ايران براي اين كشور از اهميت و جايگاه بسيار مهمي برخوردار بوده است. اشتراكات نژادي، مذهبي و تاريخي و نيز ادراكات امنيتي مشترك، باعث شده روابط ايران و پاكستان از اهميت راهبردي بالايي براي دو كشور برخوردار باشد. روابط ايران و پاكستان از بدو شكلگيري اين رابطه، همواره با آزمونهاي دشواري روبه رو بوده است. جنگهاي پاكستان با هند، بروز ناآراميهاي قومي در پاكستان، كودتاي نظامي در پاكستان، وقوع انقلاب در ايران، حمله شوروي به افغانستان و ... از جمله اين موارد هستند. هر يك از اين آزمونها، به نوعي باعث تقويت رابطه دو كشور شده است. جنگ عراق با ايران نيز آزموني جدي براي روابط ايران و پاكستان بود.
در طول جنگ تحميلي، روابط دو كشور، فراز و نشيب زيادي داشت. دولتمردان پاكستاني در قبال اين جنگ، ديپلماسي متعارضي را در پيش گرفتند. آنها با توجه به تحولات منطقهاي و جهاني و نيز تعاملاتي كه با كشورهاي منطقه و فرامنطقه داشتند و نيز با توجه به تحولات داخلي و تهديدات پيراموني، به موضعگيري در قبال اين جنگ پرداختند. تلاش حكومت وقت پاكستان اين بود كه با حفظ روابطش با بازيگران تأثيرگذار در جنگ ايران و عراق، ضمن بهرهبرداري از فرصتهاي ايجاد شده، هزينههاي اين جنگ را براي پاكستان تا حد ممكن كاهش دهند. اين استراتژي تا حد زيادي جواب داد و دولت پاكستان عملاً موفق شد تا سالهاي پاياني جنگ، روابط نزديكش را همزمان با كشورهاي عرب منطقه، ايران و نيز ايالات متحده حفظ كند. البته لازم به يادآوري است كه روابط پاكستان با عراق در طول جنگ سرد با توجه به اينكه دو كشور در بلوكهاي قدرت متعارضي قرار داشتند چندان نزديك نبود. با تصاعد درگيرها در سالهاي پاياني جنگ و گسترش جنگ به خليج فارس، عملاً حفظ استراتژي تعيينشده براي دولت پاكستان غيرممكن بود. اين كشور در برابر انتخاب سرنوشتسازي قرار گرفته بود و با توجه به تعهداتي كه در برابر آمريكا و كشورهاي عربي داشت ناگزير بود بين جمهوري اسلامي ايران و جبهه مقابل آن، يكي را انتخاب كند. پيوستن پاكستان به كشورهاي مخالف ايران، اگرچه ميتوانست امتيازات فراواني را براي اين كشور به همراه داشته باشد اما تهديدات امنيتي اين كشور را به شدت افزايش ميداد. در واقع، اين اقدام پاكستان را از سه جهت در محاصره كشورهاي مخالف قرار ميداد. اين احتمال وجود داشت كه جمهوري اسلامي ايران براي كاستن از فشار كشورهاي رقيب، به هند و شوروي نزديك شود كه اين مسأله پاكستان را با شرايط دشواري روبه رو ميكرد. ضمن اينكه پيامدهاي داخلي اين تصميم نيز براي پاكستان بسيار مهم و تأثيرگذار بود. از سوي ديگر، دولت پاكستان چندان به حمايتهاي وعده داده شده خوشبين نبود. لذا دولتمردان پاكستاني با رد پيشنهاد مداخله در جنگ ايران و عراق، عملاً نوعي بيطرفي مثبت در قبال ايران را در پيش گرفتند و تمام تلاششان را براي راضي كردن طرفين براي پايان اين جنگ به كار گرفتند. اگرچه اين تصميم، هزينههايي نيز براي پاكستان دربر داشت اما با توجه به امتيازاتي كه از سوي ايران داده شد تا حدي اين هزينهها جبران شد. به نظر ميرسد اين تصميم دولت پاكستان با توجه به شرايطي كه در آن دوره وجود داشت يك انتخاب عاقلانه بود كه توسعه بيشتر روابط اين كشور با ايران را در سالهاي پس از جنگ به دنبال داشت.
منابع و ماخذ
- اردستاني، حسين. (1382). تكاپوي جهاني براي توقف جنگ؛ روزشمار پنجاه و دوم. تهران: مركز مطالعات و تحقيقات جنگ.
- ارنت، اريك. (1379). ظرفيت نظامي و خطر بروز جنگ. (مترجم: سيد شمس الدين مير ابوطالبي، محمد خوش قدمنيا و پرويز قاسمي) تهران: دانشكده فرماندهي و ستاد.
- امرايي، حمزه. (1383). انقلاب اسلامي ايران و جنبشهاي اسلامي معاصر. تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامي.
- انصاري، مهدي و يزدانفام، محمود. (تهران). روزشمار جنگ محدود ايران و آمريكا در خليج فارس. مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: 1387.
- بورك، س.م و لارنس زايرينگ. (1377). تاريخ روابط خارجي پاكستان. مترجم: ايرج وفايي، تهران: انتشارات كوير.
- حسيني بهشتي، عليرضا. (1380). بنياد نظري سياست در جوامع چند فرهنگي. تهران: بقعه.
- خرزهريي، هادي محمد. (1389, آذر). نگاهي بر روابط سياسي ايران و پاكستان ( از سال 1326 تا 1380 .ش).قابل دسترسي در:
- روابط سياسي ايران و پاكستان پس از انقلاب اسلامي . (2010، دسامبر). قابل دسترسي در:
- روزنامه جمهوري اسلامي،(12/8/1366)
- علي بابايي، غلامرضا. (1375). تاريخ سياست خارجي ايران از شاهنشاهي تابه امروز. تهران: درسا.
- غراياق زندي، داود. (1384). ايران و پاكستان: كنكاشي در سياست خارجي. نامه دفاع ، شماره سوم.
- فاطمي، علي. (1386). بازتاب انقلاب اسلامي ايران بر جنبش اسلامي در پاكستان. قابل دسترسي در:
- فرزيننيا، زيبا. (1376). پاكستان. تهران: دفتر مطالعات سياسي و بينالمللي وزارت امورخارجه.
- فوزي، يحيي؛ مهدي انصاري, عليرضا لطفالله زادگان. (1364). روزشمارماجراب مكفارلين. تهران.
- لطفا... زادگان، عليرضا. (1373). روزشمار هويزه، آخرين گامهاي اشغالگر. تهران: مركز مطالعات و تحقيقات جنگ.
- نخعي، هادي. (1379). تجديد رابطه آمريكا با عراق. تهران: مركز مطالعه و تحقيقات جنگ.
- نظيفكار، غزاله. (1382). برآورد استراتژيك پاكستان. تهران: موسسه ابرار معاصر تهران.
- واعظي، طيبه( ويراستار). (در دست چاپ). روابط ايران و پاكستان. تهران: پژوهشكده مطالعات راهبردي.
- وزارت بازرگاني. (1364). بررسي مسائل كشورها: پاكستان. تهران: موسسه مطالعات و پژوهشهاي بازرگاني.
يزدانفام، محمود. (1387). روزشمار اسكورت نفتكشها. تهران: مركز مطالعات و تحقيقات جنگ.
75
沅侨跐
th.natsekaP/belatam/moc.wonerakfa.www//:ptth
noituluoverretfa/snoitaler nari/scitilop/natsikap/seirunuoc/lewart/ri.batfa.www//:ptth2php.
953鰏elpoep=po鰏elcitra=man?php.seludom/ten.haghsab.www//ptth5
9 .loV , noisiV natsikaP .natsikaP ni stcilfnoC nairartceS .)1995(.sinooM ,ramhA -.
28 ,sisylanA cigetartS .snoisnemiD cigetartS dna lacitiliP :noitaleR natsikaP-narI, )ceD-tcO 2004(.hahS ,malA -.
narI fo cilbupeR cimalsI fo retneC erutluC :rawahseP . sevitcepsreP lacirotsiH ni noitaleR narI-kaP ,tadassosieaR .A .S dna ,nassaH .M .S nI .sevitcepsreP lacirotsiH ni noitaleR narI-kaP .)2004( .dihaZ ,nahK ilA -.
iruahg/05/1998/natsikap/swen/gro.saf.www//:ptth :ta lebaliavA .noitarepooC elissiM iruahG natsikaP :KRPD .)21 yaM 1998. )hpesoJ ,zedumreB -2mth.
snoitacilbuP peeD ?peeD :ihleD weN .snoitaleR narI-kaP ,)sde(arorA .G .V .natsikaP ni metsyS lacitiloP ni :snoitaleR narI-kaP( .1995.)rednerruS ,arpohC -.
59/noitces-lacitilop/ne/kp.yssabmenari.www//:ptth :ta lebaliavA .noititepmoC dna oitarepooC fo sisineG :noituloveR cimalsI ecniS snoitaleR narI-kaP .)2010(.dabamlsI narI.R.I eht fo yssabmE -2lmth.noititepmoc-dna-oitarepooc-fo-sisineg-noitulover-cimalsi-ecnis-snoitaler-nari-kap-
ytiruceS citsemoD snatsikaP ot segnellahC ehT .)gnirpS ,2002( .Z.A ,ilaliH -.
201(.taffI ,kilaM -0php.seidutScigetarts/kp.gro.issi.www//:ptth :ta lebaliavA .yciloP ngieroF nainarI noitulover-tsoP ni malsI fo eloR .)
weiveR A ,setatS cimalsI htiw noitaleR natsikaP .)21 yraurbeF ,1977( sriaffA negiroF fo yrtsiniM -.
21/2/2010] .mth.a3/elcitra/1餺n/s elif?004/lanruoj/kp.gro.issi.www//:ptth :ta lebaliavA :dabamalsI ,seidutS cigetartS fo etutitsnI ehT .ytilibatS laniger rof noitarepooC :natsikaP-narI )2010 yraurbaF (.fihsaK ,zatmuM dna damhA ,narezatnoM -[
rehsilbuP naisA htuoS :ilheD weN . noitaerpooC lanigeR-retnI fo smelborP dna stcepsorP aisA htuoS dna fluG naisreP ehT .)1987(.inabebaeB ,atpuG neS -.
sleber餳colaB餱o餿ro ppus餴qarI/ikiw/gro.aidepikiw.ne//:ptth :ta lebaliavA .sleber hcolaB fo troppus iqarI .)2010(.aidepikiW -.
snoitaler餹atsikaP 93%80%2E%qarI:klaT/ikiw/gro.aidepikiw.ne//:ptth :ta lebaliavA .snoitaler natsikaP-qarI .)2010(.aidepikiW -.