مروری تفصیلی بر جنگ در سال دوم؛ آزادسازی مناطق اشغالی، تداوم جنگ (شهریور 1360 تا شهریور 1361)
تجزیه و تحلیل علل ناكامی تلاشهایی كه برای آزادسازی مناطق اشغالی با تكیه بر نیروها و روشهای كلاسیك انجام گرفت، بسیار اهمیت دارد؛ زیرا پس از بركناری بنیصدر، مناطق اشغالی با اجرای چهار عملیات گسترده پاكسازی و آزاد شد و قوای دشمن منهدم گردید. لذا بررسی دلایل ناكامیها در مرحله پیشین و موفقیتها در مرحله جدید، میتواند "زمینهها و علل تحول در جنگ" را كه برای بسیاری از ناظران و تحلیلگران امور ایران شگفتآور بود، روشن كند و توضیح دهد.
كانون مركزی و نقطه ثقل تحول در جنگ را بدون شك باید حضور جدی و همهجانبه سپاه و بسیج در جنگ دانست. مسلماً این حضور صرفاً به معنای حضور فیزیكی نیروهای سپاهی و یا بسیجی در جنگ نیست زیرا كه پیش از این و در مرحله مقاومت و دفاع در برابر متجاوز، نیروهای انقلابی و مردمی در صحنه حضور داشتند و نقش تعیینكنندهای ایفا كرده بودند. در مرحله جدید برپایة دركی روشن از ناكامیهای بنیصدر و ارتش در آزادسازی مناطق اشغالی، ضرورت شكستن بنبست نظامی حاكم بر جنگ و حمله به دشمن، كه با تغییر استراتژی جنگ قابل تحقق بود، با حضور سپاه تأمین و آغاز شد.1 شهید حسن باقری در فروردین 1360 پس از بحث با برخی از مسئولان سپاه درباره ضرورت تغییر استراتژی جنگ میگوید:
«باید به خود جرأت داد كه این نوع جنگیدن به درد نمیخورد و لازم است استراتژی جنگ عوض شود.»2
تأكید بر ضرورت تغییر استراتژی جنگ3 به موازات ایجاد تردید درباره فرماندهی بنیصدر در سطوح بالای كشور و شورایعالی دفاع،4 بخشی از موانع موجود را برای ایفای نقش تعیینكننده سپاه در جنگ، برطرف ساخت. محسن رضایی در این زمینه میگوید:
«استراتژی نظامی بهطور كلی در ایران از هم پاشید. در اینجا استراتژی جدید نیروهای حزبالله آغاز شد. نیروهای حزباللهی آمدند و جنگ انقلابی را تدوین كردند و بر اساس آن یك سری عملیاتهای محدود انجام شد.»5
آموزة* جدید نیروهای انقلابی(سپاه و بسیج) در مرحله نخست شامل اصولی بود كه بهطور بنیادین با تفكر و روش فرماندهی بنیصدر در تعارض قرار داشت. این اصول چنین بود:
1ـ حملات پیدر پی به دشمن با اجرای عملیات محدود.
2ـ تكیه بر عوامل معنوی همچون وحدت، ایمان و عشق به شهادت.
3ـ جذب نیرو و گسترش سازمان نیروهای انقلابی با سازماندهی نیروهای بسیجی.
4ـ همكاری با نیروهای ارتش جمهوریاسلامی ایران و به كارگیری نیرو و امكانات آنها.
5 ـ اتخاذ تاكتیكهای جدید با اتكا بر نیروهای پیاده و اجرای عملیات در شب.
ستاد عملیات سپاه در جنوب، در تیر1360 طی تحلیلی درباره ضرورت اتخاذ تاكتیكهای جدید و اتكا به نیروی پیاده در عملیات مینویسد:
«با طولانی شدن جنگ، توجه سپاه و نیروهای مردمی روی این نكته متمركز شد كه با توجه به محدودیت و آسیبپذیری وسایل نظامی و عدم امكان جایگزینی آن (با موقعیت فعلی انقلاب اسلامی ایران، به علت مخالفتش با ابرقدرتهای سازنده این وسایل) بهترین راه، تأكید بر نیروی پیاده میتواند باشد.»6
در مرحله جدید و با درنظرگرفتن تجارب پیشین و با شناخت نسبتاً عمیق از دشمن و مطابق با توان و مقدورات موجود و فارغ از روشهای كلاسیك ـ كه اساساً حاصل ترجمه آییننامههای ارتش امریكا بود ـ در فاصله زمانی اسفند 1359 تا مهر 1360 بیش از 20 عملیات محدود طرحریزی و اجرا شد. مشخصه این عملیاتها دستیابی به روشهای جدید برای شكستن خطوط دفاعی دشمن با اتكا به نیروهای بسیجی و سپاه بود. در روش نظامی منطبق با آئیننامههای ارتش، مواضع دفاعی دشمن عمدتاً میبایست با اتكا به آتش و نیروهای زرهی در هم میشكست و سپس پیشروی در عمق انجام میگرفت. در روش جدید برای غافلگیری دشمن و جبران كمبود امكانات، عملیات در شب و با تكیه بر نیروی پیاده ـ كه از روحیه شهادتطلبی برخوردار بود ـ طرحریزی میشد. در این مرحله تجهیزات ارتش شامل توپخانه و زرهی تنها نقش آتش پشتیبانیكننده داشت.
نتایج حاصله از اجرای عملیاتهای محدود علاوه بر نمایاندن ضعفهای دشمن و توانایی و قابلیتهای نیروهای انقلابی، صحت استراتژی جدید را تأیید كرد. ضمن اینكه روحیه یأس و ناامیدی كه پس از شكست تلاشهای نظامی كلاسیك به فرماندهی بنیصدر، در نیروهای نظامی و مسئولان سیاسی بروز كرده بود برطرف شد و در عین حال زمینه را برای پشت سر نهادن بحران بیثباتی سیاسی در كشور آماده ساخت.
همچنین اندیشههای دفاعی سپاه تدریجاً شكل گرفت و زمینههای طرحریزی عملیات گسترده و آزادسازی كلیه مناطق اشغالی را فراهم ساخت. به موازات این تحولات، دشمن نیز تدریجاً بخشی از تغییرات تاكتیكی را درك كرد و برای ممانعت از غافلگیری دستورالعملهای جدیدی صادر كرد كه در آن بر آمادگی دفاعی تأكید شده بود.7 آیتالله خامنهای هنگامی كه به عنوان نماینده امامخمینی در شورای عالی دفاع از نزدیك تحولات جنگ را پیگیری میكرد پس از فتح خرمشهر در تحلیلی از روند جنگ، به مسائلی اشاره كرد كه حائز اهمیت است:
«كلاً تا قبل از عملیات ثامنالائمه، عملیات ما غالباً موفق نبودهاست و شاید یك یا دو عملیات را بتوان نشان داد كه تا حدودی موفق بوده و علتش هم این است كه تا قبل از عملیات ثامنالائمه نیروهای مردمی بهكارگرفته نمیشد، یعنی از بسیج و سپاه در عملیات به صورت كامل خبری نبود و سپاه امكانات نداشت و گذشته از این، مسئولان نظامی حاضر نبودند حتی سپاه را در حیطة كار نظامی راه بدهند و لذا یكی از درگیریهای ما با بنیصدر همین مسئله بود. نیروهای محدود ارتش هم طبیعی بود كه با فرماندهای مثل بنیصدر شانس موفقیت بسیار كمی را داشت و عملاً هم موفق نبود.»8
در این جمعبندی روی دو مسئله تأكید شدهاست: نخست اینكه نیروهای سپاه و بسیج به صورت كامل در صحنه حضور نداشتند و دیگر اینكه نیروهای محدود ارتش با فرماندهی بنیصدر قادر به كسب پیروزی نبودند و در عمل هم موفق نشدند. آیتالله خامنهای در جایی دیگر با اشاره به تأخیر در فتح خرمشهر چنین بیان كرد:
«به اعتقاد من یك سال دیر برگشت چون میتوانست خرمشهر در سال گذشته، یعنی یك سال پیش آزاد شود.»9
ایشان درباره علت این تأخیر و تفاوت آن با سال گذشته اظهار كرد:
«سال گذشته در این وقت سپاهپاسداران جدی گرفته نمیشد و وجود سپاه در صحنه رزم فرض نمیشد.»10
در عین حال به دلیل بحران سیاسی در كشور و حتی پس از فرار بنیصدر همچنان برای اجرای فرمان امام موانعی وجود داشت كه محسن رضایی درباره آن گفت:
«حضرت امام مدتها بود كه دستور دادهبودند كه حصر آبادان باید شكستهشود، اما مدیریت اولیه جنگ بهای لازم را به این كار نمیداد و حتی بقایای این مدیریت هم با اینكه آقای بنیصدر كنار رفته بود، باز به سختی زیر بار حمله به این منطقه میرفتند. بهطوری كه طرح اولیه سپاه در اوایل فروردین سال 60 آماده شد ولی شش ماه طول كشید تا عملیات اجرا شود.»11
تأخیر در اجرای عملیات شكستن محاصره آبادان با توجه به وضعیت سیاسی كشور به گونهای بود كه امام مدتی بعد از حادثه هفتم تیر خطاب به شورای عالی دفاع كه در محضر ایشان تشكیل شد، فرمودند:
«چرا حمله نمیكنید. بنیصدر هم همیشه امروز و فردا میكرد و میگفت یك ماه دیگر طراحی داریم . . . اگر نمیخواهید بجنگید بگویید تا ما تكلیف خودمان را بدانیم.»12
سرانجام عملیات ثامنالائمه با هدف شكستن محاصره آبادان در تاریخ 5 مهر 1360 در شرق رودخانه كارون آغاز شد و پس از 48 ساعت نبرد، كلیه مواضع دشمن در هم كوبیده شد و كلیه اهداف عملیات تأمین شد. در كنار سازماندهی جدید، توپخانه به تدریج به كار گرفته شد و پس از عملیات فتحالمبین عملاً توپخانه سپاه شكل گرفت. همچنین سپاه با جذب و به كارگیری نیروهای مردمی، توانست 15 گردان نیرو سازماندهی كرده و وارد عمل نماید. این اقدام به منزله افزایش توان سازماندهی سپاه به میزان ده برابر بود.13
اولین نتیجه كلی و برجسته عملیات ثامنالائمه عبارت بود از "درهم شكستن استراتژی دشمن در نقطه اصلی آن"؛14 بدین معنا كه دشمن پس از ناكامی اولیه در آغاز جنگ با هدف برخورداری از برگ برنده برای مذاكرات صلح، تلاش اصلی خود را روی اشغال خرمشهر و آبادان متمركز كرد. تداوم مقاومت در خرمشهر به حفظ آبادان منجر شد. در عین حال دشمن در فرصتهای متعدد درصدد اشغال آبادان برآمد ولی موفق به این كار نشد. بنابراین در منطقهای كه دشمن بر اساس استراتژی خود برای اشغال آبادان تلاش میكرد، شكستن محاصره آبادان به معنای عقیم گذاشتن برنامههای دشمن بود. نتیجه دوم"كسب اعتماد به نفس برای برداشتن گامهای بلندتر" بود. در واقع پیروزی در عملیات ثامنالائمه نیروهای انقلابی را برای ادامه جنگ مطمئن كرد و وضعیت روانی مناسبی در جامعه به وجود آمد و امید و اعتماد برای كسب پیروزی حاصل شد. در نتیجه، این تحول موقعیت و زمینة لازم را برای طرحریزی "استراتژی آزادسازی مناطق اشغالی"15 براساس ساختار و تركیب جدید نیروها و استراتژی و تاكتیكهای جدید فراهم كرد.* یكی از كارشناسان نظامی خارجی بر این مسئله تأكید كرد كه «این پیروزی این حقیقت را آشكار ساخت كه برتری در قدرت زرهی و هوایی میتواند بیمعنا باشد»16 این كارشناس همچنین با اعتراف درباره ماهیت ناشناخته تاكتیكهای جدید و نحوه كسب پیروزی نظامی ایران مینویسد:
«هنوز مشخص نشدهاست كه ایرانیان چگونه به این پیروزی دست یافتند!»17
پیروزیهای حاصله در صحنه سیاسی كشور با انتخاب آیتالله خامنهای به ریاستجمهوری و گذر از مرحله بحران و بیثباتی، همراه با پیروزی در عملیات ثامنالائمه، به دو اقدام اساسی انجامید؛ نخست اینكه سپاه سازمان رزم جدید خود را توسعه داد و دیگر اینكه به موازت گسترش سازمان رزم، اقدامات جدی و اساسی را برای طرحریزی یك سلسله عملیات با هدف آزادسازی كلیه مناطق اشغالی آغاز كرد.18**
سال دوم جنگ را برای سپاه در مقایسه با سال اول ـ كه سال"تولد در مقاومت" بود ـ در واقع باید سال "رشد و تثبیت" نامگذاری كرد.19 در این سال تدریجاً به ضرورت تشكیل تیپ توجه گردید و سپاه با سازمان تیپ وارد عملیات طریقالقدس شد.
در این مرحله مجموعاً 12 عملیات شامل كربلای1 تا 12 طرحریزی شد.* اهداف استراتژی جدید با تركیب و هماهنگی سپاه و ارتش عبارت بود از:
1ـ انهدام نیرو و امكانات دشمن به منظور تقلیل توان نظامی عراق.
2ـ آزادسازی نیروهای خودی كه در خطوط پدافندی استقرار داشتند.
3ـ كسب آمادگی برای حمله تعیینكننده و نهایی به دشمن.
در چارچوب استراتژی جدید و با تركیب و هماهنگی نیروها و سازماندهی سپاه در شكل تیپ، عملیات طریقالقدس با هدف قطع ارتباط دشمن از شمال به جنوب با تصرف و تأمین تنگه چزابه و همچنین آزادسازی شهر بستان و 70 روستای دیگر آن، در هشتم آذر 1360 آغاز شد. غافلگیری دشمن نسبت به تاكتیك ویژه عملیات (عبور از زمینهای رملی)، زمینههای انهدام دشمن و كسب پیروزی را فراهم كرد.**
برجستهترین ویژگی عملیات طریقالقدس "نقش بسیار مهم نیروهای مردمی"20 بود و در واقع برای نخستین بار نیروهای مردمی در سطح گستردهای سازماندهی و بهكارگرفتهشدند21 و مسلماً همین حضور مردمی اجرای تاكتیك عبور از منطقه رملی را میسّر كرد؛ زیرا بدون خلاقیت و ابتكار عمل و شجاعت نیروهای مردمی و انقلابی اجرای این تاكتیك عملی نبود.
همچنین پیروزی ایران در این عملیات همچون وارد شدن ضربهای قاطع و اساسی بر دشمن بود، چنانكه بر اثر این ضربه، دشمن تعادل خود را از دست داد و هرچه تلاش كرد نتوانست این تعادل را بازیابد.22
برخی از تحلیلگران نظامی كه روند تحولات جنگ را پیگیری میكردند با مشاهده ابعاد و نتایج عملیات طریقالقدس، به بازیابی قدرت برنامهریزی عملیات و مهارتهای فرماندهی و كنترل نظامی ایران كه پیش از این كاملاً از بین رفته بود، توجه و تأكید كردند.23 به كارگیری اصطلاح "تاكتیكهای موج انسانی"24 برای توضیح تاكتیك جدید ایران و حضور گسترده نیروهای مردمی، پس از این عملیات در رسانههای غربی رواج و گسترش یافت، طوری كه یكی از فرماندهان نظامی ارتش امریكا با توجه به تغییر استراتژی و تاكتیكهای ایران نوشت:
«در این عملیات كه ایرانیها آن را عملیات طریقالقدس نامگذاری كردند یك تغییر استراتژیكی عمده به چشم میخورد. ایرانیها به استراتژی استفاده از نیروهای پیاده و سرمایهگذاری روی احساسات آنها، جهت غلبه بر كمبود تجهیزات نظامی روی آوردهاند.»25
عراقیها كه پیش از این، پیروزی ایران در عملیات ثامنالائمه را با اكراه و تأخیر پذیرفته و اعلام كرده بودند، چنین تصور میكردند كه شكست ارتش عراق به دلیل مواضع نامناسب نیروهایشان در شرق رودخانه كارون بودهاست، به همین دلیل احتمال تكرار پیروزی ایران در یك منطقه دیگر را بعید میپنداشتند. مهمتر آنكه اجرای پی در پی عملیاتهای پیروز، اصلیترین منشأ نگرانی عراقیها بود، لذا با تهاجم ارتش عراق به تنگة چزابه از تاریخ 17/11/1360 به مدت 13 روز، عراقیها امیدوار بودند ضمن نمایش قدرت نظامی خود و جبران تأثیرات روحی و روانی ناشی از شكست در دو عملیات پیشین، از اجرای عملیات بعدی ایران ممانعت یا در آن "تأخیر" ایجاد كنند .
درك و تشخیص فرماندهی سپاه از ماهیت تحركات نظامی عراق در تنگه چزابه، سبب گردید بلافاصله كلیه تلاشهای ایران در منطقه عمومی غرب رودخانه كرخه با هدف اجرای عملیات فتحالمبین، متمركز شود.26 آزادسازی منطقه غرب رودخانه كرخه میتوانست ضمن انهدام نیروهای دشمن، شهرهای شوش، اندیمشك، دزفول و پایگاه چهارم شكاری را از بُرد آتش توپخانه دشمن خارج سازد. علاوه بر این با موفقیت در این عملیات، مناطق و تأسیسات مهم منطقه شامل سایت و رادار، جاده اندیمشك ـ اهواز و چاههای نفتی ابوغریب از بُرد توپخانه و یا اشغال نیروهای دشمن خارج میشد.
متعاقب تلاشهایی كه در زمینه طرحریزی، مهندسی و پشتیبانی انجام گرفت، سرانجام در تاریخ 2/1/1361، عملیات فتحالمبین آغاز شد و طی یك هفته كلیه مواضع دشمن منهدم و منطقه بهطور كامل پاكسازی شد. اسارت 17000 تن از نیروهای دشمن نشاندهنده میزان موفقیت عملیات و مهمتر از آن، فروپاشی اردوگاه دشمن بود. در این عملیات غنائم بسیاری از جمله 165 قبضه توپ و 320 دستگاه تانك و نفربر دشمن به دست رزمندگان افتاد و مقدار زیادی از تجهیزات عراقیها نیز منهدم گردید.
عملیات فتحالمبین به لحاظ وسعت، میزان نیروهای شركتكننده و سرعت عمل نیروها در تأمین اهداف و نتایج و دستاوردها بسیار برجسته و چشمگیر بود. برخی از كارشناسان از این عملیات به عنوان پیچیدهترین تلاش ایران در جنگ تا آن زمان27 كه "خفتبارترین شكست را از آغاز جنگ تاكنون نصیب عراق كرده است"28 یاد كردند .
مهمترین ویژگی و نتیجه كلی عملیات در دو زمینه قابل مشاهدهاست، نخست اینكه عملیات فتحالمبین نمایش جنگ فراگیر مردمی بود.29 بدین معنا كه در سازمان رزم سپاه با تشكیل تیپ و قرارگاه تحول جدی ایجاد شد.30 همین مسئله علاوه بر فراهم نمودن زمینة افزایش جذب و به كارگیری نیروهای مردمی و برتری قوای ایران بر عراق، امكان فرماندهی و كنترل و هدایت را به نحوی مناسب فراهم ساخت.
تحمیل وضعیت جدید به دشمن، دومین نتیجه مهم در این عملیات بود. تاكتیك ویژه عملیات فتحالمبین در طرحمانور عملیات با توجه به زمین منطقه و آرایش دشمن، در نظر گرفتهشد. آرایش قوای دشمن بر "تنگه رقابیه"، "تپههای عینخوش"، و "ارتفاع برغازه" متكی بود و نزدیكی به این نقاط میتوانست تمام جبهه دشمن را متزلزل كند. به همین دلیل با پیشروی نیروها در محور قرارگاه قدس و تصرف عینخوش، تعادل دشمن بههم خورد و با پیشروی در محور قرارگاه فتح و تصرف تنگه رقابیه تیرخلاص به دشمن شلیك شد. در نتیجه، با پیروزی در عملیات فتحالمبین، ذهنیت و باورهای دشمن از تواناییهایش، درهم شكسته شد.31 اگر تا پیش از این دشمن تصور میكرد با تكیه بر نیروهایش قادر به حفظ مواضع اشغالی خواهد بود، با شكست در عملیات فتحالمبین، این باور درهم شكست و اندیشه عقبنشینی از همین زمان در ذهن دشمن شكلگرفت.
گسترش پیروزیهای ایران و تزلزل در وضعیت نظامی دشمن، حامیان منطقهای و جهانی عراق را مضطرب و نگران كرد. برخی از سران كشورهای عربی فشارهای بسیاری به امریكا وارد كردند تا به حمایت از عراق اقدام نماید. یكی از مقامات وزارت دفاع امریكا طی سخنانی صریحاً اظهار كرد: «كمك به عراق، برای واشنگتن در جهان عرب منافع زیادی به همراه خواهد داشت.»32 رادیو اسرائیل به منظور پافشاری بر ضرورت تغییر موضع امریكا برای جانبداری از عراق، بهبود موقعیت ایران برای "صدور انقلاب" را تأكید كرد.33
در پی تحولات جدید، دولت امریكا با اعزام واینبرگر وزیر دفاع خود به منطقه و مذاكره با سران كشورهای عرب، تصمیم به افزایش فروش تسلیحات به كشورهای منطقه گرفت. امریكاییها كه تا پیش از این بهطور سنّتی تهدید شوروی را خطر اصلی برای منافع خود ارزیابی میكردند، ایران را به عنوان یك تهدید منطقهای جایگزین آن كردند. این تغییر فراتر از تأثیرات كوتاه مدت آن، به عنوان یك استراتژی جدید، آثار و نتایج بلندمدتی را بر جای نهاد كه پس از فتح خرمشهر به صورت تدریجی نمایان شد.
طرحریزی و اجرای عملیات بیتالمقدس در فضایی كاملاً متفاوت با عملیاتهای پیشین انجامگرفت. نخست آنكه دشمن درباره منطقه عملیات هوشیار بود زیرا تنها منطقهای كه در جنوب همچنان در اشغال دشمن قرار داشت، منطقه غرب رودخانه كارون بود و طبیعی به نظر میرسید كه قوای نظامی ایران این منطقه را برای عملیات انتخاب كنند. بنابراین امكان غافلگیری دشمن درباره مكان عملیات وجود نداشت.
عملیات بیتالمقدس* در موقعیتی كاملاً حساس طرحریزی شد.** تدبیر فرماندهان سپاه این بود كه تلاش اصلی عملیات باید در عبور از رودخانه كارون و تصرف سرپلی بزرگ متمركز شود. حال آنكه فرماندهان ارتش بر اساس تفكر كلاسیك، همانند عملیات قبلی (هویزه در 15/10/59) در این منطقه، بر این نظر بودند كه تلاش اصلی باید با اتكا به جاده اهواز ـ خرمشهر انجام شود.34 متعاقب بحثها و بررسیهای طولانی، سرانجام بر اساس نظر سپاه عملیات در ساعت 3 بامداد دهم اردیبهشت 1361 آغاز و در چهار مرحله اجرا شد و به پیروزی رسید. در این عملیات 19000 تن از نیروهای دشمن به اسارت قوای ایران درآمدند.35
فتح خرمشهر صرفنظر از بازتاب و نتایج سیاسی آن، از بعد نظامی بسیار حائز اهمیت بود. عوامل مؤثر در پیروزی ایران علاوه بر استراتژی برتر، اجرای تاكتیك ویژة عملیات عبور از رودخانه كارون و افزایش توان رزمی سپاه بود. در این عملیات سپاه 100 تا 120 گردان نیرو در قالب تیپ (ولی با استعداد لشكر) وارد عملیات كرد كه در مقایسه با عملیات ثامنالائمه، تنها در فاصلة 9 ماه، توان رزمی سپاه نزدیك به 10 برابر رشد و افزایش را نشان میدهد. در واقع گرچه سپاه به عنوان یك نهاد انقلابی بهتناسب ضرورتهای انقلاب متولد شد ولی "در خوزستان و در لابلای حوادث جنگ تحمیلی به رشد و بالندگی رسید"36 و موقعیت آن تثبیت شد.37
خرمشهر در روند تحولات جنگ تحمیلی به عنوان نماد و مظهر "مقاومت سرسختانه ایران و پیروزی بر عراق" بهشمار میرفت.38 به همین دلیل عملیات بیتالمقدس و نتایج آن میتوانست سرنوشت جنگ و موقعیت سیاسی رژیم عراق را مشخص نماید. مواضع و استحكامات عراق در خرمشهر و آمادگی برای مقابله با تهاجم رزمندگان اسلام، این امیدواری را برای حامیان جهانی و منطقهای عراق به وجود آوردهبود كه عراق با حفظ خرمشهر و با ایجاد تأخیر در آزادسازی آن، ضمن فرسایش توان نظامی ایران، فرصت لازم را برای آمادگی ارتش عراق جهت مقابله با وضعیت جدید فراهم خواهد ساخت.
سرعت عمل قوای نظامی ایران با اتكا به تاكتیك ویژة عملیات عبور از رودخانه كارون و سقوط مواضع عراق و آزادسازی زودهنگام خرمشهر، نه تنها تمامی امیدهای حامیان عراق را بر باد داد، بلكه دامنه نگرانی و اضطراب آنها را درباره سرنوشت سیاسی رژیم صدام و آینده منطقه گسترش داد. روزنامه آلمانی دویچه سایتونگ طی تحلیلی در این باره نوشت:
«خطر پیروزی ایران و در نتیجه درهم ریختن عراق، نظامهای حاكم منطقه را پس از سقوط رژیم بعثی بغداد، تهدید میكند و احتمال مداخله ابرقدرتها را نیز بهدنبال دارد.»39
از نظر نظامی اجرای چهار عملیات پیروز طی 8 ماه نشاندهنده تجدید قوای نظامی ایران بود. متقابلاً ناتوانی عراق برای دفاع از مواضع و استحكامات خود، به منزله از میان رفتن توان نظامی این كشور و در نتیجه سقوط احتمالی رژیم عراق ارزیابی میشد.
از بُعد سیاسی، در واقع عراق با از دست دادن خرمشهر تكیهگاهش را برای مذاكره از دست داد.40 به عبارت دیگر، خرمشهر برای عراق "برگ برندهای"41محسوب میشد كه با آزادسازی آن به دست رزمندگان اسلام و "عقبنشینی تحقیرآمیز"42 و مفتضحانه ارتش دشمن، رژیم عراق به نقطه پایان نزدیك میشد.
روزنامه لوموند با توجه به روند تحولات جنگ كه به بنبست رسیده بود و بیثباتی داخل كشور با فرار بنیصدر به پاریس، موقعیت جدید ایران و این پیروزیها را از زاویه دیگری بررسی كرد و نوشت:
«جنگ به رژیم ایران اجازه داد كه ضمن برقراری مجدد اتحاد مقدس، به پاسداران، بازوی نیرومند انقلاب اسلامی و عمدهترین نیروهای نظامی كشور، اهمیت خاصی داده شود و جناحهای مختلف "لیبرال" و "چپی" تصفیه شوند و این خود نشانة یكی از عمدهترین پیروزیهای جمهوریاسلامی ایران در مقابل رژیم بعثی بغداد بود.»43
در واقع تثبیت اوضاع داخلی و مهار بحران و بیثباتی سیاسی، منشأ دستیابی به پیروزی نظامی بود و متقابلاً این پیروزیها روند تثبیت اوضاع داخلی را تسریع كرد. كمیته روابط خارجی سنای امریكا نیز طی گزارشی پیروزیهای ایران را نتیجة تجدید قوای نیروهای مسلح ایران، نیروی انسانی بیشتر ایران و هماهنگی بهتر بین ارتش منظم و پاسداران انقلابی ارزیابی میكند.44
پیدایش وضعیت جدید در صحنه سیاسی ـ نظامی جنگ و تحولات احتمالی در منطقه، امریكا را به شدت نگران كرد. با فتح خرمشهر در واقع امریكا دچار همان مخاطراتی شد كه با پیروزی انقلاب اسلامی و سقوط شاه با آن روبهرو گردید، با این تفاوت كه با بیثباتی داخل ایران و شروع جنگ، امریكا امیدوار بود انقلاب در درون كشور مضمحل یا تعدیل شود، ولی پیروزیهای پیدرپی ایران و سرانجام فتح خرمشهر و احتمال سقوط رژیم عراق، دامنه نگرانی امریكا را در سطح منطقه گسترش داد. زیرا این تحول اساسی و چشمگیر به منزله تهدید منافع امریكا در منطقه ارزیابی شد.45 به همین دلیل واینبرگر وزیر دفاع وقت امریكا اعلام كرد پیروزیهای ایران به نفع امریكا نخواهد بود.46
هیگ وزیرخارجه وقت امریكا نیز اعلام كرد كه امریكا در برابر هرگونه تغییر اساسی در منطقة خلیجفارس كه ناشی از جنگ ایران و عراق باشد، بیتفاوت نخواهد بود.47 كیسینجر وزیرخارجه اسبق امریكا طی تحلیلی چالشهای موجود در منطقه را به چهار دسته تقسیم كرد: «رادیكالیسم شیعه، نهادگرایی اسلامی، انقلاب ایران و امپریالیسم شوروی.»48 وی در عین حال به ضرورت "توازن قوا در منطقه" تأكید كرد.
بازنگری استراتژی منطقهای امریكا در خلیجفارس كه با آشكارشدن برتری نظامی ایران بر عراق پس از عملیات فتحالمبین آغاز شدهبود، امریكا را ناچار به اتخاذ سه ابتكار دیپلماتیك كرد. هیگ وزیرخارجه امریكا در این باره گفت:
«اگر بخواهیم به یك نظم مسالمتآمیز بینالمللی امیدی داشته باشیم، باید وقایع خاورمیانه را شكل دهیم و اكنون لحظه ورود امریكا به منطقه است. امریكا برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق، فعال كردن مذاكرات خودمختاری فلسطین و رفع تهدید از آغاز جنگ اقدام خواهد كرد. این ابتكارها به یكدیگر مربوط و با كشورهای دیگر نیز هماهنگ خواهد بود.»49
وی همچنین یادآور شد:
«بیم آن میرود كه درگیری ایران و عراق به كشورهای همسایه گسترش پیدا كرده موجب تغییرات گسترده و غیرقابل پیشبینی در توازن نیروهای منطقه بشود.»50
بدین ترتیب امریكاییها به دلیل نگرانی از سقوط رژیم عراق كه حاصل اخطار آژانسهای متعدد جاسوسی این كشور بود، كمكهای حیاتی به بغداد را آغاز كردند.51 امریكا برای رفع محدودیتهای موجود* نام عراق را از لیست كشورهای به اصطلاح تروریست خارج كرد و محدودیت فروش تسلیحات به عراق لغو شد و برای برقراری روابط دیپلماتیك میان دو كشور توافقاتی به عمل آمد. مصر و كشورهای شورای همكاری** برای كمك به عراق ترغیب و تشویق شدند. كمكهای اطلاعاتی و حمایتهای سیاسی و تبلیغاتی امریكا از عراق به نحو چشمگیری افزایش یافت.* مشاور كمیته روابط خارجی سنای امریكا در توضیح فروش تسلیحات امریكا به عراق در همان زمان گفت:
«این عمل امریكا به منظور تنبیه ایران و بازكردن راهی برای خروج عراق از بنبست موجود میباشد و ایران در جنگ با عراق از برتری محسوسی برخوردار است و این واقعة ناخوشایندی برای امریكاست.»52
امریكاییها به منظور فراهمسازی زمینههای حمایت سیاسی و تبلیغاتی از عراق، این كشور را متقاعد كردند آمادگی خود را برای عقبنشینی از خاك ایران اعلام نماید. رژیم بعثی و صدام كه پیش از این به لحاظ سیاسی و نظامی در موقعیت برتری قرار داشتند و از تجزیه ایران سخن میگفتند با پیدایش وضعیت جدید در جنگ و اوضاع جنوب، آمادگی خود را برای برقراری آتشبس اعلام كردند.53
در اجلاس چهار روزة كنگرة حزب بعث عراق، صدام با پذیرش مسئولیت شكست استعفا داد** ولی مجدداً به اتفاق آرا به مقام دبیركل حزب بعث انتخاب شد.54
صدام در موقعیت جدید تغییرات نسبتاً گستردهای را به وجود آورد؛ بدین شكل كه اعضای شورای فرماندهی انقلاب را از 17 تن به 10 تن كاهش داد و در كابینه عراق 8 تن از وزیران (از جمله وزیر نفت) سمتهای خود را از دست دادند و 10 وزیر جدید وارد كابینه عراق شدند.55 بسیاری از تحلیلگران تحولات داخلی عراق را نتیجه شكستهای اخیر56 این كشور و با هدف از میان بردن "هرگونه انتقاد در سطح بالا"57 و فراهمسازی تحكیم موقعیت صدام58 ارزیابی كردند.
امریكاییها برای مهار نتایج ناشی از پیروزیهای ایران علاوه بر اقدامات مذكور، سعی داشتند به هر نحو ممكن از ارائه امتیاز به ایران جلوگیری كنند تا جمهوریاسلامی به عنوان یك قدرت منطقهای ظاهر نشود. در جهت این سیاست، سازمان ملل نیز با وجود برتری جمهوریاسلامی، شرایط ایران مبنی بر محكومیت متجاوز و پرداخت غرامت به ایران را نپذیرفت و همچنان بر تقدم آتشبس به هر اقدام دیگری تأكید كرد. ایران در وضعیت جدید و با توجه به موقعیت برتر سیاسی و نظامی سه راهحل فراروی خود داشت:
1ـ آغاز مذاكره سیاسی با رژیم عراق و قدرتهای حامی وی كه لازمه آن دادن امتیاز به ایران بود ولی سازمان ملل و قدرتهای حاكم بر شورای امنیت، این اقدام را به منزله بهرسمیتشناختن قدرت انقلاب ایران در منطقه خلیجفارس میدانستند، لذا با بیتوجهی به درخواستهای برحق ایران، عملاً درهای مذاكره را مسدود كردند زیرا تمام رژیمهای ذینفع در جنگ بر"ندادن امتیاز به ایران" به منظور جلوگیری از برتری این كشور، توافق داشتند.
2ـ ترك مخاصمه بدون اتمام جنگ راهحل دیگری بود كه فراروی ایران قرار داشت. در این صورت قوای نظامی ایران میبایست در حالت نه جنگ و نه صلح در مرزها مستقر باشند و این امر جز فرسایش قوای سیاسی و نظامی ایران نتیجهای نداشت. روزنامه گاردین دربارة این راهحل نوشت:
«توقف ایران در داخل خاك خود به گفته تحلیلگران نمیتواند ضامن آن باشد كه صدام حسین به دادن امتیاز بیشتری تن در دهد. ضمن اینكه نباید این احتمال را از نظر دور داشت كه نیروهای عراقی پس از گذراندن یك دوره استراحت و بازسازی به تهاجم مجدد اقدام نكنند.»59
3ـ صلح شرافتمندانه و تضمینشده تنها راه حلی بود كه در برابر ایران قرار داشت.60 "شرافتمندانه" به این معنا كه حقوق ایران تأمین میشد و"تضمینشده" به معنای جلوگیری از جنگ مجدد بود. این راهحل با توجه به سیاست قدرتها در جلوگیری از ارائه هرگونه امتیاز به ایران، سرآغاز دوره جدیدی از جنگ بود61 كه به تصمیمگیری نیاز داشت. لذا جلسه شورایعالی دفاع در حضور امامخمینی برگزار شد و سرانجام مسئولان سیاسی و نظامی كشور راهحل سوم را هر چند با تأخیر برگزیدند.
از بُعد سیاسی در حالی كه جمهوریاسلامی در موقعیت برتر قرار داشت و از ارائه هرگونه امتیاز مناسب به ایران از جمله محكوم كردن متجاوز خودداری میشد، آیا ایران راهحل دیگری جز آنچه برگزید، میتوانست انتخاب كند؟ از نظر نظامی نیز نظامیان به عنوان متولیان اصلی صحنه جنگ بر این اعتقاد بودند كه به لحاظ نظامی امكان پدافند با توقف روی خط مرزی وجود ندارد زیرا در اغلب نقاط خط مرزی هیچگونه مانع طبیعی وجود نداشت. ضمن اینكه ایجاد استحكامات نیز یك سال به طول میانجامید و طی این مدت احتمال تجدید قوای دشمن و حمله مجدد وجود داشت. مهمتر از همه اینكه با تكیه بر اصل "تعقیب دشمن"، هرگونه توقف پس از فتح خرمشهر یك حركت غیراصولی بود. امامخمینی پس از تردید ]مخالفت[ اولیه درباره تداوم جنگ در خاك عراق،* با استماع دلایل نظامیان، به ادامة جنگ متقاعد شدند و حمایتهای لازم را به عمل آوردند.**
موقعیت برتر نظامی ایران و پیروزیهای پیدرپی، در ایجاد اعتماد لازم برای پیروزی بر عراق و تصمیمگیری برای تداوم جنگ در داخل خاك عراق تأثیر اساسی داشت. ورود به داخل خاك عراق از نظر نظامی نیز اجتنابناپذیر بود و با هدف تأمین ساحل شرقی رودخانه اروند انجام گرفت.62 این اقدام حاصل نگرانی و در عین حال بیاعتمادی به سیاستهای امریكا و مجامع بینالمللی بود. تنها راهحل این بود كه قوای نظامی ایران با تكیه بر عوارض طبیعی و تهدید شهر بصره و در تیررس قراردادن منطقه عظیم نفتی رمیله و صفوان، عراق را وادار به تأمین خواستههای ایران كنند.63 بدینترتیب در مرحله جدید جنگ، عملیات رمضان در چارچوب تجربیات و تاكتیكهای پیشین طرحریزی و در تاریخ 23 تیر 1361 به اجرا گذاشته شد. در این مرحله تغییرات بسیاری در زمین منطقه و نحوه آرایش دشمن به وجود آمده بود. متقابلاً عدم آمادگی نیروهای خودی برای مواجهه با وضعیت جدید، سبب گردید نیروها با وجود موفقیت در شكستن مواضع و استحكامات دشمن، سرانجام به مواضع خود مراجعت نمایند.64
نتیجه عملیات رمضان نشانداد كه هیچگونه آمادگی لازم در داخل عراق برای برپایی یك نهضت انقلابی به حمایت از انقلاب اسلامی ایران و مبارزه با رژیم بعثی عراق وجود ندارد65 و از نظر نظامی نیز وضعیت جدیدی فراروی ایران قرار دارد كه دورنمای آن روشن نیست.
سال دوم جنگ در وضعیتی پایان یافت كه بیشتر مناطق اشغالی از لوث وجود متجاوزان پاك شدهبود و ایران به منظور تأمین "صلح شرافتمندانه و تضمین شده" عملیات رمضان را طرحریزی و اجرا كرد. مهمترین سؤالی كه در این مرحله وجود داشت این بود كه:
«چه علل یا عواملی مانع از تبدیل پیروزی ایران در خرمشهر به یك پیروزی استراتژیك برای پایان بخشیدن به جنگ شد؟»
مناطق آزادشده و تحت اشغال دشمن در پایان سال دوم جنگ (شهریور61)
راهنمای عملیات سال دوم جنگ (شهریور60 - شهریور61)

* آموزه: واژه دكترین (آموزه) از اصطلاح لاتین دكترینا و دكتر به معنای تعلیم و تعلم و علم گرفته شده است. در استعمال رایج، دكترین (آموزه) به معنای چیزی كه آموخته شده و تعلیم میشود به كار میرود و اغلب بهطور اخص چیزی كه تحت عنوان اصول، عقیده، قاعده، نظریه، اصل قانونی و یا بیان رسمی سیاست ملی تعلیم شده را نیز دربر میگیرد.
(فئوفلت و گووالنیك 1988، كتاب تئوری عملیات و جنگ، ترجمة معاونت
تحقیق و پژوهش دانشكده فرماندهی و ستاد، چاپ اول 1375، ص 33)
* سردار محسن رضایی در این زمینه میگوید: «در گلف (پایگاه منتظران شهادت) جلسه داشتیم. شهید باقری، آقارحیم و رشید بودند. به آنها گفتم برای عملیات بعدی طرحی بدهید كه حجم به كارگیری نیروها دو برابر عملیات ثامنالائمه باشد و عملیات بعدی هم دو برابر و . . . چون مشكل نیرو وجود داشت گفتم تأمین نیرو بر عهده من، در این مرحله 14 عملیات طرحریزی شد كه اولین آن عملیات طریقالقدس بود.»
(دانشكده فرماندهی و ستاد سپاه پاسداران، دوره عالی جنگ، 27/2/1375)
** سردار رضایی در توضیح این مطلب میگوید: «ما بچههای سپاه را كاملاً جدا كردیم و گفتیم شما یك تیمی بشوید طراحی عملیات بكنید و برادران ارتش هم یك تیم درست كنند. به صورت جداگانه طراحی عملیات كنید ولی بعد در جلسه مشتركی نظرتان را بگویید، آنها هم نظرشان را بگویند. علت این تفكیك این بود كه میخواستیم به سپاه شكل بدهیم، یك سازمان درست بكنیم . . . گفتیم سپاه با هویت سپاه باید طرحریزی كند . . . »
(دانشكده فرماندهی و ستاد سپاهپاسداران، دوره عالی جنگ، 12/7/1375)
* در سال 1365 پس از فتح فاو و بعد از عملیاتهای عراق موسوم به استراتژی دفاع متحرك، سلسله عملیاتهای جدیدی تحت عنوان كربلای1 در مهران، كربلای2 در حاجعمران، كربلای3 در خلیجفارس و . . . انجام گرفت كه تنها در به كارگیری كلمه "كربلا" اشتراك داشت.
** ویژگی عملیات طریقالقدس اجرای همین تاكتیك بود كه با پیشنهاد سپاه و با تلاش نیروهای سپاه اجرا شد. موفقیت عملیات در سایر محورها اساساً متكی به پیروزی در این محور بود كه حاصل شد.
* تشدید تهاجمات اسرائیل به جنوب لبنان و مناسبات بحرانی اعراب و اسرائیل سبب گردید نام عملیات با الهام از این اوضاع "بیتالمقدس" انتخاب شود.
** احتمال فروپاشی نظام حاكم بر عراق بر اثر تداوم پیروزیهای نظامی ایران، مهمترین دغدغه و نگرانی حامیان جهانی و منطقهای عراق بود، ضمن اینكه رژیم اشغالگر قدس نیز برای حمله به جنوب لبنان در آمادگی به سر میبرد.
* الكساندر هیگ وزیر امورخارجه وقت امریكا پیش از این در مارس 1981 (اسفند 1360) در كنگره امریكا گفت كه عراق تمایل به شوروی را تا حدی تغییر داده است. چند هفته بعد منع فروش پنج بوئینگ 747 به عراق از میان برداشتهشد. (نشریه مسلم میدیا - چاپ لندن - ژانویه 1985)
** شفیق ناظمالغبراء استاد دانشگاه كویت، طی سخنانی در تهران اعلام كرد: «كویت در ابتدای جنگ بیطرف بود. اما پس از فتح خرمشهر توسط نیروهای ایران، عربها بر خود لرزیدند و بیصبرانه به حمایت از صدامحسین برخاستند.» (سمینار بحران و توسعه همكاری كشورهای منطقه، دی1375)
* نك. به: كتاب سوداگری مرگ، نوشتة كنتآرتیمرمن.
** استعفای صدام در منابع رسمی عراق منتشر نشد و تنها پس از تصفیهای كه مجدداً انجام گرفت، این خبر منعكس گردید.
* برای اطلاع از مشروح چگونگی تصمیمگیری برای ادامة جنگ پس از آزادی خرمشهر و نظریات مختلف در این باره، فصل سوم كتاب علل تداوم جنگ از انتشارات مركز مطالعات و تحقیقات جنگ را مطالعه نمایید.
** این توضیحات بر اساس دست نوشته سردار غلامعلی رشید بر متن دستنویس همین كتاب تنظیم شده است.