مروری تفصیلی بر جنگ در سال پنجم؛ گسترش جنگ (شهریور 1363 تا شهریور 1364)

عراق پنجمین سال جنگ را در وضعیتی آغاز كرد كه پیش از آن سالانه نیمی از تولید ناخالص داخلی خود را، یعنی حدود 14 میلیارد دلار، صرف خرید جنگ‌افزار كرده‌بود.1 در همین سال نیز 60 درصد از كل درآمد نفتی عراق به خرید جنگ‌افزار و تكنولوژی ساخت سلاح اختصاص یافت.2 اعتبارات و سلاح‌های ارسالی امریكا، شوروی، فرانسه، آلمان و انگلیس، و همچنین فروش بخشی از نفت صادراتی كویت و عربستان برای عراق، در مجموع وضعیتی را فراهم ساخت كه بنابر گزارش كمیته روابط خارجی سنای امریكا، تعادل نظامی را به سود عراق تغییر داد.3 در حالی كه بر اثر تحریم فروش سلاح به ایران، جمهوری‌اسلامی هیچ‌گونه تجهیزات مهم نظامی دریافت نكرده‌بود.4* برخی ارزیابی‌ها حاكی از آن بود كه عراق با دریافت تجهیزات جدید** از اعتماد به نفس بیشتری برخوردار شده است و به خوبی در برابر حملات مكرر ایران مقاومت می‌كند.5 در عین حال، بنابر همین ارزیابی‌ها عراق فاقد استراتژی دقیق و روشن بود و به نظر می‌رسید روحیه سربازان عراقی نیز شكننده است.6 متقابلاً مهم‌ترین ضعف عمده ایران كمبود تجهیزات و قطعات یدكی در زمینه‌های مختلف ارزیابی می‌شد.7

وضعیت نظامی ایران و عراق به نحوی آشكار بر استراتژی دو كشور سایه افكنده بود. عراق در حالی كه در اندیشه حفظ منابع انسانی محدود خود بود، تلاش می‌كرد ضمن حفظ مواضع دفاعی خود، از راه‌های بین‌المللی بر ایران فشار وارد كند تا شرایط خود را به ایران تحمیل نماید. عراق برای متقاعد ساختن جامعه بین‌الملل جهت وارد كردن فشار سیاسی و اقتصادی بر ایران، به دنبال "گسترش دامنه جنگ" بود.8 در گزارش كمیته روابط خارجی سنای امریكا در این زمینه آمده است:

«هدف اصلی ارتش عراق پایان دادن فوری به جنگ است كه این خود به معنای ایستادگی در برابر حملات زمینی ایران، دامن‌زدن به جنگ نفتكش‌ها برای كاستن از برتری اقتصادی ایران و احتمال حمله به جزیره‌خارك می‌باشد.»9

جمهوری‌اسلامی متقابلاً به دلیل محدودیت‌هایی كه در تأمین تجهیزات و تكنولوژی مورد نیاز خود داشت، همچنان متكی بر نیروی داوطلب بود. عناصر اصلی استراتژی ایران، مقاومت در برابر فشارها و تأكید بر خواسته‌های برحق* خود با ادامه تهاجم مكرر به عراق و سیاست مقابله به مثل در برابر حملات عراق به نفتكش‌ها بود. به موازات تشدید فشار به ایران و مشكلات موجود برای دستیابی به نیازمندی‌های نظامی و كسب پیروزی در صحنه جنگ، برخلاف گذشته تحركات دیپلماتیك نیز مورد توجه قرار گرفت. كمیته روابط خارجی سنای امریكا مواضع ایران را در این دوره چنین ارزیابی می‌كند:

«ایرانی‌ها معتقدند كه آنها هستند كه مورد تجاوز قرار گرفته‌اند و استحقاق مجازات متجاوز را دارند. تا همین اواخر به نظر نمی‌رسید كه هیچ كس در ایران به چیزی كمتر از یك پیروزی قاطع نظامی فكر كند، اما در چند ماهه اخیر بعضی از اعضای رهبری ایران درباره ادامه جنگ دچار تردید شده‌اند.»10

در عین حال پافشاری ایران بر تأمین اهداف خود، علی‌رغم برتری قابل توجه عراق، موجب گردید كه به این موضوع توجه شود كه«نباید احتمال یك پیشرفت غیرمنتظره از سوی ایران را نادیده گرفت.»11 برخی از ناظران سیاسی در مصاحبه با هیئت اعزامی كمیته روابط خارجی سنای امریكا به منطقه، معتقد بودند كه حمله برق‌آسای ایران قادر است این وضع را تغییر دهد.12

"گسترش دامنه جنگ" با توجه به تشدید جنگ نفتكش‌ها به وسیله عراق در سال 1363 و مقابله به مثل ایران و توانایی احتمالی جمهوری‌اسلامی برای مسدود كردن تنگه‌هرمز،13 مداخله غرب را ضروری می‌كرد و این مسئله به منزله ایجاد فرصت‌های جدید برای شوروی در ایران و منطقه ارزیابی می‌شد.14 به همین دلیل امریكایی‌ها بر تلاش‌های دیپلماتیك برای پایان بخشیدن به جنگ تأكید داشتند.15*

"پیروزی ایران" به دلیل پیدایش فرصت‌های جدید برای صدور انقلاب، موجب نگرانی شدید امریكا و غرب بود. در واقع ظرفیت انقلابی ایران برای تحمل فشارها و ایجاد فرصت‌های استثنایی و بهره‌برداری از آن، نقطه ثقل پیش‌بینی تغییر احتمالی اوضاع در جنگ ارزیابی می‌شد. برای همین علی‌رغم تقویت و حمایت همه‌جانبه از عراق، همچنان پیروزی ایران محتمل و با نگرانی دنبال می‌شد.

در 25 مهر 1363 عملیات میمك(عاشورا) روی ارتفاعات میمك با هدف آزادسازی قسمتی از اراضی اشغالی انجام شد.16 این عملیات صرف نظر از نتایج آن، نشان‌دهنده استقامت ایران در برابر فشارهای عراق، با وجود حملات این كشور به جزیره خارك بود. عراق در این عملیات همانند عملیات خیبر، با تعداد معتنابهی گلوله‌های حاوی گازهای شیمیایی منطقه را گلوله‌باران كرد.17

با فرارسیدن فصل زمستان و احتمال اجرای عملیات جمهوری‌اسلامی ـ كه در منطقه جنوب در موقعیت مناسب فصلی انجام می‌گرفت ـ زمزمه‌های تازه‌ای مبنی بر احتمال گسترش حملات عراق به نفتكش‌ها و حمله به شهرها و اماكن غیرنظامی آغاز‌شد. وزیر اطلاعات عراق طی مصاحبه‌هایی در آبان 1363 رسماً اعلام كرد عراق اماكن غیرنظامی* را هدف حمله قرار خواهد داد.18 یك افسر عالی‌رتبه عراق نیز اعلام كرد عراق سلاح‌های جدید دریافت كرده‌است تا به اهداف مورد نظر در عمق خاك ایران حمله كند.19

این تهدیدات كه بعدها تحقق یافت در عین حال كه به منزله تشدید فشار به ایران و در نتیجه گسترش دامنه جنگ بود، نشان‌دهنده ناكامی استراتژی عراق در مراحل پیشین نیز بود.

بنابراین اگر قصد عراق از ایجاد زیرساخت تولید گازهای شیمیایی مقابله با حضور گسترده نیروهای داوطلب بود و حمله به نفتكش‌ها برای "محروم كردن ایران از درآمد ارزی" انجام می‌گرفت، "حمله به اماكن غیرنظامی" با موشك‌های دور برد و افزایش حملات هوایی با هدف "فشار روانی ـ اجتماعی" مستقیم روی مردم و غیرمستقیم بر مسئولان و تصمیم‌گیرندگان برای فراهم‌سازی زمینه‌های پایان دادن به جنگ بود.** سخنان صدام در این باره تا اندازه‌ای اهداف رژیم عراق را آشكار می‌سازد:

«ما دو راه بیشتر نداریم یا مصالحه و یا اینكه برای حل مسئله جنگ باید شهرهای ایران را بزنیم.»20

متعاقب انفجار اولین راكت هواپیماهای عراقی در تهران كه كاملاً دور از انتظار بود و نگرانی‌های بسیاری را به وجود آورد، برخی تحلیل‌گران هدف عراق از این اقدام را وادار ساختن ایران برای دست زدن به یك حمله زمینی زودرس ذكر كردند.21 رادیو امریكا نیز به‌نقل از دیپلمات‌های مقیم تهران بر همین تحلیل تأكید كرد.22 لطیف جاسم وزیر وقت اطلاعات عراق هم با اشاره به برخورداری عراق از 400 جنگنده و بمب‌افكن اعلام كرد كه هدف عراق از تهاجم به مردم بی‌دفاع در شهرها، مجبور ساختن ایران به مذاكره و پایان دادن به جنگ می‌باشد.23

اقدام تلافی‌جویانه ایران در برابر عراق، طی این دوره، به شلیك 13 موشك زمین به زمین اسكاد به شهرهای كركوك و بغداد انجامید كه یگان موشكی سپاه‌پاسداران اجرای این عملیات را به عهده داشت. اولین موشك ایران ساعت 3:20 بامداد پنج‌شنبه 23/12/1363 به بانك رافدین در بغداد اصابت كرد. شگفتی ناظران از این واقعه و تكذیب عراق نشان‌دهنده اهمیت و تأیید حملات موشكی ایران به بغداد بود.* عراقی‌ها پس از وقوع چهار انفجار در بغداد، همچنان اصابت موشك به بغداد را تكذیب می‌كردند و انفجار را حاصل اقداماتی خرابكارانه24 اعلام می‌كردند. حتی سخنگوی وزارت خارجه امریكا نیز گفت: چنین برداشت می‌كنیم كه انفجار بغداد یك انفجار داخلی بوده است!25

وقوع انفجارهای پی‌درپی در بغداد و سردرگمی مقامات عراق، اوضاع را در این شهر دستخوش تغییر كرد و دیپلمات‌های غربی روزها از تردد در شهر اجتناب می‌كردند و شب‌ها نیز در هراس و نگرانی به سر می‌بردند. این حملات چند ماه ادامه یافت و در مجموع دو اقدام ایران اهداف عراق را عقیم كرد. نخست آنكه حملات موشكی ایران به بغداد و آمادگی نداشتن عراق برای رویارویی با این واقعه، وضعیت ناهنجاری را برای عراقی‌ها در شهر بغداد به وجود آورد. عراقی‌ها تصور نمی‌كردند ایران از توانایی لازم برای حمله موشكی به بغداد برخوردار باشد به همین دلیل كاملاً غافلگیر شدند. در ثانی، سپاه پاسداران سیستم موشكی سام2 (زمین به هوا) را به سرعت فعال كرد و به این ترتیب دفاع از تهران در برابر حملات هواپیماهای عراقی تقویت شد.

فشار روانی حاصله از این وضعیت، اوضاع را به زیان عراق به چرخش درآورد. علاوه بر این، آغاز عملیات بدر در تاریخ 20/12/1363 در منطقه هورالهویزه،26 عراق را در وضعیت دشواری قرار داد. بدین معنا كه از یك سو باید در خطوط مرزی به مقابله با تهاجم قوای نظامی ایران می‌پرداخت و از سوی دیگر مشكلات روحی ـ روانی مردم و غربی‌ها را در بغداد برطرف می‌ساخت.

انتخاب منطقه هور برای اجرای عملیات بدر صرف‌نظر از نتایج آن، با دشواری‌های زیادی همراه بود. در حد‌فاصل عملیات خیبر (اسفند 1362) تا عملیات بدر تلاش‌های بسیاری برای انتخاب منطقه عملیاتی انجام‌گرفت، لیكن هیچ‌یك به نتیجه مطلوب نرسید. در این زمینه فرمانده كل سپاه می‌گوید:

«ما در ادامه جنگ با عراق منطقه‌ای را پیدا كرده‌ایم كه دارای یك رشته نقاط ضعف و یك رشته نقاط قوت است. اگر ما برویم جایی دیگر كه نقاط ضعف برای ما بیشتر است و نقاط قوت برای دشمن بیشتر، سرنوشت جنگ به صورت دیگری خواهد‌بود. اگر نیروی زرهی داشتیم، امكانات داشتیم و آتش داشتیم، می‌توانستیم در دشت‌های عریض و عمیق مانور بكنیم.»27

در واقع محدودیت‌های موجود در زمینه امكانات زرهی، آتش و پدافند هوایی مانع از اجرای مانور در دشت‌های عریض و عمیق بود. ضمن اینكه فشار روی سپاه برای اجرای عملیات گسترده با تضمین پیروزی بیش از گذشته، افزایش یافته بود.* بنابراین انتخاب منطقه هور برای اجرای عملیات بدر اساساً به این دلیل بود كه "باید می‌جنگیدیم" و اگر متوقف می‌شدیم، كلاف سردرگم بن‌بست جنگ پیچیده‌تر می‌شد.28 ضمن اینكه از یك سال گذشته به موازات افزایش فشارها و دشواری‌های موجود برای دستیابی به پیروزی نظامی، برخی سپاه را ـ كه میدان‌دار جنگ بود ـ تشویق و ترغیب می‌كردند كه رسماً به امام اعلام كند "نمی‌توانیم بجنگیم" برادر رضایی در این زمینه می‌گوید:

«بعضاً از ما خواسته می‌شد كه اگر توانایی جنگ را نداریم، برویم به امام بگوییم كه نمی‌توانیم بجنگیم. این ایده‌آل و آرزوی كسانی بود كه احساس می‌كردند واقعاً نمی‌شود جنگید. این تفكر از كجا حاصل شده بود؟ از اینكه احساس ناتوانی در جنگ می‌شد. پس ما باید به هر قیمتی شده می‌جنگیدیم. توقف در جنگ فرو رفتن در یك منجلاب را به دنبال داشت.»29

علاوه بر این، عامل دومی كه در انتخاب هور نقش داشت، وضعیت زمین هور برای جنگ بود. در واقع با انتخاب هور معضل برابری توان نیروهای خودی و دشمن با عامل موقعیت و وضعیت زمین، تا حدودی حل می‌شد. ضمن اینكه امكان گسترش عملیات با پیشروی در هور، در غرب رودخانه دجله و شمال‌غربی بصره و تهدید این شهر وجود داشت.30

عملیات بدر در موقعیتی بسیار دشوار و با امیدواری زیاد آغاز شد** لیكن به دلیل هوشیاری و اطلاع دشمن از تاكتیك ایران برای اجرای عملیات در هور و همچنین آمادگی‌هایی كه دشمن طی یك‌سال گذشته (پس از عملیات خیبر) به دست آورده بود و مهم‌تر از همه كاستی‌های خودی در زمینه پدافند هوایی و آتش توپخانه، با وجود پیشروی شجاعانه رزمندگان در مواضع دشمن و حضور در غرب رودخانه دجله، رزمندگان سرانجام پس از یك هفته نبرد، از بخش اعظم مناطق تصرف‌شده، عقب‌نشینی كردند.

عملیات بدر، تكامل یافته عملیات خیبر بود31 لیكن به دلیل شكاف موجود بین خلاقیت و ابتكار عمل طراحان، فرماندهان و رزمندگان از یك سو و از سوی دیگر مقدورات و امكانات مورد نیاز برای تحقق آن، زحمات یك ساله آنها به نتایج مطلوب نرسید. یكی از نشریات چاپ لندن در این زمینه ‌نوشت:

«ایرانی‌ها با كارایی بسیار نیروهای خویش را به هنگام رسیدن به اراضی خشك استحكام بخشیدند، اما آنها نتوانستند مواضع خویش را حفظ كنند چون از پشتیبانی تداركاتی، تسلیحاتی و یا پوشش هوایی كافی برای مقابله با ضد‌حمله عراق برخوردار نبودند. آنها از دو سال پیش نظیر این مواضع را داشته‌اند ولی نتوانسته‌اند آنها را حفظ كنند. نبرد اخیر مقدورات و محدودیت‌های هر دو طرف را بخوبی نشان می‌دهد. عراق از جنگ‌افزارهای بسیاری برخوردار بوده و یك نیروی هوایی عظیم دارد و . . . »32

در واقع اجرای عملیات در هور و درهم‌شكستن خطوط دفاعی عراق ـ كه به حیرت عراقی‌ها منجر شد ـ یكی از مشكل‌ترین و خطرناك‌ترین عملیات رزمی33 و حاصل ابتكار عمل و خلاقیت‌قوای نظامی ایران بود زیرا بدون برخورداری از این ویژگی، عبور از خطوط دفاعی و استحكامات عراق امكان‌پذیر نبود.* اما لازمه حفظ مواضع تصرف‌شده، برخورداری از تجهیزات دفاعی مناسب بود.** كاستی‌ها و نقایص خودی در این زمینه و متقابلاً برتری قابل توجه عراق سبب می‌شد پس از اجرای پرحجم آتش توپخانه و فشار هواپیماهای عراقی همراه با به‌كارگیری گازهای شیمیایی، حفظ مواضع تصرف‌شده با دشواری مواجه گردد و نیروهای خودی به ناچار به مواضع اولیه مراجعت نمایند.* استفاده عراق از سلاح‌های شیمیایی با عملیات خیبر به صورت گسترده آغاز شد و همچنان ادامه یافت. بی‌توجهی محافل بین‌المللی درباره نقض قوانین منع استفاده از سلاح‌های شیمیایی، به دلیل تمایلات موجود برای حمایت از عراق با هدف غلبه این كشور بر ایران، وضعیت تحمل ناپذیری را به وجود آورد. در واقع تلفات ناشی از به كارگیری این سلاح‌ها و تأثیرات روانی آن، قدرت دفاعی ایران را تحت تأثیر قرار داده بود. عراق با دركی كه از این مسئله داشت در عملیات بدر بیش از گذشته از سلاح‌های شیمیایی استفاده كرد. برابر آمار موجود تنها در طول 5 روز (از 22 تا 27/12/1363) عراقی‌ها بیش از 30 بار انواع سلاح شیمیایی را استفاده كردند.34 برخی از منابع نظامی فاش ساختند كه عراقی‌ها در كارخانه‌ای در حدود 10 كیلومتری جاده سامرا ـ بغداد در حال تولید سلاح شیمیایی می‌باشند و همزمان با اوج‌گیری عملیات بدر، دستور دو برابر كردن تولیدات كارخانه را كه گازهای خردل و تابون تولید می‌كند،** صادر كرده‌اند.35

ابعاد گسترده ناشی از استفاده عراق از سلاح‌های شیمیایی، به تدریج توجه افكار عمومی را به خود معطوف كرد. سخنگوی وزارت‌خارجه امریكا رسماً اعلام كرد در بررسی مقدماتی متقاعد شده‌ایم كه عراق از سلاح‌های شیمیایی استفاده كرده است!36 دبیركل سازمان‌ملل (خاویر پرز دكوئیار) نیز پس از دیدار با نمایندگان ایران و عراق، استفاده از سلاح‌های شیمیایی را محكوم كرد.37 در وضعیت جدید سرانجام شورای امنیت طی بیانیه‌ای و با اجتناب از صدور قطعنامه، در 25 آوریل 1985 كاربرد سلاح‌های شیمیایی از سوی عراق را محكوم ساخت.38 كشورهای اروپایی نیز استفاده از این سلاح‌ها را محكوم كردند. سه روز بعد در 28 آوریل 1985 عراق طی یادداشتی به سازمان‌ملل درباره صدور بیانیه ‌اعتراض كرد و طارق‌عزیز وزیرخارجه وقت عراق در مصاحبه‌ای مطبوعاتی اعلام كرد:

«عراق برای دفاع از خاك خود هرگونه سلاحی را كه در اختیار دارد به كار خواهد گرفت!»39

برخی از تحلیل‌گران بیانیه اخیر شورای امنیت را به منزله تشویق و ترغیب ایران برای گفت‌وگو درباره مذاكرات صلح در سازمان‌ملل، ارزیابی كردند.

تداوم جنگ در سال 1364 نشان‌دهنده ناكامی استراتژی عراق برای از پا درآوردن ایران بود. صرف‌نظر از مقاومت ایران در برابر فشارهای رو به گسترش عراق و تأثیر آن بر عقیم گذاشتن اهداف این كشور، بنابر ارزیابی تحلیل‌گران نظامی، عراق علی‌رغم برتری بسیاری كه در زمینه تجهیزات نظامی به دست آورده بود، همچنان دچار ضعف و كاستی بود. در كاربرد این تجهیزات و نتیجه‌گیری از عملیات بدر، برخی از منابع غربی ناتوانی عراق در هدف‌گیری دقیق در حملات هوایی به تهران و به نفتكش‌ها را به ضعف تاكتیكی خلبانان عراقی نسبت دادند.40 آنتونی كردزمن معتقد است: «عراق فاقد تركیب هواپیما و موشك‌های زیاد با شعاع ‌عمل گسترده هوایی و قدرت حمل سلاح برای انجام حملات هوایی پر حجم علیه مردم ایران بوده‌است. ضمن اینكه عراق نتوانست حملات خود را دقیقاً بر اهداف آسیب‌پذیر اقتصادی چون نیروگاه‌ها و پالایشگاه‌های نفتی متمركز سازد.»41 وی بر این باور است كه «این ضعف و ناتوانی در رسیدن به اهداف استراتژیك، از فقدان تكنولوژی ریشه می‌گرفت. علاوه‌بر‌این، عراق از سازمان نظامی و فرماندهی مناسب برخوردار نبود، به همین دلیل حملات عراق همواره نتایج استراتژیك و سیاسی عمده‌ای به دست نداد.»42

با فرارسیدن تابستان 1364 در حالی كه تهدیدات عراق برای حمله مجدد به شهرها و اماكن غیرنظامی ادامه داشت، لطیف جاسم وزیر اطلاعات عراق طی مصاحبه‌ای تهدید كرد كه عراق حملات خود علیه كشتیرانی در خلیج‌فارس را تشدید خواهد‌كرد تا بدین وسیله ایران را وادار به نشستن بر سر میز مذاكره كند.43 وزیر نفت عراق نیز پیش از این اعلام كرده بود عراق به نفتكش‌هایی كه به بنادر ایران نزدیك شوند حمله خواهد كرد زیرا این بنادر شاهرگ اقتصاد ایران كه ماشین جنگی این كشور را تغذیه می‌كند، می‌باشند.44

به نظر می‌رسید عراق پس از عملیات بدر در مرحله جدیدی از حملات خود، به تأسیسات نفتی جزیره خارك كه محل صدور نفت ایران بود، حمله خواهد كرد. این اقدام عراق به منزله بنیان نهادن گسترش دامنه جنگ ارزیابی شد.45 آقای هاشمی فرمانده عالی جنگ و رئیس وقت مجلس شورای‌اسلامی با دركی كه درباره اهداف عراق داشت، گفت:

«آنها می‌خواهند ما را از خارك محروم كنند تا نتوانیم نفت صادر كنیم، ولی ما می‌توانیم در مقابل هر كشتی یك كشتی از آنها را بزنیم و مسئولیت هیچ‌كدام را به عهده نمی‌گیریم و به فرض اینكه به عراق امكاناتی بدهند كه هیچ كشتی‌ای نتواند نفت ما را ببرد، ما تنگه هرمز را به‌راحتی می‌بندیم.»46

عراق سرانجام در 24 مرداد 1364 به پایانه‌های نفتی ایران در خارك حمله كرد. گزارش‌های اولیه حاكی از انهدام پایانه‌های T و H در دو سوی جزیره بود. بنابر گزارش‌های موجود، عراق در حمله به خارك از موشك‌های پیشرفته فرانسوی "آرما" استفاده كرد* كه قادر به ردیابی رادار بودند.47 این اقدام عراق مشكلات جدیدی را برای صدور نفت ایران به وجود آورد.

همزمان با حمله عراق به پایانه‌های نفت ایران در جزیره خارك، حملات هوایی عراق علیه مردم غیرنظامی در شهرها (مرحله دوم آن از خرداد 1364 آغاز شد) ادامه داشت. آقای هاشمی فرمانده‌عالی جنگ وضعیت دشوار ایران را چنین ترسیم می‌كند:

«ما الآن وضع امكانات و درآمدمان نمی‌كشد، به سختی خودمان را تجهیز و یا كالایی را فراهم می‌كنیم. از نظر نظامی و امكانات مربوطه مشكلات داریم. الآن فشار اقتصادی می‌آورند و نفت ما را نمی‌خرند. الآن ما در وضع ضعیفی حركت می‌كنیم و ظرف این دو ماه قدرت خرید ما مقدار زیادی پایین آمده، امكان فروش نفت در آن سطحی كه می‌خواهیم نیست. اینها در طول زمان برای كشور مشكل است.»48

هر اقدام نظامی ایران به‌طور طبیعی نتایجی را در بهبود وضعیت سیاسی ـ نظامی داشت، لیكن عدم دستیابی به پیروزی، عملاً به تقویت موقعیت عراق می‌انجامید و به منزله اثبات توانایی این كشور برای دفاع در برابر تهاجمات ایران ارزیابی می‌شد. فرمانده عالی جنگ در همین زمینه می‌گوید:

«تا یك ضربه می‌زنیم شرایطمان بهتر می‌شود، اما ركود كه پیدا می‌كند وضع كم‌كم بدتر می‌شود.»49

در فضای ناشی از تشدید فشارها تدریجاً این سؤال مطرح می‌شد كه "چه می‌خواهید بكنید؟"50 امام‌خمینی برای رفع هرگونه تردید درباره ادامه جنگ، در ملاقات با مسئولان، بر"ادامه جنگ به صورت قاطع" تأكید كردند و چنین نقل شده است كه ایشان فرموده‌اند:

«حتی اگر یك خانه سالم مانده باشد و یك نفر در این مملكت زنده مانده‌باشد، این جنگ را ادامه خواهیم داد.»51

براساس ضرورت‌های یادشده، بلافاصله پس از عملیات بدر، فرماندهان ارتش با مسئولیت فرمانده وقت نیروی‌زمینی ارتش، عملیات كمیل را در منطقه هور طرح‌ریزی و آماده كردند. در این عملیات برادران ارتش قصد داشتند از محور ضلع شرقی جزیره جنوبی تا نشوه و از آنجا با گسترش به طرف شرق تا طلائیه و سپس كوشك پیشروی كنند. هدف نهایی این عملیات رسیدن به نزدیكی بصره از طریق غرب كانال ماهیگیری بود.52

در این عملیات قرار بود یگان‌های سپاه تحت امر ارتش قرار گیرد و فرمانده سپاه نیز به عنوان معاون عملیات باشد. تأكید بر شیوه‌ای مغایر با تجارب گذشته جنگ، تحت عنوان اصول كلاسیك و تأكید بر تدبیر فرماندهی به جای بحث و بررسی كه پیش از این انجام می‌شد و سایر موارد، مشكلاتی را ایجاد كرده‌بود. نظر به اهمیت اجرای این عملیات، برادر رضایی به فرماندهان یگان‌های سپاه چنین نوشت:

«با برادر صیاد‌شیرازی كه از طرف اینجانب هم مسئولیت دارد، مسائلتان را در میان بگذارید؛ هر تصمیمی ایشان بگیرد، واجب‌الاطاعه است و چون این عملیات مورد تصویب مسئولان بوده و به اطلاع شخص امام نیز رسیده است، لذا به برادران بگویید آبروی اسلام و سپاه و رزمندگان به عمل شما بستگی دارد.»53

با وجود محاسن بسیاری كه برای اجرای عملیات كمیل به صورت ذهنی برشمرده می‌شد54 و علی‌رغم اینكه یگان‌های خط‌شكن سپاه برای نخستین بار به این شكل تحت امر ارتش قرار می‌گرفتند، به علل مشكلاتی كه در طرح‌ریزی عملیات وجود داشت، پس از تعویق‌های مكرر (و سرانجام تعویق از فروردین به اردیبهشت)، در نهایت به دلیل عدم انطباق راه‌كارها با واقعیات، اجرای آن منتفی شد.55

سرانجامِ عملیات كمیل بسیار قابل توجه بود. پیش از این بسیاری از مسئولان و تصمیم‌گیرندگان جنگ تصور می‌كردند كه با واگذاری مسئولیت جنگ به ارتش و قراردادن یگان‌های سپاه تحت كنترل ارتش، مسائل و مشكلات جنگ حل خواهد شد؛ به همین‌دلیل علی‌رغم آنكه ضعف‌ها و كاستی‌های طرح‌ریزی در عملیات كمیل مرتباً به فرمانده‌عالی جنگ اطلاع داده‌می‌شد، لیكن چندان به آن توجه نشد.

با پیدایش وضعیت جدید در صحنه جنگ و ملاحظات سیاسی ـ اقتصادی كه به وجود آمده بود، ضرورت اجرای عملیات مطرح گردید. سپاه و ارتش طرح‌های پیشنهادی خود را ارائه كردند. برادران ارتش پس از آنكه عملیات كمیل انجام نشد، مناطق مختلفی مانند كوشك و شلمچه در جنوب و سیدكان در غرب را پیشنهاد كردند.56* سپاه بر اساس دركی كه از روند تحولات جنگ پس از فتح خرمشهر داشت، مشكل اساسی جنگ را در استراتژی و میزان اختصاص منابع و امكانات كشور، برای جنگ ارزیابی می‌كرد. در چارچوب این تحلیل، شكست در عملیات بدر به منزله شكست در "استراتژی حركت محدود و شتاب‌زده" تعبیر می‌شد. مشخصه این استراتژی** كسب پیروزی با یك عملیات، بدون برخورداری از برنامه درازمدت و در نظر گرفتن افزایش توان، گسترش سازمان رزم و محاسبه حركت‌های احتمالی دشمن بود.57

فرمانده‌كل سپاه بر پایه این ملاحظات با فراخوانی فرماندهان مناطق پنجگانه سپاه، قرارگاه‌ها و برخی یگان‌ها به تهران، از آنها خواست صرف‌نظر از وضعیت موجود، طرح‌ها و نظریات خود را برای ادامه جنگ پیشنهاد كنند، تا به شورای‌عالی دفاع ارائه شود.58

به موازات اقدامات مذكور، توجه به تحركات دیپماتیك كه از تابستان 1363 با سفر گنشر وزیرخارجه وقت آلمان به ایران آغاز شده بود با سفر آقای هاشمی به كشورهای سوریه، لیبی، چین و ژاپن در تابستان 1364 ابعاد جدیدی به خود گرفت. طی این مدت بحث‌هایی در دفتر مطالعات و تحقیقات وزارت خارجه در باب سیاست خارجی ایران تحت عنوان "سیاست درهای باز" انجام گرفت. در یكی از همین جلسات بر این مسئله تأكید شد كه باید "روابط با هر كشوری عادی شود مگر دلیل خاصی آن را محدود كند."59 همچنین بیان شد كه «لازمه دپیلماسی ارتباط است. اگر ما نباشیم در غیاب ما سرنوشت ما رقم زده می‌شود. ولی اگر باشیم به قدر لیاقت و كارمان در تعیین سرنوشتمان دخالت خواهیم داشت.»60

وزیرخارجه ایران نیز در مجلس شورای‌اسلامی در پاسخ به سؤال نمایندگان مجلس درباره سیاست خارجی ایران بر همین مسئله تأكید كرد.

صرف‌نظر از كلیه ملاحظات، به نظر می‌رسد ارزیابی جدید درباره قدرت رو به افزایش عراق* و مشكلات و دشواری‌های ایران برای دستیابی به پیروزی، نقش بسیاری در ساماندهی مجدد سیاست خارجی ایران داشت. بنابر ارزیابی‌های موجود اركان قدرت عراق بر سه عامل: "كمك‌های تسلیحاتی فرانسه، حمایت‌های مالی ارتجاع عرب در منطقه و همكاری تسلیحاتی شوروی با عراق" استوار بود. جمهوری‌اسلامی برای خنثی كردن و تضعیف این عوامل اقدامات جدیدی را شروع كرد. از جمله روابط جدید با فرانسه آغاز شد. این تماس‌ها گرچه تأثیری بر كاهش حمایت فرانسه از عراق نداشت ولی فضای جدیدی را برای تحركات دیپلماتیك ایران و تماس با اروپا فراهم كرد. توماس مك‌تاور(كارشناس نظامی) با توجه به روابط سیاسی ـ اقتصادی ایران با آلمان، فرانسه، بریتانیا و ژاپن، گفت: «به هر صورت این روابط علامت مثبتی است كه می‌تواند در آینده به تحولی مثبت‌تر منجر شود.»61 همچنین گفت‌وگو با روس‌ها به‌ویژه پس از روی كار آمدن گورباچف، موقعیت جدیدی را برای ایران فراهم ساخت كه به هنگام حمله عراق به تهران، آثار آن با حملات موشكی ایران به بغداد آشكار شد. ضمن اینكه روس‌ها از تحویل موشك به عراق اجتناب كردند و برای حل مسئله افغانستان انتظارات خود را از ایران بیان داشتند. گرومیگو وزیرخارجه وقت شوروی حتی در اردیبهشت 1364 آمادگی شوروی برای نظارت بر مذاكرات صلح میان ایران و عراق را اعلام كرد.

سفر سعودالفیصل وزیرخارجه عربستان به ایران بخشی از نتایج شكل‌گیری روند جدید در سیاست خارجی ایران بود. همچنین ایران از بیانیه سازمان‌ملل مبنی بر محكومیت به كارگیری سلاح شیمیایی، در فروردین 1364، استقبال كرد كه به گفته آقای هاشمی برای اولین بار سازمان ملل به واقعیت جنگ توجه نشان داد. اینها تماماً آثار و نتایج همین روند بود كه تدریجاً آشكار می‌شد.

توجه جدیدی كه در این مرحله به ایران شد به نظر می‌رسد متأثر از چند موضوع بود. نخست آنكه با نگرش درازمدت به روند جنگ و اوضاع منطقه، تقویت و تجهیز عراق در هر صورت منشأ پیدایش نوعی نگرانی درباره رفتارهای سیاسی و نظامی احتمالی عراق در آینده بود. ثانیاً پیش‌بینی‌های موجود درباره از پای درآمدن ایران با واقعیات انطباق نداشت* و جمهوری‌اسلامی همچنان برای اجرای عملیات‌های محدود و گسترده در جبهه‌های جنگ و اقدامات تلافی‌جویانه در برابر حملات عراق به نفتكش‌ها و اماكن غیرنظامی، از توانایی لازم برخوردار بود. ضمن اینكه همچنان احتمال وقوع حوادث غیرمترقبه و دستیابی ایران به پیروزی، قابل پیش‌بینی و موجب نگرانی بود. فراتر از این مسائل، بحث‌های جدیدی بود كه چند تن از نمایندگان در مجلس شورای اسلامی تحت عنوان مجمع عقلا درباره برقراری صلح انجام می‌دادند* و در وزارت‌خارجه نیز بحث‌های دیگری با عنوان "سیاست درهای باز" در سیاست خارجی دنبال می‌شد. این رخدادها به پیدایش تحلیل‌هایی جدید در رسانه‌های خارجی درباره وجود گرایش‌های دوگانه در ایران در زمینه ادامه جنگ منجر شد. هنری‌كیسینجر وزیرخارجه اسبق امریكا و از طراحان و صاحب‌نظران سیاست خارجی امریكا طی تحلیلی كه در روزنامه واشنگن‌پست در اسفند 1364 منتشر شد، نوشت:

«نفع امریكا در جلوگیری از سقوط دول مقتدر عرب است كه آن هم مستلزم عقیم گذاشتن ایران است. اما از طرفی ایران ضعیف نیز به نفع شوروی خواهد بود. ایران محور طبیعی برای اهداف روسیه در پیشروی به سوی اقیانوس هند است.

غرب باید از شكست عراق جلوگیری كند، اما نه به نحوی كه ایران از هم بپاشد. ایران یكپارچه كه سیاست ملی معتدل را دنبال كند با منافع غرب هماهنگی خواهد داشت. سیاست منزوی كردن ایران تا موقعی درست است كه تهران توسط متعصب‌های توسعه‌طلب رهبری شود، لذا امریكا باید دروازه‌ها را به روی تهران نبندد، اگر یك جوّ واقعیت‌گرایی بر تهران حكمفرما شود.**

به عقیده من سیاست عاقلانه امریكا باید دو طریق را به موازات هم بپیماید. ایستادگی در برابر توسعه‌طلبی‌های ایرانی‌ها همگام با برقراری یك رابطه سازنده، آنگاه كه واقعیت‌ها خودشان را نشان بدهند.»62

این نظریات كیسینجر علاوه بر اینكه مورد توجه و اشاره بسیاری از تحلیل‌گران قرار گرفت، به تدریج آثار خود را در سیاست خارجی امریكا نمایان ساخت.

در ادامه تلاش‌های سیاسی و دیپلماتیك، سفر آقای هاشمی به سوریه و حل معضل گروگان‌گیری هواپیمای امریكایی تی‌.دبلیو.ای(T.W.A) و سپس اظهارات ایشان در سفر به چین و ژاپن درباره ابعاد رابطه با امریكا بسیار مورد توجه قرار‌گرفت. برابر شواهد و قرائن موجود زمینه شكل‌گیری ماجرای موسوم به مك‌فارلین* و برقراری رابطه پنهانی میان ایران و امریكا نیز از همین جا شروع شد.

مهم‌ترین رخداد جنگ در ماه پایانی پنجمین سال جنگ، صدور حكم امام‌خمینی به سپاه برای تشكیل سه نیروی هوایی، دریایی و زمینی بود. بنا به گفته محسن رضایی این اقدام بیش از آنكه متأثر از درخواست سپاه باشد، بر پایه درك امام از اوضاع جنگ و ضرورت‌های موجود بود.63 به نظر می‌رسد امام با توجه به روند تحولات جنگ پس از فتح خرمشهر و ضرورت‌های موجود برای تقویت سپاه، حكم تشكیل سه نیرو را صادر فرمودند. در عین حال این حكم نشان‌دهنده انتظار امام از سپاه برای حل معضلات جنگ نیز بود.

بدین ترتیب با گسترش دامنه جنگ از زمین به دریا و شهرها، از یك سو ادامه جنگ با دشواری‌های بسیار همراه بود و از سوی دیگر موانع پایان دادن به جنگ با توجه به برتری عراق، به نحوی آشكار افزایش یافته بود. حال جای این سؤال وجود دارد كه:

«ایران در چنین وضعیتی چگونه می‌توانست با تغییر توازن نظامی به سود خود، جنگ را پایان دهد؟»

 

 

 

راهنمای عملیات سال پنجم جنگ (شهریور63 - شهریور64)

 

 

* نشریه المجله چاپ انگلیس در آوریل 1985 عوامل اصلی عدم تعادل قدرت نظامی ایران و عراق را چنین ذكر كرد:

1ـ برتری كامل عراق در نیروی هوایی: عراق دارای 600 فروند هواپیمای بمب‌افكن و تهاجمی شامل توپولف، میگ 21، میگ 23 و میگ 27، سوخوی 7، سوخوی 20، میراژ اف ـ 1 و سوپراتاندارد می‌باشد و در حالی كه ایران حدود 60 تا 70 فروند هواپیمای جنگی دارد.

2 ـ برتری عراق در زمینه سلاح‌های زمینی به‌ویژه تانك و نفربر زرهی و توپ.

3 ـ نیروهای ایران از داشتن عوامل كمكی و پشتیبانی لجستیكی و فرماندهی مناسب در هر عملیات تهاجمی محروم می‌باشند.                  (وزارت ارشاد اسلامی، " بررسی مطبوعات جهان"،

 شماره 839، 20/3/1364، المجله 16 آوریل 1985 برابر 27/1/1364)

** نیویورك‌تایمز چاپ امریكا در شماره 27/7/1363 طی گزارشی نوشت: سلاح‌های سنگین عراق اخیراً نسبت به سال گذشته به میزان قابل توجهی افزایش یافته است.

* یكی از كارشناسان امور ایران طی تحلیلی از اوضاع جنگ در مصاحبه با رادیو امریكا گفت:«ایران خواستار شناخته شدن این حقیقت است كه عراق متجاوز اصلی بوده است و این مسئله برای دولت ایران مهم است.»                   (خبرگزاری جمهوری‌اسلامی، " گزارش‌های ویژه "، شماره 1، 1/1/1367،

 به نقل از شیرین هانتر، معاون مؤسسة استراتژیك در دانشگاه جرج‌تاون)

* طی بررسی جامعی كه دو تن از كارشناسان مجله میدل‌ایست چاپ لندن انجام دادند و در میان سناریوهای مختلف شامل " ادامه جنگ فرسایشی "، " تشدید جنگ "، " نه جنگ نه صلح "، همچنان ادامه وضعیت " نه جنگ نه صلح " به میزان 40% ارزیابی شد.

(فوریه 1985، ترجمه روابط عمومی فرماندهی كل سپاه، شهریور 1364، ص 23)

* در اینجا مفهوم حمله به اماكن غیرنظامی، حمله موشكی یا بمباران هوایی شهرها و تأسیسات بود. عراق برای نخستین بار پس از ناكامی اولیه در تهاجم به ایران، حملات موشكی به شهر دزفول را آغاز كرد، بعدها این حملات به سایر شهرها از جمله تهران گسترش یافت.

** روزنامه وال استریت ژورنال در‌این باره نوشت: «عراق پس از 2 سال كه در مواضع غیردفاعی قرار‌گرفته بود و امیدوار بود فشار بین‌المللی ایران را به گفت‌وگوهای صلح وادار سازد، به این نتیجه رسید كه به ادامة فشار به ایران نیاز دارد و تدارك تازه سلاح‌های پیشرفته فرانسوی و روسی به عراق اطمینان داد كه می‌تواند فشار را با حمله به مناطق غیرنظامی ادامه دهد و به نتایج حاصله از این فشار دست یابد.»      (خبرگزاری جمهوری‌اسلامی " گزارش‌های ویژه "، 22/12/1363، وال استریت ژورنال، 21/12/1363)

* بنابر اظهارات یك دیپلمات غربی به سفیر ایران در چین، عراق با تهاجم وسیع به شهرهای ایران در نظر داشته است ایران را به قبول صلح وادار سازد، ولی موشك‌های ایران این محاسبه را دچار تأخیر كرده است و عراق در تلاش برای به دست آوردن موشك‌هایی است كه تهران را مورد هدف قرار دهد.                                                        (دفتر سیاسی سپاه‌پاسداران، "رویدادها"، شماره 40، 31/1/64)

* در مباحث پیشین اجمالاً به این موضوع اشاره شد.

** سردار محسن رضایی در این زمینه می‌گوید: «تحلیل ما این بود كه دشمن جهت اصلی را جزایر و طلائیه می‌داند، لذا رفتیم روی العزیر تمركز قوا دادیم و زمین را محدود گرفتیم. جاده زدیم به جاده شمال و با احداث پل خیبری برای پشتیبانی، تلاش كردیم ضعف‌های قبلی را جبران كنیم.»

(دانشكده فرماندهی و ستاد سپاه پاسداران، دوره عالی جنگ، 13/7/74)

* یك كارشناس ارشد ارتش امریكا درباره این عملیات می‌گوید: در حقیقت این عملیات به عنوان یكی از مشكل‌ترین و خطرناك‌ترین عملیات رزمی تلقی شد و روی آنان كه هنوز فكر‌می‌كنند ایرانیان یك مشت بی‌دست و پای آموزش ندیدة فناتیك هستند، اثر معكوس می‌گذارد.

** سپاه در این عملیات ارزش و اهمیت آتش توپخانه را بیش از گذشته درك كرد. بدین معنا كه در سازمان سپاه باید توپخانه گسترش یابد و در عملیات نیز توپخانه ارتش تحت امر عملیاتی سپاه قرار گیرد تا آتش در اختیار ‌‌فرماندهی باشد. در عملیات بدر این نقض موجب گردید در مناطقی كه یگان‌های سپاه درخواست آتش پشتیبانی می‌كردند، حمایت لازم از آنها صورت نگیرد.

* برادر محسن رضایی در این زمینه می‌گوید: «عملیاتی كه در هور انجام دادیم، یك هفته كامل كنار دجله بودیم. در عملیات خیبر جای پای خوبی به دست آوردیم. همه اینها نشان می‌داد زمین و طرح و مانور و همه مسائل بسیار خوب انتخاب شده و در جهت استراتژی انجام گرفته است. اما از پیروزی به دست آمده نمی‌توانستیم استفاده بكنیم. مشكل ما ضعف استفاده خودمان از پیروزی‌ها بود. (دشمن به دلیل تفوق استراتژیك به ما اجازه نمی‌داد) ما به اندازه كافی آن سه روز اول زمان داشتیم كه بتوانیم پل عزیر را ببندیم كافی بود 2گردان نیروی دیگر داشتیم، كافی بود 200 قایق دیگر می‌دادیم به لشكر ولی‌عصرعج و یا . . . »

(مصاحبه با راویان جنگ، نوار شماره 17378 مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، ص 21 و 22)

** برابر مندرجات كتاب سوداگری مرگ نوشته كنت. آر. تیمرمن كه به‌نقل از منابع اطلاعاتی انگلیس و امریكا نوشته شده است، عراقی‌ها در این كارخانه هر ماه 60 تن گاز خردل تولید می‌كردند. تولید گاز تابون و ساروین تازه آغاز شده بود و طبق برنامه در طول یك سال تولید ماهانه آن به 8 تن بالغ می‌گردد. عراقی‌ها نیازمندی‌های خود را از آلمان، هلند، انگلیس و بازارمشترك تأمین می‌كردند.                                                                     (سوداگری مرگ، ص 379)

* این موشك بسیار پیچیده و پیشرفته بود و شركت سازندة آن از انتشار هرگونه عكس درباره آن خودداری كرد و در سیاهة طبقه‌بندی شده تسلیحات عراق كه سازمان اطلاعات ارتش فرانسه در اوت 1990 تهیه و ارائه كرد، جای آن خالی بود.                                    (سوداگری مرگ، ص 421)

* البته به دلیل آنكه برادران ارتش در این مقطع بررسی‌های خود را جداگانه انجام می‌دادند و پیشنهاد می‌كردند، اطلاعات یاد شده بر اساس گزارش‌هایی است كه در جلسات مشترك مطرح می‌شد و اطلاع دقیقی از كم و كیف آن در اختیار این مركز نیست.

** آقای هاشمی قبل از عملیات بدر درباره این استراتژی می‌گوید: « ما بعد از فتح خرمشهر یك سیاستی را اتخاذ كردیم كه یك جایی را از دشمن بگیریم كه در صورت ادامه جنگ، برای دشمن اهمیت داشته باشد و نتواند تحمل كند. در این صورت اگر جنگ هم متوقف بشود، می‌توانیم امتیازاتی از دشمن بگیریم.»              (سند شماره 0221/گ مركز مطالعات وتحقیقات جنگ، " مسائل اساسی

جنگ و سپاه پس از بدر "، آذر 65، ص 30، به‌نقل از جلسه قرارگاه خاتم‌الانبیاء، 14/10/64)

* در همین وضعیت سیل ارسال سلاح به عراق همچنان ادامه داشت طوری كه در خرداد 1364 طارق‌عزیز اعلام كرد: عراق موشك‌های پیشرفته و تسلیحات بیشتری خواهد گرفت. شیخ صباح‌الاحمد نیز در ملاقات با یك هیئت ایرانی گفت: صدام درباره جنگ مشغول رسیدن به توافق‌هایی با شوروی است. برابر گزارش روزنامه دی‌ولت چاپ آلمان، امریكا نیز قرار است 20 هلی‌كوپتر مدرن بل‌هاوك به مبلغ 30 میلیون دلار به عراق واگذار نماید. (8/3/64، گذری بر پنجمین سال جنگ تحمیلی از انتشارات روابط عمومی فرماندهی كل سپاه، ص 174) فرانسوی‌ها نیز در همین موقعیت 60 هواپیمای میراژ 2000 به عراق تحویل دادند. (همان، ص 174، به نقل از مجله جینزدیفنس). بنابر گزارش‌های مطبوعات امارات به‌نقل از لوموند، كیسینجر و راكفلر نیز اخیراً معاملاتی را به ارزش میلیاردها دلار برای تحویل اسلحه برزیل به عراق ترتیب داده‌اند. (همان، ص171) .

* در خرداد 1364 همزمان با روز قدس در حالی كه حملات عراق به شهرها ادامه داشت، به درخواست آقای هاشمی مردم برای حمایت از جنگ به تظاهرات فرا خوانده شدند. حضور گسترده مردم در این تظاهرات به گونه‌ای بود كه خبرگزاری فرانسه به خاطر وسعت تظاهرات، آن‌را با تجمع‌های عظیم اوائل انقلاب قابل مقایسه دانست.                          

(خبرگزاری‌جمهوری‌اسلامی، " گزارش‌های ویژه "، 25/3/1364، خبرگزاری فرانسه، 24/3/64)

* زمانی كه حفظ و نگهداری منطقه تصرف شده در عملیات بدر با دشواری روبه‌رو شد و فرماندهی در حال تصمیم‌گیری بود، آقای روحانی نماینده مجلس كه در قرارگاه حضور داشت، به وجود این جمع وتلاش آنها برای خاتمه دادن به جنگ اشاره كرد. امام‌خمینی با حساسیتی كه درباره این مسئله داشتند، دستور فرمودند جلسات مزبور تعطیل شود.

** برژینسكی مشاور امنیت كارتر مشابه نظریات كیسینجر را مطرح كرد و گفت: « هدف غرب می‌بایست این باشد كه از شكست عراق جلوگیری كند، ولی نه به طریقی كه ایران را فرسوده و بی‌نظام سازد. زیرا یك ایران متحد با اهداف سیاسی میانه‌رو با منافع امریكا در ثبات خلیج‌فارس مطابق است، به همین منظور سیاست منزوی نمودن ایران تا جایی صحیح است كه دولت تهران به وسیله افراطیون توسعه‌طلب رهبری می‌شود.»

(دفتر سیاسی سپاه، خط توطئه در ششمین و هفتمین سال جنگ، 1366، ص 78)

* در فصل هشتم توضیح داده خواهد شد.