مروری تفصیلی بر جنگ در سال هفتم؛ تثبیت توازن به سود ایران (شهریور 1365 تا شهریور 1366)
مشخصه حاكم بر جنگ در هفتمین سال، سرعت تحولات، پیچیدگی و گسترش دامنه آن بود. پیدایش این وضعیت به منزله آغاز شمارش معكوس برای خاتمه یافتن جنگ ارزیابی میشد. به عبارت دیگر، با تنوع، شدّت و سرعت وقوع رخدادهای جنگ، تدریجاً كلیه ظرفیتهای لازم برای تداوم جنگ، رو به اتمام بود. به همین دلیل با مشاهده علائم موجود، برخی از تحلیلگران پیشبینیمیكردند كه زمان خاتمه یافتن جنگ فرارسیده است. نقطه ثقل پیدایش وضعیت جدید در جنگ، با تغییر توازن به سود ایران پس از فتح فاو و توانایی ایران در حفظ آن و متقابلاً ناتوانی عراق برای بازپسگیری آن، آغاز شد. آقای هاشمی با توجه به همین وضعیت، در جمع فرماندهان و مسئولان سپاه گفت:
«در محاسباتی كه تاكنون شده، به نظر ما هیچ شرایطی بهتر از اینكه تسریع كنیم در پیشبرد كار جنگ به چشم نمیخورد.»1
ایشان سپس با اشاره به وضعیت اقتصادی كشور چنین تأكید كرد:
«وضع عمومی كشور و شرایط اقتصادی كشور هم ایجاب میكند كه ما این مسئله را اگر بتوانیم زودتر به نقطهای برسانیم.»2
آقای هاشمی یك روز بعد در نمازجمعه تهران مجدداً تأكید كرد:
«وضع جنگ الآن به جایی رسیده كه هر محاسبهای نشان میدهد ما باید هرچه زودتر جنگ را به پایان برسانیم.»3
به همین دلیل آقای هاشمی در این وضعیت، چنین معتقد بود:
«تا زمانی كه جنگ به چیزی نیاز دارد، مصرف كردن آن در غیر جنگ سزاوار نیست و همه باید همه چیز خود را در اولویت در خدمت جنگ قرار دهند.»4
در این مرحله اعلام شعار "تعیین سرنوشت جنگ" محور فراخوانی نیروهای داوطلب و به كارگیری و اختصاص امكانات كشور برای جنگ بود. آقای هاشمی درباره مفهوم این شعار گفت:
«با برنامههایی كه داریم جنگ را به جایی خواهیم رساند كه پیروزی ایران مشخص شود.»5
فرمانده كل سپاه نیز درباره مفهوم شعار تعیین سرنوشت جنگ، طی تحلیلی گفت:
«سال سرنوشت، قطعاً سال آخر معنی ندارد، ضمن اینكه میتواند سال آخر هم در آن مفهوم داشته باشد. سال سرنوشت به این معنی است كه اگر امسال ما جهتی در امر جنگ پیدا نكنیم عواقب بسیار سختی را در پیش داریم.»6
بدین ترتیب ضرورت دستیابی سریعتر به پیروزی، برای خاتمه دادن به جنگ، فعالیتهای همهجانبهای را سازمان و گسترش داده بود كه كاملاً بر روند تحولات هفتمین سال جنگ سایه افكندهبود. در چنین موقعیتی افشای ماجرای مكفارلین در 13 آبان 1365 كلیه تحولات سیاسی و نظامی جنگ را تحت تأثیر قرار داد. با در نظر گرفتن اهداف و ماهیت گفتوگوهای پنهانی ایران و امریكا، به نظر میرسد علاوه بر اینكه امكان خاتمهیافتن جنگ از میان رفت، سلسله حوادث و اقداماتی كه بهتدریج علیه ایران صورت گرفت، بدون تردید متأثر از افشای ماجرای موسوم به مكفارلین بود7 و اوضاع را بیش از گذشته برای ایران سخت و دشوار كرد.
زمینههای شكلگیری مذاكرات پنهانی مقامات امریكایی با عناصر ایرانی، با مبادله قطعات یدكی نظامی به ایران در مقابل آزادی گروگانهای امریكایی در لبنان، از سال 1364 آغاز شد. ناتوانی امریكاییها، به رغم تلاشهای سوریه، برای حل معضل گروگانگیری در لبنان و هواپیمای ربودهشده تی.دبلیو.ای(T.W.A) در 24 خرداد 1364،8 و متقابلاً میانجیگری ایران در حل معضل هواپیمای تی.دبلیو.ای(T.W.A) پس از سفر آقای هاشمی به سوریه در تیر 1364، توجه امریكا را مجدداً به ایران معطوف كرد. البته عوامل دیگری در این ماجرا مؤثر بود كه پس از افشای آن، ریگان رئیسجمهور وقت امریكا به آنها اشاره میكند:
«اكنون هجده ماه است كه طی یك ابتكار سیاسی محرمانه ارتباط با ایران را در جریان كار خود قرار دادهایم. برای استفاده از این ابتكار سادهترین و بهترین دلائل را در اختیار داریم: 1ـ تجدید روابط با ایران. 2ـ اقدامی شرافتمندانه برای خاتمه دادن به جنگ شش ساله ایران و عراق. 3ـ محو كردن تروریسم دولتی و خرابكاری. 4ـ تأثیر بخشیدن به روند بازگشت تمامی گروگانها.»9
بنابر نوشته فارینریپورت چاپ لندن، در گزارش سری كیسینجر به ریگان ضرورت گشودن كانالهای ارتباط مستقیم و غیرمستقیم برای مذاكره با ایران تأكید شده است و ریگان بر اساس همین توصیه برای برقراری رابطه امریكا با ایران اقدام كرده است.10 طبق نظر كیسینجر، درصورتی كه یك جناح میانهرو و قدرتمند مایل به گفتوگو با امریكا در بین رهبران ایران وجود نداشتهباشد، هیچگونه پیوند و مصالحهای میان دو كشور برقرار نخواهدشد.11 بر پایه همین ملاحظه، امریكاییها مذاكرات محرمانهای را از طریق یك میانجی در لندن آغاز كردند و امیدوار بودند با بهرهبرداری از اختلافنظر میان جناحهای سیاسی ایران12 با ارائه امتیاز به میانهروها برای تحكیم موقعیت آنها تلاش نمایند.13
متعاقب تماسها و اقدامات دوجانبهای كه از سال 1364 آغاز شد، در ماههای پایانی همین سال توافقات لازم برای سفر هیئت امریكایی به تهران انجام گرفت. صبح روز یكشنبه 25 مه 1986 (4 خرداد 1365) هیئت امریكایی شامل مكفارلین، نورث، كیو، تیچر، نیر و رابط سیا وارد تهران شدند.* معطلی بیش از یك ساعت و عدم حضور افرادی برای استقبال، اولین نگرانی هیئت امریكایی بود كه در مذاكرات به عنوان گلایه عنوان شد.14 هیئت امریكایی پس از استقرار در هتل، اولین دور مذاكرات خود را در ساعت17 آغاز كردند.15 در این جلسه هیئت امریكایی به ریاست مكفارلین نظریات خود را در زمینههای مختلف بیان كردند و متقابلاً نظریات و پاسخهای هیئت ایرانی را استماع كردند.
در این جلسه اولویت اصلی، "ساختن پل اطمینان" ذكر شد و مكفارلین حضور خود را در ایران به نمایندگی از طرف رئیسجمهور امریكا به نشان شروع فصلی جدید در مناسبات دو كشور ذكر كرد. وی تأكید كرد كه برای نشان دادن حسننیت آماده است برخی از اقلام مورد نیاز ایران را تأمین نماید.16 طرف ایرانی نیز اظهار كرد: به هرحال انتظار داریم كه اقلام بیشتری از طرف شما دریافت نماییم تا در موقعیت بهتری از جهت رهبران خود باشیم. ایران 6 سال است كه درگیر جنگ است. تصرف فاو موفقیت بزرگی بود. ما انتظار تجهیزات بیشتری را داریم. همچنین طرف ایرانی درباره میزان حمل سلاح به ایران توسط هواپیماهای هیئت امریكایی و مستعمل بودن برخی از قطعاتی كه پیش از این ارسال شدهبود، اعتراض كرد.17 نورث محدودیت سوخت و وزن برای هواپیما را علت محدودیت در حمل سلاح ذكر كرد. بدین ترتیب جلسه در ساعت 19 به پایان رسید.
دور دوم مذاكرات روز 26 مه 1986 (دوشنبه 5/3/1365) ساعت 15:30 آغازشد. نگرانی از عدم پیشرفت در مذاكرات سبب گردید نورث اظهار كند: «ما سردرگم و نگران هستیم.»18 علت این مسئله مخالفت برخی از مقامات در دولت امریكا درباره مذاكره با ایران بود.19 وی گفت: «اكنون بیش از یك روز است كه در اینجا هستیم و كسی با ما صحبت نمیكند.»20 مكفارلین در ادامه صحبتهای نورث گفت: «هدف از آمدن به اینجا ایجاد اساسی برای اعتماد و سپس پرداختن به مسائل مهم میباشد.»21 منظور از موضوعات مهم از نظر وی، موضوعاتی درباره "شوروی و افغانستان و عراق" بود.22 لازمه صحبت در این زمینه ملاقات با وزیران بود. لذا در جلسه اظهار كرد: «مایلم با وزیران شما ملاقات نمایم.»23
وی علت این درخواست را عمدتاً به دلیل موقعیت خودش میدانست، لذا گفت: «از آنجا كه من در سطح وزیر هستم، انتظار دارم با مقامات تصمیمگیرنده ملاقات نمایم در غیر این صورت میتوانید با كارمندان من صحبت نمایید.»24
دور دوم مذاكرات در ساعت 16 پایان یافت و به نظر میرسید انتظار هیئت امریكایی این بود كه برای تصمیمگیری به ملاقات در سطوح بالاتر نیاز است. در دور سوم مذاكرات كه ساعت 19:30 همان روز آغاز شد مكفارلین در جلسه شركت نكرد و نورث صریحاً اظهار كرد: «چیزی كه ما به آن امید بسته بودیم توافق در خصوص جهت گفتوگوها بین ایران و امریكا بود. برای این هدف تصمیمات سیاسی لازم است.25 وی همچنین درباره لو رفتن مذاكرات قبل از دستیابی به نتایج روشن، بهویژه از سوی روسها، نگران بود. وی یكی از نقطه ضعفهای اساسی را فقدان ارتباطات امن ذكر كرد.26 وی همچنین گفت: «اگر بدون برداشتن موانع به خانههای خود برگردیم، موانع جدیدی در آینده بروز خواهد كرد.»27 هوارد تیچر در این جلسه بخشی از تهدیدات شوروی علیه ایران از جمله استقرار 26 لشكر در نزدیكیهای ایران و اجرای تمریناتی برای اقدامات نظامی علیه ایران را برشمرد.28 جورج كیو یكی دیگر از اعضای هیئت امریكایی اعلام كرد: «ما برای توجیه اطلاعاتی هشت ساعت مواد (مطالب) توجیهی در اختیار داریم.»29
در ادامه گفتوگوها مسائلی مبادله شد كه تا اندازهای دشواریها و موانع را آشكار ساخت. طرف ایرانی در سخنان خود گفت: «پذیرش سفر مكفارلین به ایران یك تحول جدید سیاسی بودهاست لیكن یك سوء تفاهم به وجود آمدهاست. زیرا سفر به معنای انجام گفتوگوهای مستقیم نبود.»30 نورث در برابر این اظهارات، گفت: «وی به مكفارلین گفتهاست با رئیسمجلس آقایرفسنجانی، آقایموسوی نخستوزیر و پرزیدنت خامنهای ملاقات خواهد كرد.» 31 نورث تكرار كرد: «قربانیفر در حالی كه آقای جورج كیو حضور داشت، گفت كه گروه امریكایی با مقامات عالیرتبه ایران ملاقات خواهند كرد.»32 مقام ایرانی اظهار كرد: «قبلاً موافقت شدهبود كه نورث به تهران بیاید و ترتیب كارها را بدهد و دستوركار جلسات را تنظیم نماید. برابر آخرین مذاكره تلفنی، صحبتی از جلسه در سطح وزیر نبودهاست و سوابق موجود است.»33 نورث مجدداً سؤال كرد:«آیا میتوانیم ترتیب ملاقاتی سری بین مكفارلین و رهبران شما را بدهیم.»34 قرار شد این درخواست منتقل شود و ادامه مذاكرات در ساعت 10 صبح روز 27 مه (6/3/1365) با بحثهایی كه جنبه سیاسی دارد پیگیری شود.35 جلسه در ساعت 5/1 بامداد پس از یك بحث سنگین به پایان رسید.
در واقع معضل اصلی در این مرحله با توجه به حضور مكفارلین به عنوان نماینده رئیسجمهور امریكا در ایران و درخواست وی برای گفتوگو با مسئولان، عدم تمایل و آمادگی ایران بود، زیرا امام پس از استماع گزارش سفر هیئت امریكایی، فرمودند:
«هیچ یك از مسئولان با آنها مذاكره نكند.»
تدبیر امام در واقع مذاكرات را با بنبست و شكست مواجه ساخت و از این پس كلیه بحثهایی كه صورت گرفت نوعی وقتگذرانی بود؛ زیرا دستیابی به نتیجه عملی امكانپذیر نبود.
در چهارمین دور مذاكرات در ساعت 10 صبح روز 27 مه 1986 (سهشنبه 6/3/65) طرف ایرانی مشكلات مربوط به آزادی گروگانها و شرایط آن را بازگو كرد: خروج اسرائیل از بلندیهای جولان و جنوب لبنان، بازگشت آنتوانلحد به شرق بیروت، آزادی زندانیان اسیر در كویت و پرداخت هزینه. در این جلسه با توجه به دستور جلسه، بحثها از ماهیت سیاسی برخوردار بود. جلسه برای صرف ناهار تعطیل شد و مكفارلین در گزارش خود به دریادار پویندكستر، گزارش جلسه را برای گرفتن دستور از رئیسجمهور، مخابره كرد. در این جلسه امریكاییها تأكید كردند: «شورویها تا میزان قابل توجهی برای جلوگیری از شكست عراق به ایران، جلو خواهند رفت زیرا چنانچه عراق در جنگ شكست بخورد، اعتبار شوروی در منطقه به نحوی مصیبتبار آسیب خواهددید، فكر میكنیم كه شورویها تمامی نیازهای عراق را تأمین نمایند و اگر كافی نباشد سپس بهطور مستقیم با نیروی نظامی به ایران فشار خواهندآورد.»36 امریكاییها در این جلسه همچنین تأكید كردند كه سیاست آنها در جنگ خاتمه دادن به جنگ و ممانعت از پیروزی طرفین است. ضمن اینكه درباره ارسال سلاح به ایران، آمادگی ندارند به میزانی به ایران اسلحه بدهند كه در جنگ پیروز شود.37 در پایان جلسه توافق شد طرفین از شعار علیه یكدیگر بكاهند و خود را به گفتوگوهای مستمر برای رفع اختلاف، متعهد نمایند و جلسات محرمانه باشد.38 به همین منظور قرار شد وسایل امنتری برای ارتباط با اعزام یك تكنسین انجام گیرد.39 مكفارلین در گزارش خود به پویندكستر درباره روند مذاكرات مینویسد: «قضاوت من این است كه آنها (ایرانیها) بسیار ناراحت هستند. آنها در یك سردرگمی روانی به سر میبرند، از یك طرف میخواهند از این معامله چیز بیشتری به دست آورند و از طرف دیگر به این واقعیت پیبردهاند كه امكان دارد واسطهها آنها را گمراه كرده باشند.»40
دور پنجم مذاكرات در همان روز از ساعت 17 آغاز شد. در این جلسه برخلاف مذاكرات جلسه صبح، بحثها درباره دشواریهای موجود برای آزادی گروگانها بود. هیئت امریكایی مایل بود كلیه گروگانها آزاد شوند. طرف ایرانی با ذكر مشكلات، بر این مسئله تأكید میكرد كه سلاحها كمتر از آن چیزی است كه انتظار میرفت و باید كلیه سلاحها تحویل شود. مكفارلین در این جلسه اظهار كرد: «اگر اشتباهی شده است تقصیر ما نمیباشد. شاید قربانیفر اشتباه كردهاست.»41 وی تأكید كرد: «تمام اقلامی كه پول آن پرداخت شدهاست، آماده تحویل است، به مجرد اینكه گروگانها در اختیار ما قرارگیرند، تحویل سریع آنها در عرض 10 ساعت تعهد ما میباشد.» جلسه بدون نتیجه در ساعت 18 به پایان رسید.
دور ششم مذاكرات مجدداً در همان روز از ساعت 21:30 آغاز شد. به دلیل نرسیدن به نتیجه مطلوب و تمایل هیئت امریكایی به بازگشت، گذرنامه آنها بازگردانده شد. امریكاییها در این جلسه پیشنویس پیشنهاد برای تكامل تدریجی روابط را تسلیم كردند. امریكاییها از این پس چنین تصور میكردند كه سردوانده میشوند، لذا مكفارلین دستور داد لوازم خود را برای بازگشت جمعآوری كنند.42
آخرین دور گفتوگوها روز 28 مه 1986 (چهارشنبه 7 خرداد 1365) انجام گرفت. مكفارلین معتقد بود: «فرصت مهمی از دست رفت.» زیرا پس از چهار روز حضور در تهران و چند دور گفتوگو، به دلیل نرسیدن به نتیجه مطلوب در حال ترك تهران بودند. برابر پیشنویس موافقتنامه 27 مه (سهشنبه 6 خرداد) گفتوگوی سیاسی میان طرفین همچنان تا زمان افشای این روابط در آبان 1365 و مدتی پس از آن ادامه یافت و بعدها افشای ماهیت تماسهای پنهانی ایران و امریكا به نحو آشكاری بر روند تحولات جنگ تأثیر گذاشت كه بخشی از آن چنین بود:
1ـ اعتبار سیاست امریكا درباره تحریم صدور تسلیحات به ایران در نزد متحدین این كشور عمیقاً مخدوش شد.43
2ـ بحران تمام عیار سیاسی در امریكا، 44 تغییر و اصلاح سیاست امریكا را به عنوان ضرورتی اجتنابناپذیر، آشكار ساخت و جدالهای بسیاری میان كنگره و دولت در امریكا انجام گرفت.45
3ـ بیاعتمادی متحدین امریكا در منطقه، به تشتت سیاست خارجی امریكا در منطقه و از دست دادن ابتكار عمل امریكا برای پایان دادن به جنگ انجامید.
4ـ عراقیها طی بیانیهای از اقدام امریكا انتقاد كردند و اعتبار سیاستهای اعلامشده امریكا را مورد سؤال قرار دادند46 و این اقدام را بهشدت محكوم كردند.
5 ـ روسها با بهرهبرداری از خلأ ایجاد شده، سیاستهای مشخص و فعالتری را با حضور در منطقه و به دست گرفتن ابتكارعمل در جنگ ایران و عراق با حمله به سیاستهای امریكا و حمایت از عراق آغاز كردند.
مجموع عوامل یادشده سبب گردید امریكاییها ضمن از دست دادن ابتكارعمل برای خاتمه دادن به جنگ، در موقعیت بسیار دشواری قرار گیرند. بخشی از تلاش امریكا برای خروج از این وضعیت و كسب اعتماد مجدد متحدین خود در منطقه و عراق، تشدید فشار به ایران بهطور مستمر بود.47
چنانكه بنابر اطلاعات و شواهد موجود، حملات گسترده عراق به مراكز صنعتی و اقتصادی ایران در این مرحله با چراغسبز امریكا و حمایت و هدایت اطلاعاتی این كشور انجام گرفت. در این زمینه ساندی تایمز نوشت: «افشای حمایت تسلیحاتی ایران، ماشه حملات ناگهانی و سنگین عراق به منابع و مراكز صنعتی و نظامی ایران را چكاند.»48
روزنامه واشنگتن پست نیز نوشت: «پس از افشای ارسال پنهانی اسلحه به ایران، عراقیها حملات هوایی خود را به ایران افزایش دادند.»49 همچنین نشریات، حضور یك افسر عالیرتبه امریكایی در بغداد برای كمك اطلاعاتی به نیرویهوایی عراق را افشا كردند.50 در پی بمباران نیروگاه نكا در آذر 1365، ساندی تلگراف بهنقل از دیپلماتهای مستقر در بغداد نوشت: «كمك اطلاعاتی امریكا به عراق این كشور را قادر ساخت تا به تأسیسات اقتصادی ایران و نیروگاه نكا ضربه وارد كند.»51
امریكاییها در این مرحله رسماً اعتراف كردند كه طی چند سال گذشته با هدف جلوگیری از پیشروی ایران، اطلاعات جاسوسی به عراق ارائه كردهاند.52 آقای هاشمی در نماز جمعه تهران كمكهای اطلاعاتی امریكا به عراق برای حمله به تأسیسات ایران و علت افشای آن را جلوگیری از افزایش سرخوردگی متحدین امریكا از این كشور ذكر كرد.53
امریكاییها در توضیح سیاست خود مجدداً تأكید كردند: «امریكا میكوشد كه از پیروزی جمهوری اسلامی ایران در جنگ جاری جلوگیری به عمل آورد.»54 وزیرخارجه وقت امریكا نیز رسماً درباره سیاست امریكا اعلام كرد: كاستن از توان نظامی ایران میتواند به دستیابی به یك راهحل از طریق مذاكره كمك كند. وی افزود: هدف پایان دادن جنگ است، بدون اینكه جنگ طرف بازنده یا پیروز داشته باشد.55
حمید شعبان فرمانده وقت نیرویهوایی عراق در فضای ناشی از تشدید سیاست خصومتآمیز امریكا برای جلب اعتماد این كشور و سایر كشورهای عربی، پس از حملات گسترده نیرویهوایی عراق به مراكز اقتصادی و صنعتی ایران گفت:
«سال جاری تحولی قطعی و سریع به خود خواهد دید كه به پایان یافتن جنگ به نفع عراق منجر خواهد شد. اولین مرحله از طرح شكست ایران با انهدام كلیه منابع انرژی این كشور بهخصوص منابع نفتی آن كامل خواهد شد.»56
خط مشی عراق در این مرحله "قطع نفت ایران و تأمین نفت جهان" بود. لذا به موازات گسترش حمله به مراكز نفتی ایران و اخلال در صدور نفت جمهوریاسلامی، تلاش گستردهای برای تأمین نفت جهان با صدور نفت از منطقه خلیجفارس با اتكا به خطوط لوله به جای نفتكشها انجام گرفت. سیستم صدور نفت عراق در این مرحله از طریق اردن، عربستان و تركیه طراحی شده بود و سعودیها نیز در اجرای لولهگذاری تعهداتی را پذیرفتند. به همین دلیل ادامه تهاجمات عراق بیشترین خسارات را متوجه ایران میكرد بدون اینكه در صدور نفت سایر كشورها اخلال ایجاد شود و یا قیمت نفت تحت تأثیر این حملات افزایش یابد. با توجه به همین نتایج، روزنامه واشنگتنتایمز در تحلیلی نوشت:
«این حملات توازن جنگ در خلیج فارس را تغییر داده است . . . تهاجم نیروی هوایی عراق تأثیرات عمدهای در جنگ خلیجفارس داشته است.»57
بر اثر تهاجمات هوایی عراق به مراكز صنعتی و اقتصادی ایران و به موازات آن تهدید كمپانیهای خارجی صادركننده نفت ایران و حمله به نفتكشها و پایانههای نفتی و كشتیهای تجاری، وضعیت اقتصادی جمهوریاسلامی رو به وخامت گذاشت. ضمن اینكه قیمت نفت به كمتر از بشكهای 10 دلار كاهش یافت. فصلنامه اینتلجنت وابسته به هفتهنامه اكونومیست با استفاده از برآورد دبیرخانه اوپك نوشت:
«درآمد نفت ایران در نیمه اول سال 1986 معادل 2میلیارد و 896میلیون دلار بودهاست كه در مقایسه با دور مشابه سال قبل بیش از 50 درصد كاهش نشان میدهد. در واقع سال 1986 برای اقتصاد ایران یكی از بدترین سالها بود و این مسئله به دلیل كاهش عایدات ایران در مقایسه با سالهای گذشته بود.»58*
طی همین سال بخشی از واردات ایران به دلیل كمبود شدید ذخایر ارزی، به قرارداد پایاپای با كشورهای دوست متكی بود.59 گزارشهای منتشره نشاندهنده افزایش مشكلات و سختیهای روزافزون در زندگی قشرهای وسیعی از جامعه بود كه عمدتاً درآمد ثابتی داشتند و در تأمین مایحتاج خود به ارزاق كوپنی و ارزان متكی بودند. در واقع در دوران سخت بیبرقی، جیرهبندی بنزین، بازار سیاه كالاهای اساسی، افزایش قیمتها و تورم، نیروهای داوطلب مردمی برای اجرای عملیات جذب و سازماندهی میشدند. امریكاییها امیدوار بودند، ایران در این روند تدریجاً مواضع خود را تغییر دهد. "دانیل پاس" مدیر مؤسسه پژوهشهای سیاست خارجی در امریكا بر این باور بود كه اگر برای اینها (ایرانیها) روشن سازیم كه به عراقیها كمك خواهیم كرد و پیروزی را برای آنها دشوار خواهیم ساخت، آنگاه به گمان من ایرانیها بیدار خواهند شد. به همین دلیل وی معتقد بود كه دادن اطلاعات جاسوسی و اسلحه و كمكهای دیگر به عراق، به سود امریكاست.60
در این موقعیت دشوار، عملیات كربلای4 ـ كه سپاهپاسداران از مدتها قبل طرحریزی و آمادهسازی كرده بود ـ برای اجرا آمادهشد. انتخاب منطقه عملیاتی برپایه موفقیت به دست آمده در فاو بود. در واقع پس از عملیات فاو ادامه عملیات از سمت كارخانه نمك به دلیل آگاهی دشمن از سمت تك و تمركز نیروها و امكانات ارتش عراق در این منطقه، عملی نبود. دو راهحل وجود داشت: نخست پیشروی به سمت امالقصر و در غیراینصورت انتخاب منطقه جدید با هدف پیشروی به سمت بصره، كه به انتخاب منطقه عملیاتی كربلای4 انجامید. فرمانده كل سپاه درباره ضرورت اجرای عملیات در این منطقه گفت:
«در صورت نجنگیدن در اینجا (جنوب) باید زمینهای دیگری انتخاب كنیم و سازمان آبی و خاكیمان را تغییر دهیم.»61
منطقه عملیاتی در حدفاصل پنجضلعی در شمال شلمچه تا 4 كیلومتری انتهای جزیره جنوبی جزیره مینو قرار داشت. چنین تدبیر شد كه عملیات از دو محور شلمچه و ابوالخصیب با هدف بصره، طرحریزی شود. عبور از بین جزایر امالرصاص و بوارین در واقع تاكتیك ویژه عملیات بود.62 به نظر میرسید با پیشروی به سمت ابوالخصیب و بصره و با مسدود كردن عقبه سپاه هفتم عراق و عبور از میان خط حد سپاه سوم و سپاه هفتم عراق میتوان قوای دشمن را تجزیه كرد و به پیشروی در عمق ادامه داد.63
عملیات كربلای4 سرانجام در وضعیت خاص سیاسی ـ نظامی كشور و با امید به كسب پیروزی، در تاریخ 3/10/1365 آغاز شد. تنها به فاصله 24ساعت پس از شروع عملیات، به دلیل وضعیت جدیدی كه در خطوط درگیری به وجود آمد، فرماندهكل سپاه دستور توقف عملیات را صادر كرد. در واقع با توجه به افشای عملیات براساس اطلاعاتی كه امریكا به عراق داده بود64 و استفاده عراق از تجارب عملیات فاو،65 امكان پیروزی در عملیات از میان رفت. عراقیها بلافاصله از امریكاییها به دلیل واگذاری اطلاعات اساسی به این كشور برای مقابله با تهاجم ایران، تشكر كردند.66
نظر به شش ماه تلاش و سرمایهگذاری و با توجه به سردادن شعار تعیین سرنوشت جنگ، سرانجامِ عملیات كربلای4 وضعیت دشواری را فراروی مسئولان سیاسی ـ اقتصادی كشور و فرماندهان سپاه قرار داد. عراقیها كه پس از فاو (عملیات والفجر8) و ناكامی در استراتژی موسوم به دفاع متحرك با وضعیت نامطلوبی روبهرو شدهبودند، مجدداً اعتماد به نفس خود را باز یافتند67 و حامیان عراق نیز درباره توانایی این كشور برای مقاومت در برابر حملات ایران و دفاع از مراكز دفاعی تا اندازهای امیدوار شدند.68
با پیدایش وضعیت جدید به نظر میرسید توازن جنگ كه پس از فتح فاو به سود ایران تغییر كردهبود، مجدداً در حال تغییر به سود عراق باشد، در چنین وضعیتی تداوم حملات عراق به مراكز صنعتی و اقتصادی كشور و آمادگی قوای عراقی برای بازپسگیری فاو میتوانست برتری ایران را دستخوش تغییر قرار داده و اوضاع را به سود عراق به چرخش درآورد.
در چنین موقعیت دشواری نیروهای بسیجی نیز به دلیل اتمام مأموریتشان در حال بازگشت به خانههای خود بودند. تحقق این امر میتوانست ایران را در برابر حملات زمینی احتمالی عراق كاملاً آسیبپذیر نماید، ضمن اینكه امكان اجرای عملیات نیز از میان میرفت. برپایه این ملاحظات، مجدداً تمامی طرحهای عملیاتی بازبینی شد و سرانجام منطقه شلمچه ـ به دلیل موفقیت لشكر19 فجر و تیپ57 حضرتابوالفضل(ع) در محور شلمچه در عملیات كربلای4 ـ مورد توجه فرماندهكل سپاه قرارگرفت. در واقع گزارش عملیات یگانهای یادشده در عملیات كربلای4 و پیشروی این دو یگان در جهت خلاف آرایش دشمن، از شمال به جنوب، نطفه طرحریزی عملیات كربلای5 را در ذهن فرمانده سپاه منعقد كرد و تلاشها مجدداً در همین چارچوب شروع شد. كمتر از دو هفته پس از توقف عملیات كربلای4، سپاهپاسداران عملیات كربلای5 را در ساعت 2 بامداد 19/10/1365 در منطقه شرق بصره آغاز كرد. تأخیر در واكنش دشمن نشاندهنده حضور نیروهای عراقی در منطقه فاو و آمادگی آنها برای حمله به فاو و بازپسگیری آن بود.
تاكتیك ویژه عملیات با عبور از كانال پرورش ماهی و اجتناب از تكِ جبههای از منطقه شلمچه، نیروهای دشمن را در موقعیتی دشوار قرار داد و سرانجام پس از یك نبرد سخت و دشوار، نیروها در شرق نهر جاسم مستقر شدند و دشمن به رغم تمام تلاشهایی كه انجام داد، نتوانست مناطق تصرف شده را بازستاند.69
یكی از كارشناسان نظامی ضمن تأكید بر "سرعت سازماندهی" نیروها در این عملیات70، بر این باور است كه ایران بدون "غافلگیری تاكتیكی" نمیتوانست بر مواضع پدافندی و استحكامات عراق فائق آید.71 درعین حال وی معتقد است: «اگر چه عراق نتوانست مناطق تصرفشده را بازپسبگیرد ولی ثابت كرد میتواند از بصره دفاع كند. ایران نیز متقاعد شد حتی با عملیاتهای خوب تداركیافته هم نمیتواند عراق را شكست دهد.»72 عراق برای جبران شكست در عملیات كربلای5 مجدداً حملات هوایی به شهرها و مردم بیدفاع را از سر گرفت.73 ایران نیز متقابلاً بغداد را زیر حملات موشكی گرفت و با اجرای آتشبار كاتیوشا روی بصره، عراق را در وضعیت دشواری قرار داد.
روسها كه پیش از این مترصد بهرهبرداری از فرصتها برای بهدستگیری ابتكارعمل در جنگ ایران و عراق و خروج از افغانستان بودند، درپی پیدایش تنش در روابط امریكا با ایران و عراق و تشتت در سیاست خارجی امریكا و مهمتر از همه بیاعتبار شدن سیاستهای امریكا در نزد متحدین خود، حمایت از عراق را با افزایش ارسال سلاح به این كشور تشدید كردند. بنابر برخی گزارشها شوروی از اول ژانویه 1987 یك قطار هوایی برای ارسال موشكهای زمین به زمین با برد متوسط از نوع اسكاد.بی، تانكهای مدرن تی.72، هواپیماهای میگ23 و میگ27 و چهار هواپیمای سوخترسان از نوع توپولف72 به كار انداخت.74 هفتهنامه فارین ریپورت معتقد است این سیاست تازه شوروی در افزایش حمایت از عراق، با هدف تضعیف ایران و وادار كردن حكومت تهران به درخواست كمك از مسكو میباشد؛ زیرا درحال حاضر جمهوریاسلامی ایران نمیتواند از امریكا كمكهای ارسالی دریافت كند.75 روسها چنین تصور میكردند بدین وسیله قادر خواهند بود علاوه بر اینكه برنده اصلی جنگ شوند، با كسب توافق ایران، معضل افغانستان را حل كنند.
اظهارات رئیس هیئت نمایندگی شوروی در سازمانملل، ماهیت سیاستهای جدید این كشور را روشن ساخت:
«مسكو امیدوار است با سیاست فروش تسلیحات جنگی به عراق، ایران را وادار سازد كه درصدد حل و فصل جنگ از راه گفتوگو برآید. تا وقتی ایران معتقد باشد كه میتواند از طریق نظامی بر عراق چیره شود، مسكو روش خود را تغییر نخواهد داد . . . مسكو هیچ گونه تردیدی برای تأمین اسلحه عراق به خود راه نمیدهد.»76
با آشكار شدن پیروزی ایران در عملیات كربلای5 و ناتوانی عراق در بازپسگیری مناطق تصرف شده، گورباچف رهبر وقت شوروی ضمن "بیمعنی خواندن جنگ" گفت:
«این جنگ باید از طریق مذاكرات سیاسی پایان یابد و هرچه زودتر این اقدام صورت گیرد بهتر خواهد بود؛ راه دیگری وجود ندارد.»77
در عین حال ضرورت توجه روسها به ایران، سبب گردید به رغم اصرار و تمایل عراقیها برای دریافت موشكهای برد بلند برای تهاجم به تهران، مسكو از تحویل آن خودداری نماید. همین مسئله برنامه دستیابی به صنعت تسلیحات موشكی را در عراق تسریع كرد78 كه نتایج آن یك سال بعد با حملات موشكی به تهران در اسفند 1366 آشكار شد.
مهمترین نتیجه پیروزی ایران در عملیات كربلای5 و دستاورد استراتژیك آن، تثبیت توازن به سود ایران بود. در واقع مجموع تحولات جنگ از بهمن 1364 با فتح فاو تا بهمن 1365 با پیروزی در عملیات كربلای5، كوشش ایران برای حفظ برتری و متقابلاً تلاش عراق برای تغییر آن بود. سرانجام تحكیم مواضع دفاعی ایران در منطقه شرق بصره سبب گردید بر این تأكید شود كه "تعادل قوا به نحوی قاطع به نفع ایران به هم خورده است."79 میتران رئیسجمهور اسبق فرانسه درباره نتایج احتمالی برتری ایران گفت:
«پیروزی ایران در این جنگ به مثابه پیروزی تندروهای اسلامی خواهد بود كه میتواند ثبات كلی جهان عرب و مدیترانه را برهم زند."80
سفیر وقت انگلیس در سازمان ملل نیز اعلام كرد:
«هیچكس مایل به پیروز شدن ایران انقلابی ـ این برهم زننده وضع موجود در منطقه و زیر پا گذارنده حقوق و عرف بینالمللی ـ نیست.»81
برپایه این ملاحظات، نوعی بازبینی در برنامههای استراتژیك كشورهای غربی و شوروی درباره جنگ پدیدآمد.82 فضای پدید آمده از این تحول، این امكان را برای عراق فراهم ساخت كه با هدف بینالمللی كردن جنگ، به نفتكشها و پایانههای نفتی و مراكز صنعتی و اقتصادی ایران شدیداً تهاجم كند."گری سیك" مشاور رئیسجمهور اسبق امریكا درباره ضرورت قطع صدور نفت ایران مینویسد:
«عامل عمده ادامه جنگ از جانب ایران، صدور نفت توسط این كشور است و تا موقعی كه نفت از ایران صادر میشود، جنگ ادامه خواهد یافت. بنابراین باید جریان صدور نفت ایران را قطع كرد.»83
هسته مركزی سیاست جدید عراق با حمایت امریكا، چنانكه وزیر دفاع وقت امریكا میگوید، از بین بردن اصل"امید" بود:
«اكنون ما با نوعی جنگ روبهرو هستیم كه هدف آن از بین بردن امید است.»84
امریكاییها كاهش توان نظامی ایران را لازمه دستیابی به یك راهحل از طریق مذاكره میدانستند و بر همین اساس زمینه لازم را برای حمایت از اقدامات عراق در حمله به نفتكشها و پایانههای نفتی و مراكز صنعتی و اقتصادی ایران فراهم ساختند. نتایج عملیات كربلای5 سبب گردید پس از آن كابینه ریگان استراتژی صلح را بهطور جدی دنبال نماید و حتی وزیرخارجه وقت امریكا، جورج شولتز، به ایران هشدار داد كه یا جنگ را پایان دهد و یا با اقدامات شدید و مقتضی روبهرو خواهد شد.85
عراق همزمان با حملات خود برای قطع صدور نفت ایران، تدریجاً استراتژی نظامی خود را با كمكهای مستشاری روسها بازبینی كرد و به این نتیجه رسید كه سرنوشت جنگ روی زمین تعیین خواهدشد، لذا هماهنگ با افزایش توان نظامی برای مقابله با تهاجمات پیدرپی ایران، رهیافت نظامی تهاجمیتری را مورد توجه قرار داد.
ایران نیز با وجود افزایش فشارها پس از عملیات والفجر8(فتح فاو)، به دلیل كسب برتریهای نظامی در سال 1365 از اعتماد به نفس بیشتری برای پیگیری اهداف خود برخوردار شد. یكی از كارشناسان مسائل ایران در این زمینه میگوید:
«آنها دلیل نداشتند كه فكر كنند قادر به پیروزی میباشند ولی عملیات فاو و مهران (كربلای1) در سال گذشته به آنها نشان داد كه به این امر قادر میباشند و هم اكنون آنها برای كسب پیروزی عجله دارند.»86
جمهوریاسلامی به دلیل برتری نظامی در جبهه زمینی و تمایل نداشتن به گشایش جبهه جدید و مهمتر از همه نیاز به صدور نفت از خلیجفارس، هیچگونه تمایلی به گسترش جنگ در دریا نداشت، لذا برای مقابله با تشدید حملات عراق، سیاست "امنیت در خلیجفارس برای همه یا هیچكس" را دنبال میكرد. سیاست مقابله به مثل ایران با توجه به امكانات محدود و رغبت نداشتن به اجرای این سیاست، مراحل مختلفی را پشت سر نهاد.
در مرحله اول تا سال 1363 ایران به ازای هر سه حمله عراق به اهداف غیر نظامی، تنها یك مورد را پاسخ میداد. روش اقدام نیز به این صورت بود كه حملات به صورت هوایی و با استفاده از موشك ماوریك انجام میشد. اصابت این موشكها به غرق شدن كشتی منجر نمیشد و روند حركت كشتی را مختل نمیكرد بلكه تنها خساراتی به آن وارد میكرد. در این مرحله با حمله جنگندههای سعودی، دو فروند هواپیمای جنگی اف.4 (F4) جمهوریاسلامی سقوط كرد و در پی آن عملاً سیاست مقابله بهمثل ایران متوقف شد.87
در مرحله دوم، ضرورت مقابله بهمثل در برابر عراق سبب گردید با استفاده از هلیكوپترهای نیرویدریایی و با استقرار آنها روی برخی سكوهای نفتی در منطقه جنوبی خلیجفارس كه در برابر مسیر كشتیرانی قرار داشت، برای مقابله بهمثل با همان اصل سه به یك اقدام شود. حمله عراقیها به سكوی نفتی سلمان بیش از 100 میلیون دلار خسارت به دنبال داشت و عملاً این شیوه نیز كنار گذاشته شد.88
در مرحلهسوم بهكارگیری توپخانه نیرویدریایی ارتش در منطقه بعداز تنگه هرمز، از سال 1365 دنبالشد ولی نتیجه قابل توجهی درپینداشت و حملات عراق همچنان رو به افزایشبود. درواقع بهموازات تشدید حملات عراق، توانایی ایران برای پاسخ با ابزارهای مناسب محدودتر و بسیار پرهزینهتر میشد.89
پیدایش بنبست در اجرای "سیاست مقابله بهمثل" سبب گردید منطقه خلیجفارس كاملاً در اختیار عراق قرارگیرد. ضمن اینكه فشارهای وارده به جمهوریاسلامی، برتریهای سیاسی ـ نظامی ایران را تا اندازهای تحت تأثیر قرار داد و كشور در وضعیت بسیار دشواری قرار گرفت.
آقای هاشمی، با توجه به این وضعیت، در اوج اجرای عملیات كربلای5 خطاب به برادر علایی فرمانده وقت نیروی دریایی سپاه گفت:
«بررسی كنید آیا برای مقابله به مثل میتوانید وارد خلیج فارس شوید؟»90
این دستور در واقع طلیعه حضور سپاه در دریا بود. البته نیروی دریایی سپاه پیش از این به فرمان امامخمینی تشكیل شدهبود و سپاه نیز برای "جنگ در دریا" طرح و برنامه داشت، لیكن امیدواری به سایر منابع و ابزارها، مانع از توجه به طرحهای سپاه شده بود.91
حضور فعالانه سپاه، مرحله چهارم از سیاست مقابله به مثل ایران را تشكیل میداد و آثار آن تنها چندماه بعد از فروردین 1366 آشكارشد. دراین مرحله برخورد نفتكشها به مین، حملات قایقهای تندرو و شلیك موشك كرمابریشم، زمینههای گسترش دامنه درگیری را به كشورهای منطقه بهوجودآورد. درخواست جدی و عاجزانه كویت از امریكا برای اسكورت نفتكشهایش دراین مرحلهبود. نگرانی امریكا از عواقب این اقدام، سببگردید امریكاییها در وهلهاول از اجابت درخواست كویتیها اجتنابكنند، لیكن كویت همین پیشنهاد را به شوروی كرد كه شوروی آن را پذیرفت. این مسئله امریكاییها را تحریك كرد تا پساز یك بررسی جدی در كنگره امریكا و بحث میان كنگره و دولت، سرانجام پرچم امریكا را برفراز نفتكشهای كویت به اهتزاز درآورند.92 امریكاییها به موازات این اقدام، پس از تلاشهای گسترده در سازمانملل، سرانجام قطعنامه 598 را در شورای امنیت به تصویب رساندند.93 ضمن اینكه كشتار حجاج ایرانی با دست عوامل سعودی و با حمایت امریكاییها نیز در همین زمان انجامگرفت. برابر شواهد موجود، امریكاییها پس از افشای ماجرای مكفارلین، با تصویب قطعنامه 598 و حضور نظامی گسترده در منطقه خلیجفارس و اسكورت نفتكشها، در نظر داشتند با ابتكارعمل جدید، شرایط خاتمه یافتن جنگ را فراهم سازند. شش ماهه نخست سال 1366 اساساً به درگیری ایران و امریكا در خلیجفارس و تلاشهای دیپلماتیك ایران در سازمانملل برای تعدیل قطعنامه 598 و ممانعت از صدور قطعنامه مجدد علیه ایران معطوف شد.94
بدین ترتیب هفتمین سال جنگ در حالی پایان یافت كه علیرغم تثبیت توازن جنگ به سود ایران، دامنه فشار علیه ایران گسترش یافت و موانع و دشواریهای ادامه جنگ و فائق آمدن بر مشكلات و برخورداری از وضعیت مناسب برای خاتمه دادن به جنگ، بیش از گذشته خودنمایی میكرد. به همین دلیل این سؤال در برابر مسئولان و تصمیمگیرندگان سیاسی و نظامی به وجود آمده بود كه:
«در وضعیت موجود چه راهحلی برای ادامه پیروزمندانه جنگ یا خاتمه شرافتمندانه آن وجود دارد؟»
راهنمای عملیات سال هفتم جنگ (شهریور65 - شهریور66)

* كلیه این اطلاعات و مطالبی كه در همین زمینه به آن اشاره خواهد شد، با استفاده از گزارش موسوم به " تاور " ترجمه وزارتخارجه جمهوریاسلامیایران نوشته شده است.
* عدنان مزارعی در بررسی اقتصادی ایران بعد از انقلاب مینویسد:كاهش عمومی قیمتهای نفت وخسارات وارده بر ظرفیت صدور نفت ایران به سبب جنگ با عراق به افت قابل توجه درآمدهای نفتی انجامید. روشن است كه به رغم افزایش درآمدهای نفتی بین سالهای 1361 تا 1363، جنگ نفتكشها در خلیج فارس و افت شتابان قیمتهای نفت از سال 1365، به سرعت درآمدهای نفتی ایران را كاهش داد. در سال 1366 درآمدهای نفتی حدود 40% سال 1356 بود.
(مجله فرهنگ و توسعه، شماره 26، سال 75، ترجمه پرویز صداقت)