آیا فشارهای ناشی از جنگ شهرها، جنگ نفتكشها، وجود سلاحهای بیولوژیک و کشتار جمعی در پذیرش قطعنامه ۵۹۸ نقش اصلی را نداشتهاند؟
برخی از کارشناسان نظامی و سیاسی معتقد بودند ادامه جنگ به شكست نظامی ایران منجر خواهد شد، آیا چنین تحلیلی مبنای قبول قطعنامه ۵۹۸ بود؟
چرا ایران برخلاف عكسالعملهای اولیه، پس از جنگ هشت ساله و با وجود خسارات مالی و جانی فراوان، سرانجام قطعنامه ۵۹۸ را در سال ۱۳۶۷ پذیرفت؟
آیا توجه به نقش و اثر تقویت همهجانبه عراق، از جمله تقویت نظامی، نمیتوانست در پیشبینی پایان جنگ به ما کمک کند؟
آیا پس از تصرف فاو سازمانملل نمیتوانست به عنوان وسیلهای جهت تسهیل فضاسازی برای صلح مورد نظر ایران قرار گیرد؟
چرا بعد از پیروزی در عملیات فاو صلح برقرار نشد و یا دست کم زمینههای مناسبتری برای رفتن به سوی آن ایجاد نشد؟
از نظر ایران، آیا اساساً پس از فتح خرمشهر و عملیات رمضان یا فتح فاو به صلح نیاز داشتیم؟ اگر به دست آوردن صلح اراده استراتژیک ایران بود چرا پیششرطهای بسیار سخت برای آن مشخص میکرد؟